سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

چگونه باید آیه نشوز را تفسیر کرد که به عدالت اسلام لطمه وارد نشود؟

در تعالیم اسلام، زنان از جایگاه با ارزشی برخوردار می باشند و در روایات پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) و ائمه( علیه السلام ) مورد توصیف و تمجید قرار گرفته اند. همچنین اسلام تنبیه زنان را ممنوع دانسته و مردانی را که مرتکب این عمل شوند بدترین موجودات می داند. تنها یک مورد استثنا شده است و آن زنانی هستند که حقوق شوهران شان را نادیده گرفته و تمهیدات دیگر در هدایت آنان کارگر نیفتد.
کد خبر: ۲۰۴۴۱۵
۱۱:۱۵ - ۰۳ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

پرسش
آیه 34 سوره نساء را چگونه می توان برای غیر مسلمانان تفسیر کرد که به حقانیت و عدالت اسلام لطمه وارد نشود و آنها باور کنند که دین خداوند بر حق است و مرد سالاری در اسلام اعمال نمی شود؟
پاسخ اجمالی

در تعالیم اسلام، زنان از جایگاه با ارزشی برخوردار می باشند و در روایات پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) و ائمه( علیه السلام ) مورد توصیف و تمجید قرار گرفته اند. همچنین اسلام تنبیه زنان را ممنوع دانسته و مردانی را که مرتکب این عمل شوند بدترین موجودات می داند. تنها یک مورد استثنا شده است و آن زنانی هستند که حقوق شوهران شان را نادیده گرفته و تمهیدات دیگر در هدایت آنان کارگر نیفتد. درآیه ی 34 سوره نساء اشاره به این دسته از زنان شده است.

در این آیه ابتدا صفات زنان شایسته و مطیع بیان شده است و سپس خداوند برای برخورد با همسرانی که ناشزه (ناسازگار) باشند، مراحلی را بیان می دارد. مرحله ی اول، پند و اندرز نسبت به این گونه از زنان است. مرحله ی دوم، دوری از آنها در بستر است که نسبت به مرحله ی اول کمی شدیدتر است و سپس در مرحله ی سوم مسئله ی زدن مطرح می شود. در این باره باید به چند نکته توجه داشت:

1 ـ این مرحله، آخرین مرحله است و طبیعی است در صورتی که مراحل پیشین جوابگو باشد این مرحله اجرا نخواهد شد.

2 ـ تنبیه بدنی، طبق کتب فقهی، باید ملایم و خفیف بوده و باعث شکستگی و جراحت و کبودی بدن نشود.

3 ـ تنبیه بدنی، خود نیز دارای مراتبی است و حتی در روایات به زدن با چوب مسواک هم اشاره شده است. پس در صورتی که مرتبه ی پایین جوابگو باشد، مرتبه ی بالاتر جایز نخواهد بود.

4 ـ این مسئله مختص به زنان نبوده و در مسئله ی ناسازگاری مردان نیز حاکم شرع موظف است مردان متخلف را از طرق مختلف و حتی تعزیر (تنبیه بدنی) به وظایف خود آشنا نماید.
پاسخ تفصیلی

قبل از اینکه به بیان نظرات مفسرین در باره کلمه ی «واضربوهن» (زنان را بزنید) در آیه ی نشوز بپردازیم لازم است اشاره ای به دیدگاه اسلام در باره ی ارزش زن داشته باشیم. تعالیم عالیه ی اسلامی ارزش فراوانی برای زنان و همسران قائل گردیده و روایات اسلامی آنان را مورد تمجید قرار داده اند. امام جعفر صادق ( علیه السلام ) فرمود : «بیشترین خیر و برکت ها در وجود پربار زنان گذاشته شده است.» [1] پیشوای ششم جهان تشیع، زنان را به دو دسته ی خوب و بد تقسیم نموده و در مورد خوبان آنها می فرماید: «ارزش این گونه زنان، از طلا و نقره و جواهرات دیگر بالاتر است و هیچ گونه جواهری در برابر آنان ارزش و بهایی ندارد.» [2] رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز می فرمایند: «این جهان به منزله ی متاعی است که بهترین متاع و دست آورد آن، زنان نیکو سیرت اند.» [3]

این سخنان ارزشمند معصومین( علیه السلام ) به قسمتی از ارزش های زنان اشاره نموده و وجود آنان را سرچشمه خیر وبرکت و ارزش وجودی و معنوی آنان را بالاتر از گرانبهاترین اشیاء دنیا معرفی می نماید .

تنبیه زن ممنوع است:

قوانین اسلامی در این زمینه، ما را متوجه نکته های حساسی می نماید چرا که تنبیه بدنی و آزردن روحی زنان را جنایت خانوادگی می داند. زنان مانند مردان موجوداتی شریف و عزیز می باشند بنابراین کتک زدن برای انسان ها قابل تحمل نیست و این دل های تپنده و قلب های مهربان، موجوداتی شریف و ظریفندکه بدن آنان تحمل کتک و آزار واذیت را ندارد به همین جهت آئین اسلام تنبیه آنان را ممنوع ساخته است.

در این زمینه حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرمایند:

«ای مردم در مورد همسران خود خیلی مراقبت نمائید، زیرا آنان با پیمان های الهی در اختیار شما قرار گرفته اند و شما با کلمات مخصوص خداوند، آنان را برای خود حلال کرده اید. آیا در این صورت، سزاوار است این امانت ها را مورد ضرب و جرح قرار داده و دل های آنان را، که کانون عشق و محبت اند، رنجور سازید؟». [4]

و نیز می فرمایند: «یکی از نشانه های بدترین مردان این است که همسرش و بنده اش را بزند و به آنها رحم و عطوفت نشان ندهد.» [5]

اما گروهی از زنان حقوق شوهر را نادیده می گیرند، در تأمین نیازهای جنسی وی کوتاهی نموده و بدون اجازه ی او از خانه خارج می شوند، با اخلاق رذیله ی خودشان صفا و محبت خانوادگی را به کانونی از آتش تبدیل می کنند و با دخالت های نابجای خود در امور زندگی شوهران خویش، آنان را متأثر می سازند. این گروه از زنان استثنایی از دیدگاه اسلام فاقد ارزش انسانی بوده، به شدت مورد تقبیح قرار گرفته اند. رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرمایند: «بدترین چیزها در عالم هستی، زنان ناسازگارند.» [6] در اصطلاح قرآن و حدیث و فقه اسلامی به این گونه زنان «ناشزه» گفته می شود که ریشه ی نشوز از غرور و خود برتربینی آنان سرچشمه می گیرد و در نتیجه این گروه استثنایی، از شوهران خود پیروی نمی کنند و زندگی را بر شوهران خود تلخ و ناگوار می سازند. دین مقدس اسلام برای اصلاح و تنبیه چنین افرادی راه عاقلانه ای در پیش گرفته است. قرآن کریم در این آیه ی شریفه (آیه ی نشوز) که در سوره ی نساء می باشد نکات لطیف و زیبایی در مورد روابط زناشوئی و مسائل خانوادگی بیان کرده است و خوشبختانه علوم جدید توانسته است مقداری از اسرار آن را کشف و بیان نماید و در حقیقت این آیه یکی از معجزات علمی قرآن کریم است، هر چند همه ی قرآن از ابعاد مختلف دارای اعجاز است.

پر واضح است که مسائل خانوادگی و خصوصا روابط زن و شوهر دارای لطافت و ظرافت خاصی است که گاهی باید محبت و عشق را در چهره ی خشم نشان داد و گاهی خشم و قهر را در چهره ی محبت و دوستی، و رعایت حد فاصل میان این دو و شناخت موارد ابراز محبت از موارد ابراز خشم، کار آسانی نیست. فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی و تربیتی و روانکاوان از دیرباز برای درک این نکات تلاش فراوانی نموده و کتاب های متعددی نگاشته اند ولی هنر قرآن و روایات پیامبر اکرم و اهل بیت ( علیه السلام ) این است که اصول و کلیات و نکات مهم و نیازهای اساسی انسان را به طور کوتاه و زیبا و ساده که قابل فهم و عمل برای همه باشد در اختیار انسان ها قرار داده اند.

در بررسی کامل و دقیق آیه ی 34 سوره ی شریفه ی نساء باید به مطالب زیادی اشاره کرد اما آنچه را که به طور اختصار می توان گفت، آن است که:

آیه ی شریفه پس از اینکه وظیفه ی سرپرستی و نگهداری و تأمین هزینه های زندگی و خانواده را بر عهده ی مرد می گذارد، زنان را نسبت به وظایفی که در خانه بر عهده دارند به دو دسته تقسیم می کند:

دسته ی اول: «صالحان و رستگاران»؛ آنها کسانی هستند که در برابر نظام خانواده خاضع و متعهد می باشند و نه تنها در حضور شوهر، که در غیاب او نیز مسائل را رعایت می کنند. بدیهی است مردان موظفند در برابر این گونه زنان، نهایت احترام و حق شناسی را انجام دهند.

دسته ی دوم: زنانی هستند که از وظایف خود سرپیچی کرده و نشانه های ناسازگاری در آنها دیده می شود. قرآن برای مردان در برابر این گونه زنان، وظایفی را بیان داشته که باید مرحله به مرحله انجام گردد و در هر صورت، مراقب باشند که از حریم عدالت، تجاوز نکنند. این وظایف به ترتیب زیر در آیه بیان شده است:

مرحله ی اول: «زنانی را که از طغیان و سرکشی آنها می ترسید موعظه کنید و پند و اندرز دهید»؛ به این ترتیب آنها که پا را از حریم نظام خانوادگی فراتر می گذارند قبل از هر چیز باید آنان را به وسیله ی اندرزهای دوستانه و بیان نتایج بد این گونه کارها به راه آورد و متوجه مسئولیت خود نمود.

مرحله ی دوم: «در صورتی که اندرزهای شما سودی نداد در بستر از آنها دوری کنید»؛ این عکس العمل و بی اعتنایی و به اصطلاح قهر کردن،نشانه ی عدم رضایت مرد از رفتار همسر خود است و شاید همین «واکنش خفیف» در روح زن مؤثر گردد.

مرحله ی سوم: «واضربوهن: آنها را تنبیه بدنی کنید»؛ اگر سرکشی و پشت پا زدن به وظایف و مسئولیت ها از حد بگذرد و همچنان در راه قانون شکنی با لجاجت و سرسختی گام بردارند، نه اندرزها تأثیر کنند و نه جدا شدن در بستر و کم اعتنایی نفعی بخشد، راهی جز «شدت عمل» باقی نمی ماند و در اینجا اجازه داده شده که از طریق «تنبیه بدنی» آنها را به انجام وظایف خویش وادار کنند.

ممکن است اشکال شود که اسلام چگونه به مردان اجازه داده که در مورد زن، به تنبیه بدنی متوسل شوند؟ جواب این ایراد با توجه به معنی آیه و روایاتی که در این باره وارد شده و توضیح آن در کتب فقهی و همچنین با توضیحاتی که روانشناسان امروز می دهند چندان پیچیده نیست، زیرا:

اوّلاً: آیه، مسئله ی تنبیه بدنی را در مورد افراد وظیفه ناشناسی مجاز شمرده که هیچ وسیله ی دیگری درباره ی آنها مفید واقع نشود، و اتفاقاً این موضوع، امر تازه ای نیست که منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانین دنیا هنگامی که طرق مسالمت آمیز برای وادار کردن افراد به انجام وظیفه، مؤثر واقع نشود، به خشونت متوسل می شوند.

ثانیاً: «تنبیه بدنی» در اینجا ـ همان طور که در کتب فقهی نیز آمده است­ـ باید ملایم و خفیف باشد، به طوری که موجب شکستگی، مجروح شدن و کبودی بدن نگردد.

ثالثاً: روانکاوان، امروزه معتقدند که جمعی از زنان دارای حالتی به نام مازوئیسم (آزار طلبی) هستند و اگر این حالت در آنها تشدید شود، تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنی است، بنابراین این بخش آیه ممکن است ناظر به چنین افرادی باشد که تنبیه مختصر بدنی در مورد آنان جنبه ی آرام بخش دارد و خود یک نوع درمان روانی است و اسلام خواسته است با تجویز داروی پند و اندرز و قهر و تنبیه بدنی خفیف، این بیماران را درمان کند نه اینکه با حکم به جدائی، موجب شدت بیماری آنها و محرومیت فرزندان از نعمت گرمی و صفای خانواده و به هم خوردن نهاد اصلی جامعه یعنی کانون خانواده گردد.

مسلم است که اگر یکی از این مراحل مؤثر واقع شود و زن به انجام وظیفه ی خود اقدام کند، مرد حق ندارد بهانه گیری کرده، در صدد آزار زن برآید، لذا به دنبال این جمله می فرماید :«اگر آنها اطاعت کنند به آنها تعدی نکنید».

نکته ی قابل توجه این است که هر چند حد نهایی تنبیه بدنی، نرسیدن به حد شکستگی و جراحت و کبودی بدن، تعیین شده است ولی از آنجائی که هدف از ضرب و زدن، رسیدن به حالت اطاعت و برطرف نمودن حالت نشوز زن است پس باید در تنبیه بدنی، سلسله مراتب آن را رعایت نمود و اگر هدف و مقصود با زدن مرتبه ی خیلی خفیف حاصل می شود، شدت عمل و زدن مرحله ی بالاتر جایزنیست و شاید روایاتی که می فرمایند مراد از زدن، زدن با چوب مسواک است [7] ، بیان رعایت سلسله مراتب زدن بوده است که وقتی منظور با همین نوع زدن حاصل می شود، در این صورت، مرحله بالاتر جایز نیست.

ممکن است گفته شود نظیر این طغیان و سرکشی گاهی در مردان نیز پدید می آید، پس آیا مردان نیز مشمول چنین مجازات هایی خواهند شد؟

در پاسخ می گوئیم: آری مردان هم درست همانند زنان درصورت تخلف از وظایف، مجازات می گردند ولی باید در نظر داشت حالتی که در بعضی مردان وجود دارد نوعی بیماری آزاردهی (سادیسم) است که اگر این بیماری شدت یافت درمانش «تنبیه بدنی» توسط زن نیست چون اولاً: غالباً درمان این بیماری با تنبیه بدنی نیست و ثانیا:ً غالباً زن توان این کار را ندارد و ثالثاً: حاکم شرع موظف است مردان متخلف را از طرق مختلفی حتی از طریق تعزیر (مجازات بدنی) به وظایف خود آشنا سازد.

خداوند در پایان آیه ی شریفه مجدداً به مردان هشدار می دهد که از موقعیت سرپرستی خود در خانواده سوء استفاده نکنند و به قدرت خدا که بالاتر از همه قدرت هاست، بیندیشند: «زیرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است». [8]

[1] . اکثر الخیر فی النساء، من‏لایحضره‏الفقیه، ج 3، ص 385.

[2] . الکافی، ج 5، ص 332 .

[3] . مستدرک‏الوسائل، ج 14، ص 150.

[4] مستدرک‏الوسائل ج : 14 ص : 252

[5] . تهذیب‏الأحکام، ج 7 ، ص 400 .

[6] . مستدرک‏الوسائل، ج 14، ص 165.

[7] . تفسیر برهان، ج 1، ص 367 (به نقل از تفسیر افضل، ج 1، ص 523).

[8] . برگرفته از تفسیر نمونه، ج 3، صص 411- 416. اقتباس از جواب سؤال 424.
آیات مرتبط

سوره النساء (34) : الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ۚ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: