سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

معرفی یکی از شیعیان معروف کوفه که در کربلا به شهادت رسید

جنادة بن حارث سلمانی توانست جان خویش را روز عاشورا در دفاع از مکتب امام حسین(ع) فدا کند و به فیض شهادت برسد. جناده(جابر) از شیعیان معروف کوفه و از شیعیان مخلص امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بود.
کد خبر: ۲۸۲۲۰۰
۱۵:۲۷ - ۰۵ شهريور ۱۴۰۲

 «شیعه نیوز»: جنادة بن حارث سلمانی توانست جان خویش را روز عاشورا در دفاع از مکتب امام حسین(ع) فدا کند و به فیض شهادت برسد.
جناده(جابر) از شیعیان معروف کوفه و از شیعیان مخلص امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بود.

– نام و نسب
در مآخذ گوناگون از وی با نام‌ های جُناده، جابر، جبّار، جیاد، حباب، حَیَّان، حَسَّان، حیاة و عبادة یاد شده است.
نام پدرش را نیز گروهی حارث و گروهی حرث نوشته‌ اند.
همچنین نسبت قبیله‌ای او را سلمانی و سلمانی ازدی گفته ‌اند.
جناده از شیعیان معروف کوفه و از شیعیان مخلص امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بود.


پیوستن به کاروان امام حسین

در زمان قیام مسلم در کوفه با او همراه شد؛ اما با شکست قیام از کوفه خارج شد.
و به همراه عمرو بن خالد صیداوی و سعد -غلام عمرو بن خالد صیداوی- و نیز مجمع بن عبدالله عائذی و پسرش، به همراه غلام نافع بجلی و به راهنمایی طرماح بن عدی طایی از بیراهه‌ها گذشتند و خود را در منزل عذیب الهجانات به خدمت امام (علیه‌السّلام) رساندند. هنگامی‌که بر امام حسین (علیه‌السّلام) وارد شدند حر به آنها اشاره کرد و به امام حسین (علیه‌السّلام) گفت: «این چند نفر از مردم کوفه‌اند من آن‌ها را بازداشت کرده و یا به کوفه بر می‌گردانم.»
امام (علیه‌السّلام) رو به حر کردند و فرمودند: «من به تو اجازه چنین کاری را نمی‌دهم و همان طوری که خود را از گزند تو حفظ می‌کنم، از آنان نیز محافظت خواهم کرد، زیرا این‌ها نیز همانند اصحابی که با من از مدینه آمدند، از یاران من به شمار می‌آیند، پس اگر بر آن پیمان که با من بستی استواری، آن‌ها را رها کن و گرنه با تو می‌جنگم.» حر نیز به ناچار از بازداشت آنان صرفنظر کرد.

برخی منابع متأخّر نقل کرده‌ اند که جابر از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و امام علی (علیه‌السلام) بوده و در جنگ صفین نیز حضور داشته است. همچنین او را از کسانی دانسته ‌اند که در کوفه با مسلم بن عقیل بیعت کرد و پس از دستگیری و شهادت مسلم بن عقیل، مخفیانه از کوفه خارج شد و در بین راه، خود را به کاروان امام حسین علیه السلام رساند.


شهادت

در برخی از منابع روایت شده که در روز عاشورا جنادة (جابر) بن حارث سلمانی به همراه عمرو بن خالد صیداوی و سعد -غلام عمرو- و نیز مجمع بن عبدالله عائذی به میدان رفتند و نبرد سختی انجام دادند، دشمن آن‌ها را در محاصره گرفت، از این روی آنان از امام (علیه‌السّلام) طلب کمک کردند و امام (علیه‌السّلام)، حضرت ابوالفضل (علیه‌السّلام) را به کمک آنان فرستاد با ورود عباس (علیه‌السّلام) به میدان، محاصره شکست و آنان نجات یافتند.
اما آنان با آن که زخمی‌شده بودند؛ اما مایل به بازگشت به سوی امام (علیه‌السّلام) نبودند، از این‌رو دوباره با سپاه دشمن به مبارزه برخاستند و همگی آنان در یک محل به شهادت رسیدند که دشمن مجدداً به آنان حمله‌ور شد، آنان به نبرد پرداختند تا اینکه همگی به شهادت رسیدند.
حضرت عباس (علیه‌السّلام) به سوی امام (علیه‌السّلام) بازگشت و شهادت آنان را به اطلاع امام (علیه‌السّلام) رساند. وقتی امام (علیه‌السّلام) از شهادت آنان با خبر شد بارها برای آنان از خداوند طلب مغفرت نمود.

در نقلی دیگر آمده است:

جناده در هنگام نبرد این‌گونه رجز می‌خواند:

«أَنَا جُنَادٌ وَ أَنَا ابْنُ‏ الْحَارِثِ لَسْتُ بِخَوَّارٍ وَ لَا بِنَاکثٍ.

عَنْ بَیعَتِی حَتَّى یرِثْنِی وَارِثِی الْیوْمَ ثَارِی فِی الصَّعِیدِ مَاکثِی»؛

من جناده‌‏، پسر حارثم؛ من سست و پیمان‌شکن نیستم، و از بیعت خود دست بر نمی‌دارم تا وارثى از من ارث برد. امروز کالبد و جنازه‌ی من روى زمین خواهد بود.

جناده(جابر) بعد از نافع بن هلال جملی و قبل از شهادت فرزندش(عمر) به میدان رفت و توانست شانزده نفر از لشکر عمر بن سعد را بکشد.

در نسخه‌های مختلف زیارت ناحیه نیز با نام‌های «حیان»و «حباب» از این شهید یاد شده و به او درود فرستاده شده است.

همان‌گونه که گفته شد، بعد از او فرزندش نیز به شهادت رسید. نام فرزندش «عمرو بن جنادة» بود که مادرش بعد از شهادت‌ همسرش،‌ فرزند خود را فراخواند و به او گفت: در پیش روی امام حسین(ع) آن‌قدر پیکار کن تا به شهادت برسى! فرزند از امام اجازه خواست، اما امام(ع) فرمود: این جوانى است که پدرش به شهادت رسید، شاید مادر او نخواهد که به میدان رود. جوان عرض کرد: ای پسر پیامبر! مادرم خودش فرمان داد تا به میدان جنگ بروم! سپس به میدان رفت و به شهادت رسید و دشمن سر بریده او را به سمت لشکر امام(ع) پرتاب کرد. مادرش سر پسر را گرفت و آن‌را به سمت دشمن پرتاب کرد و به آنها حمله کرد و دو نفر را کشت، اما امام(ع) به او فرمود که برگردد و برایش دعا نمود.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: