سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

خبر شوکه کننده برای جامعه فوتبال

در حالیکه موج خودکشی در ایران به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی به شدت افزایش یافته و طی چند روز اخیر خودکشی چندین معلم و کارگر در شهرهای کشور منتشر شده است، این بار خبر شوکه کننده روز دوشنبه 29 شهریورماه 1400 برای جامعه فوتبال، ماجرای مربوط به یک استوری عجیب و یک خودکشی تلخ دیگر است.
کد خبر: ۲۶۰۷۲۴
۰۸:۵۱ - ۳۰ شهريور ۱۴۰۰

به گزارش «شیعه نیوز»، در حالیکه موج خودکشی در ایران به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی به شدت افزایش یافته و طی چند روز اخیر خودکشی چندین معلم و کارگر در شهرهای کشور منتشر شده است، این بار خبر شوکه کننده روز دوشنبه 29 شهریورماه 1400 برای جامعه فوتبال، ماجرای مربوط به یک استوری عجیب و یک 

"ورزش سه" نوشت: صبح 29 شهریورماه برای فوتبالی‌ها با یک خبر تلخ شد و آن هم انتشار خبر درگذشت غیرمنتظره شاهرخ غلامرضاپور بازیکن بوشهری فوتبال ایران بود، که ساعاتی پس از شروع روز دوشنبه تصمیم به خودکشی می‌گیرد و این تصمیم را در میانه‌های شب با پریدن از روی دکل ورزشگاه برازجان عملی می‌کند.

شاهرخ که تازه وارد چهارمین دهه زندگی خود شده بود، یکسال قبل به دلیل مصدومیت از ناحیه کمر که در تیم خوشه‌طلایی برایش ایجاد شد، مجبور به جراحی می‌شود و به همین دلیل سال گذشته به اجبار از فوتبال دور مانده بود. پیش از عمل اما مصرف قرص‌هایی که برای تسکین درد کمر مصرف می‌کرده، سبب شده تا تست دوپینگ این بازیکن مثبت شود و او 6 ماه به دلیل محرومیت از فوتبال دور می‌شود و این همان زمانی است که غلامرضاپور با جراحی سعی می‌کند تلخی آن را کاهش دهد.

رامتین سلیمان زاده همبازی سابق مرحوم غلامرضاپور در مورد ماجرای مثبت شدن دوپینگ غلامرضا پور می‌گوید:« این اواخر خیلی از درد کمر رنج می‌برد. متاسفانه به خاطر داروهایی که مصرف می‌کرد، تست دوپینگش مثبت درآمده بود، ولی اصلا بچه‌ای نبود که بخواهد این کار را بکند.»

غلامرضا پور در پست وینگر یا مهاجم هدف بازی می‌کرد و یکی از شاخص‌ترین سال‌های حرفه‌ای او دو سال پیش برایش رقم خورد که در ترکیب تیم فوتبال فجرشهیدسپاسی شیراز ستاره تیمش بود و توانست با به ثمر رساندن 10 گل نقش مهمی در بقای فجری‌ها با غلامحسین پیروانی در لیگ یک داشته باشد و به واسطه همین عملکرد هم راهی پارس جنوبی جم شد، اما انگار دنیا برای او نخواسته بود که در لیگ برتر بازی کند و یک روز پیش از آغاز مسابقات نامش از لیست تیم خط می‌خورد.

سلیمان زاده در مورد ویژگی‌های فنی او می‌گوید:« بازیکن خوب و توانمندی بود و می‌توانست راحت یک در مقابل یک را بردارد. مهاجم بود ولی وینگر هم بازی می‌کرد. 3 سال پیش ستاره فجر بود و نزدیک به 10 گل زد و فجر را در لیگ نگه داشت، اما سالی که به پارس جنوبی جم در لیگ برتر رفت، او را کنار گذاشتند و از این اتفاق خیلی ناراحت شد.»

دیگر همبازی او مهدی چاه‌کوتازاده نیز در مورد اینکه شاهرخ غلامرضا پور به حقش نرسیده، اینطور دیدگاهش را بیان می‌کند:« لیاقتش خیلی بالاتر از این‌ها بود. وقتی در لیگ برتر به پارس جنوبی جم رفت، دو سه تیم دیگر او را می‌خواستند ولی یک روز پیش از مسابقات نامش را خط زدند و دیگر نتوانست در لیگ برتر تیم پیدا کند و دوباره برگشت به لیگ یک. به او خیلی بی‌مهری شد؛ واقعا در فوتبال به حقش نرسید؛ در ایران جوان به حقش نرسید؛ در فجر هم که سرباز بود و در خوشه طلایی‌ و نفت مسجد سلیمان هم که پولش را ندادند.»

همبازیانش او را آدمی درون‌گرا، گوشه‌گیر و مهربان توصیف می‌کنند که تمایلی به حرف زدن نداشته و بیشتر اوقاتش را با خواندن کتاب سر می‌کرده است. وقتی از رامتین سلیمان‌زاده در مورد ویژگی‌های اخلاقی غلامرضاپور پرسیدیم، او اینطور به این سوال پاسخ داد:«آدم خاصی بود و خیلی در خلا بود. خیلی توی خودش بود و واقعا آدم بی‌آزاری بود. تحصیل کرده بود و کتاب های زیادی می‌خواند. همه کسانی که به او نزدیک بودند، می‌دانستند یک روز این اتفاق می‌افتد. قبلا سابقه این کار (خودکشی) را داشت. خیلی ناراحت بود که چرا در فوتبال به حقش نرسیده است. خیلی گلایه داشت. در چند باشگاه دستمزدش را نگرفت. واقعا نیاز بود کنار شاهرخ یک روانشناس باشد تا به این فضا وارد نشود.»

همبازی دیگر شاهرخ غلامرضا پور یعنی مهدی چاه‌کوتازاده نیز حرف‌های مشابهی در مورد این بازیکن سابق فوتبال ایران بر زبان می‌آورد:« کلا یک پسر آرام بود و شاید به خاطر کتاب‌هایی بود که می‌خواند. کاری به کسی نداشت. تازه کمرش را عمل کرده بود و می خواست برگردد به فوتبال. آدم توداری بود. زیاد حرف نمی زد و کتاب های صادق هدایت هم زیاد می‌خواند.»

حالا که او دیگر در این دنیا وجود ندارد، اما او دو روز پیش در جمع دوستان فوتبال بازی کرده و در تماس‌هایی که اخیرا با برخی از همبازیان سابقش داشته، حتی قول داده بوده تا وزنش را کم کند و دوباره به فوتبال بازگردد. سلیمان زاده در این مورد می‌گوید:«دوباره قول داده بود برگردد و لاغر کند. قرار بود دوباره فوتبال بازی کند، ولی این تصمیم را گرفت». چاه‌کوتازاده هم از تصمیم شاهرخ برای بازگشت حرف می‌زند:« چند وقت پیش که با او صحبت کردم قرار بود برگردد. دو روز پیش هم با برخی از دوستان بازی کرده بود. تماس که گرفتم، گفتند شاهرخ بازی کرده و گفتیم خدا را شکر.»

تصمیم به خودکشی اما بالاخره در ساعات ابتدایی دوشنبه 29 شهریور 1400 گرفته می‌شود و شاهرخ غلامرضا پور مخفیانه به ورزشگاه برازجان می‌رود، خودش را از دیوار بالا می‌کشد و به دکل می‌رساند و ماموریتی که بارها با اقدام به موقع نزدیکانش بی‌سرانجام مانده بود را به سرانجام می‌رساند. چاه‌کوتاه‌زاده در مورد جزئیات خودکشی غلامرضا پور می‌گوید:« شاهرخ قبلا این کار را کرده بود که یکبار عزت پورقاز در ایران جوان بوشهر او را نجات می‌‌دهد. در فجر هم که بود قرص می‌خورد و همبازیانش مطلع می‌شوند، اما اینبار از دکل بال رفته و خودش را به پایین پرتاب کرده است. متاسفانه خانواده و دوستان خیلی دنبال او گشتند، ولی در استادیوم هم قفل بوده و کسی فکر نمی‌کرده که او از دیوار بالا برود. متاسفانه صبح زود جسم او را دخترانی که برای ورزش به ورزشگاه رفته بودند، می‌بینند و ...»

شاهرخ که اینبار هر طور شده می‌خواسته تصمیمش را عملی کند، پیش از انجام کاری که سال‌ها در ذهنش برای انجام آن خیال‌پردازی می‌کرده، با خانواده و دوستان نزدیکش تماس می‌گیرد و ضمن حلالیت طلبیدن به صورت تلویحی آنها را در جریان تصمیم آخر زندگی‌اش قرار می‌دهد؛ پس از یک استوری منتشر می‌کند و به زندگی‌اش در ورزشگاه برازجان پایان می‌دهد.

رامتین سلیمان زاده با ابراز تاسف از این اتفاق احساساتش را اینطور بر زبان آورد:« واقعا خیلی سخت است. از خدا می‌خواهم به خانواده اش صبر بدهد. نباید این اتفاق می افتاد. در شهر باید بزرگان شهر سراغش می‌گرفتند و نمی گذاشتند که این اتفاق رخ بدهد.» مهدی چاه‌کوتاه‌زاده اما با اشاره به اینکه شاهرخ عاشق مارادونا و علی کریمی بوده و همیشه فیلم بازی‌های این دو بازیکن سابق فوتبال ایران و جهان را تماشا می‌کرده، به ابعاد دیگری از ماجرا اشاره دارد:« الان تنها کاری که می‌توانیم انجام بدهیم، این است که حقش را از باشگاه‌هایی که در آنها فوتبال بازی کرده، برای خانواده‌اش بگیریم.»

این شرح کوتاهی بود از زندگی مردی که نتوانست با سختی‌های دنیا کنار بیاید و تصمیم عجیبی را برای پایان دادن به زندگی‌اش گرفت. در این مواقع شاید بزرگ‌ترین کاری که بتوان کرد، این است که حداقل شاهرخ غلامرضاپور را قضاوت نکنیم. او سرشار از روح زندگی بود و وقتی در ماه‌های ابتدایی سال 1397 با او برای انجام یک مصاحبه پس از درخشش مقابل فجرسپاسی شیراز تماس گرفتم، این حس را به وضوح می‌شد از خلال حرف‌های او فهمید؛ پس برای پایان دادن به این گزارشِ تلخ به بخش پایانی حرف‌های مرحوم غلامرضاپور اشاره می‌کنیم که در همان مصاحبه مطرح کرد.

این مصاحبه همانطور که اشاره شد، پس از دیدار فجرشهید سپاسی و مس کرمان از غلامرضاپور در سایت ورزش سه منتشر شده است؛ او در این مسابقه در شرایطی توانست با تک گل خود مس کرمان را مقابل فجرسپاسی به سه امتیاز برساند که یک سال پیش با هت‌تریک خود در قالب تیم فجرسپاسی و در دیدار پایانی فصل مقابل آلومینیوم اراک مانع از سقوط زردپوشان شیرازی شده بود و یک سال قبل‌تر در شرایطی فجرسپاسی در دیدار پلی آف لیگ برتر قافیه را به صنعت نفت آبادان واگذار کرد، که شاهرخ غلامرضاپور زننده تک گل فجری‌ها بود. با شاهرخ غلامرضاپور در حالی تماس گرفتیم، که از فجری‌ها ناراحت بود، ولی وقتی مقابل این تیم گلزنی کرد، جشن شادی برپا نکرد؛ با این حال در این حرف‌هایش از بی‌رحمی فوتبال گفته و نشان داده دغدغه‌هایی فراتر از فوتبال دارد. شاید حالا فجری‌ها بخشی از موفقیت امسال خود را و لیگ برتری شدنشان را مدیون او باشند.

« من همیشه با توجه به اینکه دوستان زیادی ندارم، زیاد خیال پردازی می‌کنم. قبل از بازی چند تا از دوستانم به من زنگ زدند و گفتند گل می‌زنی. می دانستم اگر در بازی در لحظه مناسب و در جای مناسبی باشم، می‌توانم گلزنی کنم. البته همیشه برای من اول و آخر ماجرا خوب بوده، اما وسط‌هایش زیاد خوب پیش نمی‌رود. ولی برای رسانه ها و مردم بیشتر آخر داستان مهم است»

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: