سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

داستان هایی که در تورات آمده؛ مانند نافرمانی حضرت سلیمان از خدا تا چه حد درست می باشد؟

گرچه دین یهود منشأ الاهی داشته و یک دین توحیدی و ابراهیمی محسوب می شود، اما متأسفانه با خرافاتی که پس از حضرت موسی ( علیه السلام ) به آن آمیخته شده در بسیاری از موارد رنگ و بوی غیر دینی گرفته است.
کد خبر: ۲۱۰۱۸۸
۱۰:۴۲ - ۰۸ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
با سلام و خسته نباشید می خواستم بپرسم که داستان هایی که در تورات آمده تا چه حد درست می باشد؟ چون در این کتاب ها مسائلی همچون نافرمانی حضرت سلیمان از خدا در اواخر عمرش مطرح شده است . در ضمن آن بخش از تورات که به پادشاهی هخامنشیان می پردازد تا چه حد اعتبار دارد؟ ممنون
پاسخ اجمالی

می توان پرسش شما را در موارد زیر خلاصه کرد:

1.آیا متن و محتوای تورات به ویژه نسبت به داستان ها صحیح است یا این که تحریف شده است؟

2.آیا پیامبران و خصوصاً حضرت سلیمان از خداوند نا فرمانی می کردند؟

3.اعتبار داستان تورات نسبت به پادشاهی هخامنشیان چگونه است؟

در پاسخ به پرسش اول باید گفت:

گرچه دین یهود منشأ الاهی داشته و یک دین توحیدی و ابراهیمی محسوب می شود، اما متأسفانه با خرافاتی که پس از حضرت موسی ( علیه السلام ) به آن آمیخته شده در بسیاری از موارد رنگ و بوی غیر دینی گرفته است.

تورات هاى کنونى معلوم نیست در چه زمان و از روى چه مدارکى نسخه بردارى شده است. بعید است که در زمان موسى ( علیه السلام ) چیزى از تورات نوشته شده و اگر هم نوشته شده با آن همه حوادث، باقى مانده باشد؛ زیرا در مصر و در چهل سال تحیر در سینا و پس از وفات موسى و جنگ هاى طولانى، وسیله آموختن نوشتن برایشان نبوده است. شاید موسى در چند سال که در دربار فرعون بود خود نوشتن آموخته باشد، به هر حال هر چه و آن چه بوده، به شهادت تاریخ همین تورات ناپدید گشته است.

در اخبار ایّام دوّم آمده است: حلقیاى کاهن کتاب توراة خداوند را که به واسطه موسى نازل شده بود پیدا کرد و آن را به شافان کاتب داد و او آن را نزد پادشاه آورد ...و عزرای کاهن نسخه دیگرى به امر پادشاه ایران براى او نوشته است ... .

وقایع نگاران می گویند: تورات (اصول شریعت) با تخریب هیکل به امر بخت النّصر با تابوت عهد به غارت برده شد. پس معلوم نیست که عزرا از روى چه نسخه‏اى آن را نوشته است. آیا به وى الهام شده یا از زبان دیگر کاهنان نوشته است.

با روشن شدن پاسخ پرسش اول، پاسخ پرسش دوّم نیز روشن خواهد شد اما در عین حال به طور دقیق تر و جزئی تر به بررسی آن خواهیم پرداخت.

توراتِ تحریف یافته کنونى دامان پاک حضرت سلیمان، این پیامبر بزرگ را آلوده به شرک و غیر آن مى‏کند.

تورات بدترین نسبت ها را در زمینه بنا کردن بت کده، ترویج بت پرستى، عشق بی حساب به زنان و تعبیرات بسیار زننده از توصیف هاى عاشقانه او بیان کرده که نقل همه آن شرم آور است که در پاسخ تفصیلی تنها به یک قسمت که ملایم تر به نظر مى‏رسد قناعت مى‏کنیم و پرسش سوم نیز اشاره ای خواهیم داشت.

پاسخ تفصیلی

این پرسش از چند بخش تشکیل شده که ضمن طرح آن به همان ترتیب به پاسخ آن می پردازیم.

1.آیا متن و محتوای تورات به ویژه نسبت به داستان ها صحیح است یا این که تحریف شده است؟

2.آیا پیامبران و خصوصاً حضرت سلیمان از خداوند نا فرمانی می کردند؟

3.اعتبار داستان تورات نسبت به پادشاهی هخامنشیان چگونه است؟

پاسخ پرسش اول:

گرچه دین یهود منشأ الاهی داشته و یک دین توحیدی و ابراهیمی محسوب می شود، اما متأسفانه با خرافاتی که پس از حضرت موسی ( علیه السلام ) به آن آمیخته شده در بسیاری از موارد رنگ و بوی غیر دینی گرفته است.

در پنج کتاب (چهار سفر و شرح تلمود) تورات کنونى، بیشتر وقایع و حوادث پس از وفات حضرت موسى و تاریخ ملوک و جنگ ها و رهبران است و در همین تورات نیز اشارات و کنایاتى به تحریف تورات اصلى وجود دارد. [1]

تورات هاى کنونى معلوم نیست در چه زمان و از روى چه مدارکى نسخه بردارى شده است. بلکه به شهادت خود تورات زمانی ناپدید گشته است. [2]

در اخبار ایّام دوّم آمده است: حلقیاى کاهن کتاب تورات خداوند را که به واسطه موسى نازل شده بود پیدا کرد و آن را به شافان کاتب داد و او آن را نزد پادشاه آورد ... و عزرای کاهن نسخه دیگرى به امر پادشاه ایران براى او نوشته است ... . [3]

وقایع نگاران می گویند: تورات (اصول شریعت) با تخریب هیکل به امر بخت النّصر با تابوت عهد به غارت برده شد. پس معلوم نیست که عزرا از روى چه نسخه‏اى آن را نوشته است. آیا به وى الهام شده یا از زبان دیگر کاهنان نوشته است. [4]

با توجه به موارد مذکور چنین استفاده می شود که در زمان موسى ( علیه السلام ) چیزى از تورات نوشته نشده و اگر هم نوشته شده با آن همه حوادث، باقى نمانده است.

البته آیه شریفه قرآن [5] خالى از دلالت بر این معنا نیست که همه تورات و انجیلى که در زمان پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در دست یهود و نصارا بوده، محرَّف (تحریف شده) نبوده است، بلکه پاره‏اى از مطالب آن همان تورات و انجیل واقعى بوده، که بر موسى و عیسى ( علیه السلام ) نازل شده، (مثل آیاتی که نشانه های پیامبر در آن بوده است) اما همه آنها آیاتى که از طرف خدا نازل شده باشد نبوده، بلکه دستخوش سقط و تحریف شده است.

در این رابطه به نمایه "تحریف انجیل و بشارت عیسی به آمدن پیامبر اسلام شماره 4390" مراجعه نمایید.

و این نیز مسلم است که تورات و انجیل زمان رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) همین تورات و انجیل چهارگانه (مرقس، یوحنا، متى و لوقا) زمان ما بوده است.

پس قرآن کریم این تورات و اناجیل را فى الجمله نه صد در صد قبول دارد، و نیز به وقوع تحریف، و دستخوردگى آن شهادت داده‏ است. [6]

پاسخ پرسش دوم:

با روشن شدن پاسخ پرسش اول، پاسخ پرسش دوّم نیز روشن خواهد شد اما در عین حال به طور دقیق تر و جزئی تر به بررسی آن خواهیم پرداخت.

اگر تورات فعلى را مورد بررسى قرار دهیم مى‏بینیم در چندین مورد آن، تهمت‏هائى به پیامبران معصوم و اولو العزم ( علیه السلام ) وارد شده است. و اگر هیچ دلیل قاطعى براى تحریف و تغییر تورات نبود همین یک دلیل کافى بود.

اکنون چند مورد آن را به عنوان نمونه بیان می کنیم.

1.از جمله آن تهمت‏ها، تهمت غیر قابل قبول است که به حضرت داود زده است:

در تورات، مطالب مضحک و غیر قابل قبولى را در باره حضرت داود ( علیه السلام ) که از پیامبران بزرگ و معصوم خدا به شمار مى‏رود نقل مى‏کنند. خلاصه آن تهمت این است که حضرت داود با همسر (اوریا) که نام یکى از افراد ارتش داود بود زنا کرد و بعداً خود "اوریا" را به قتل رسانید. [7]

2.تورات تحریف شده می گوید: دخترهاى لوط پدر را مست کرده و با او آمیخته و قوم موآب و بنى عمو از آن دو دختر پدید آمدند. [8]

3.آن گاه که اسحاق (فرزند حضرت ابراهیم( علیه السلام )) درگذشت پیغمبرى به یعقوب رسید. اما می گوید: یعقوب در باره پیامبرى با تقلّب خود را به جاى برادر تو جا زد. [9]

  1. داستان کشتى گرفتن اسرائیل با فرشته خداوند و یا با خود خداوند است که در تورات تحریف یافته کنونى دیده مى‏شود یک داستان ساختگى و کودکانه است که از شان یک کتاب آسمانى به کلى دور است و این خود یکى از مدارک تحریف تورات کنونى است‏ [10]

5.اما چهره حضرت سلیمان در تورات کنونى!

در حالى که قرآن سلیمان را پیامبرى بزرگ مى‏خواند با علم سرشار و تقواى بسیار پیامبرى که با داشتن حکومت عظیم هرگز اسیر مقام و مال نشد، و به آنها که از سوى ملکه سبا براى فریفتنش هدایاى بسیار گرانبهایى آورده بودند گفت: آیا مرا به وسیله مال مى‏خواهید کمک کنید؟ در حالى که آنچه خدا به من داده است از آنچه به شما داده برتر است". [11]

پیامبرى که منتها آرزویش این بود بتواند شکر نعمت هاى پروردگار را به جا آورد: " گفت پروردگارا! مرا یارى و الهام کن تا بتوانم شکر نعمتهایى را که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى بجاى آورم". [12]

رهبرى که حتى اجازه نمى‏داد کسى آگاهانه به مورچه‏اى ستم کند، از این رو در وادى نمل، مورچه‏اى صدا زد " اى مورچگان به لانه‏ها بروید مبادا سلیمان و لشکریانش ناآگاهانه شما را پایمال کنند"!. [13]

حکیمى بود که در عین قدرت جز با منطق سخن نمى‏گفت، و حتى در گفتگو با پرنده‏اى همچون هدهد، حق و عدالت را از دست نمى‏داد.

حاکمى بود که قرآن او را با اوصافى همچون اواب (بسیار بازگشت کننده به سوى خدا) و نعم العبد (بنده بسیار خوب) خوانده. کسى که خداوند" حکومت" و" علم" را در اختیار او قرار داده بود و کسى که او را مشمول هدایت خویش فرموده بود، و کسى که یک لحظه در عمرش به خدا شرک نورزید.

امّا تورات تحریف یافته کنونى دامان پاک حضرت سلیمان، این پیامبر بزرگ را آلوده به شرک و غیر آن مى‏کند.

تورات بدترین نسبت ها را در زمینه بنا کردن بت کده، ترویج بت پرستى، عشق بی حساب به زنان و تعبیرات بسیار زننده از توصیف هاى عاشقانه او بیان کرده که نقل همه آن شرم آور است تنها به یک قسمت که ملایم تر به نظر مى‏رسد قناعت مى‏کنیم.

در کتاب اول ملوک و پادشاهان چنین مى‏خوانیم:

سلیمان ملک، غیر از دختر فرعون زنان بی گانه بسیارى را از" موآبیان" و" عمونیان" و" ادومیان" و" صیدونیان" و" حتیان" دوست مى‏داشت از امت هایى که خداوند بنى اسرائیل را فرموده بود که شما به ایشان در نیائید (و ازدواج نکنید) و ایشان به شما در نیایند که ایشان قلب شما را به خدایان خودشان مایل خواهند گردانید، و سلیمان از راه محبت به ایشان ملصق شد! و او هفت صد زن بانویه (عقدى) و سی صد متعه (موقت) داشت! و ایشان قلبش را برگردانیدند، و واقع شد وقت پیرى سلیمان که زن هایش قلبش را به سمت خدایان غریب برگردانیدند، و قلبش مثل قلب پدرش داود با خدایش کامل نبود! و سلیمان در عقب" عشترون" خداى صیدونیان و" ملکوم" مکروه عمونیان (بت عمونیان) رفت، و سلیمان در نظر خداوند بدى کرد و مثل پدرش داود راه خداوند را تماماً نرفت!! آن گاه سلیمان مقام بلندى را به کوهى که روبروى" اورشلیم" است به خصوص" کموش" مکروه پسران عمون بنا کرد، پس خداوند به سلیمان، به سبب این که قلبش از خداوند خداى اسرائیل که وى را دو مرتبه مرئى شد برگردانید غضبناک شد... و خداوند به سلیمان گفت چون که این عمل از تو صادر شد، و عهد مرا و فرائضى که به تو امر فرموده نگاه نداشتى، البته مملکت تو را از دست تو خواهم گرفت! و به بنده‏ات خواهم داد! نهایت به ایام تو این را نخواهم کرد، به سبب پدرت داود، و از دست پسرت آن را خواهم گرفت ... نهایت تمامى مملکت را از دست او (سلیمان) نخواهم گرفت، بلکه به پاس خاطر بنده من داود که برگزیدم به جهت این که اوامر و فرائض مرا نگاه داشته بود! او را در تمامى روزهاى عمرش سلطان خواهم نمود ...) . [14]

از مجموع این داستان دروغین تورات چنین بر مى‏آید:

1- سلیمان علاقه زیادى به زنان طوایف بت‏پرست داشت، و بر خلاف دستور خدا عده زیادى از آنان را گرفت، و کم کم به مذهب آنها تمایل پیدا کرد! و با این که 700 زن عقدى و 300 زن متعه داشت! علاقه شدید او به زن ها او را از راه خدا بیرون برد! (نعوذ باللَّه).

2- سلیمان صریحاً دستور ساختن بت خانه داد، و روى کوهى که در برابر" اورشلیم" آن مرکز مقدس اسرائیل قرار داشت، بت کده‏اى براى بت" کموش" بت معروف طایفه" موابیان" و بت" مولک"- بت مخصوص طایفه" بنى عمون" بنا کرد و به بت" عشترون" بت" صیدونیان" نیز علاقه خاصى پیدا کرد و همه اینها در سر پیرى واقع شد!

3- خداوند به خاطر این انحراف و گناه بزرگ مجازاتى براى او قائل شد و آن مجازات این بود که کشور او را از دستش بگیرد، ولى نه از دست خودش، بلکه از دست فرزندش" رحبعام"! و به او مهلت خواهد داد هر چه مى‏خواهد سلطنت کند، این هم به خاطر بنده خاص خدا داود پدر سلیمان بود، همان بنده خاص خدا که طبق تصریح تورات العیاذ باللَّه مرتکب قتل نفس و زناى محصنه و تصاحب زن افسر رشید و خدمتگزار خود گردیده بود!!

آیا این تهمت هاى ناروا را کسى مى‏تواند به ساحت مقدس مردى مانند سلیمان نسبت دهد؟! اگر ما سلیمان را- همان طور که قرآن مى‏گوید- پیامبر بدانیم که وضع روشن است. در رابطه با عصت پیامبران به نمایه های "عصمت انبیا شماره 8522" مراجعه نمایید.

و اگر هم او را در ردیف پادشاهان بنى اسرائیل بدانیم باز چنین نسبت هایى ممکن نیست در باره او صادق باشد.

این که بر اساس تورات اگر او را پیامبر ندانیم مسلّماً تالى تلو پیامبر بوده؛ زیرا دو کتاب از کتب عهد قدیم یکى بنام" مواعظ سلیمان- یا- حکمت هاى سلیمان" و دیگرى بنام" سرود سلیمان" از گفته‏هاى این مرد بزرگ الهى است.

اما در مورد پادشاهان هخامنشیان قرآن صراحتا به سرگذشت آنها نپرداخته اما یهود به خاطر نجاتشان از دست بخت النصر توسط کوروش با توجه به وجود اصل تحریف در کتابشان احتمالا اغراق هایی انجام دادند.

به راستى یهودیان و مسیحیان که به تورات کنونى معتقدند چه جوابى براى این سؤالات دارند؟ و این رسواییها را چگونه مى‏پذیرند؟! [15]

در باره تحریف تورات و انجیل و اسناد تاریخى آن براى توضیح بیشتر به کتاب" الهدى الى دین المصطفى" و" انیس الاعلام" مراجعه شود.

[1] کتاب مقدس، سفر تثنیه فصل 31.

[2] کتاب مقدس، فصل 34، فقره 14 – 17.

[3] کتاب مقدس، سفر عزرا، فصل 7.

[4] طالقانى، سید محمود، پرتوى از قرآن، ج ‏5، پاورقی ص 13، پرتوى از قرآن‏، شرکت سهامى انتشار، تهران‏، چاپ چهارم‏، 1362 ش‏.

[5] بقره، 89، و هنگامى که از طرف خداوند، کتابى براى آنها آمد که موافق نشانه‏هایى بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزى بر کافران مى‏دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامى که این کتاب، و پیامبرى را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند لعنت خدا بر کافران باد!‏.

[6] طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوى همدانى سید محمد باقر، ج ‏3، ص 10، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1374 ش.‏

[7] تورات، کتاب دوم (شموئیل) فصل 11 در جمله‏هاى- 2 الى 27-به نقل از تفسیر آسان، ج ‏17، ص 22.

[8] سفر پیدایش باب 19

[9] در سفر پیدایش باب 27، به نقل از ترجمه بیان السعادة، ج‏7، ص: 430.

[10] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 205، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش‏.

[11] نمل، 36، أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتاکُمْ:".

[12] نمل، 19، وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى‏ والِدَیَّ.

[13] در آیه 18 سوره نمل آمده است: یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ. قید لایشعرون بر این نکته دلالت دارد که با آگاهی، لشکر سلیمان به این کار اقدام نخواهند کرد.

[14] تورات" کتاب اول" ملوک و پادشاهان" فصل یازدهم جمله‏هاى 1 تا 34.

[15] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏18، ص 48، 49، 50 و 51.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: