سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

در جمعی که بیشتر افراد تشکیل دهنده آن از جنس زنان باشند، ‌باز هم باید جمع مذکر مورد استفاده قرار گیرد؟!

در زبان عربی؛ کلمات مفردی که مذکّر حقیقی هستند، فقط مذکر به آنها اسناد داده می‌شود، مانند: «جاء رجلٌ». و کلمات مفردی که مؤنّث حقیقی هستند، فقط مؤنث به آنها اسناد داده می‌شود؛ مثل: «جائت فاطمة». ولی در اسم مفردی که مؤنث مجازی باشد، اسناد فعل مذکر به آن هم جایز می‌باشد؛ مثل: «طلع الشمس».
کد خبر: ۱۹۹۲۸۹
۰۶:۳۶ - ۱۳ مهر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
در جمع بین مؤنّث و مذکّر آیا اگر غلبه با مؤنث باشد باز هم جمع مذکر می‌آید؟ لطفاً مثال بزنید.
پاسخ اجمالی
در زبان عربی؛ کلمات مفردی که مذکّر حقیقی هستند، فقط مذکر به آنها اسناد داده می‌شود، مانند: «جاء رجلٌ». و کلمات مفردی که مؤنّث حقیقی هستند، فقط مؤنث به آنها اسناد داده می‌شود؛ مثل: «جائت فاطمة».[1] ولی در اسم مفردی که مؤنث مجازی باشد، اسناد فعل مذکر به آن هم جایز می‌باشد؛ مثل: «طلع الشمس».[2]
اما در اسامی برخی اشیائی که جنسیت در آنها مفهومی ندارد، قاعده و ضوابط خاصی وجود ندارد، بلکه هر دو اسناد مذکر و مؤنث به آنها داده شده است؛ اسم‌هایی مانند: سبیل، سوق، فرس، فلک، سکین.[3]
در مورد جمع مذکر و جمع مؤنث نیز هر دو نوع اسناد مجاز است و البته ادیبان عرب برای توجیه این دوگانگی در اسناد، توجیهاتی را بیان کرده‌اند:
الف. برای اسناد مذکر «لفظ» را قبل از آن درنظر می‌گیریم، و برای اسناد مؤنث «کلمة» را قبل از آن درنظر می‌گیریم. مثال: «الألف أحد حروف الهجاء»؛ یعنی «لفظ الألف...»و «الألف إحدی حروف الهجاء»؛ یعنی «کلمة الألف...». «زیدٌ ثلاثیٌ»؛ یعنی «لفظ زید ثلاثی»، یا «زید ثلاثیة»؛ یعنی «کلمة زید ثلاثیة».[4]
ب. در اسامی شهرها؛ اسناد مذکر به آن به اعتبار «مکان» می‌باشد، و اسناد مؤنث به آن به اعتبار «بقعة» می‌باشد.
مثال: «قم المُشرّفة» و «المشهد المقدّس».
ج. اسامی قبایل؛ اسناد مؤنث به آنها به اعتبار «قبیلة»، و اسناد مذکر به اعتبار «حیّ» می‌باشد.[5] مثال: «کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُر»[6] «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُم‏».[7]
د. اسم جنس جمعی(فراگیر)؛ مذکر آوردن برای آن به اعتبار «لفظ» است، و مؤنث آوردن برای آن به اعتبار «جماعة» است؛[8] مانند: «کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَة»،[9] «کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِر».[10]
هـ. اسم جمع، در بعضی اسنادها به اسم جمع لزوما باید از کلمات مؤنث استفاده شود؛ مانند: إبل، غنم، خیل؛ «الإبل الراویة»، «الغنم السائمة». و برای بعضی از آنها مذکر و مؤنث آوردن جایز است؛ مثل: رکب؛ «مضی الرکب». و «مضت الرکب».[11]
و. از جمله اسم‌هایی که اسناد مذکر و مؤنث برای آنها می‌آید قوم است، که مؤنّث آوردن به اعتبار «قبیلة» است و مذکر آوردن به اعتبار «حیّ» و «الناس» می‌باشد.[12] مثال: «وَ کَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَ هُوَ الْحَق‏»،[13] «کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوح‏».[14]
نکته: اگر بعد از فعل، جمع مؤنث سالم بیاید، باید فعل مفرد باشد، ولی جایز است که مذکر یا مؤنث آورده شود؛[15] مثال: «جاء المسلمات»، «مضی الأیام».
خلاصه این‌که بر اساس قواعد عربی؛ جمعی که ترکیبی از مذکر و مؤنث باشند هم می‌توان ضمیر مذکر به آنها اسناد داد هم ضمیر مؤنث. در جمع حتی اگر غلبه با مؤنث باشد باز هم می‌توان ضمیر مذکر آورد و تعداد افراد مذکر و مؤنث آن جمع ملاک نیست.
حتی به جمعی که تماماً مؤنث باشند می‌توان فعل مذکر اسناد داد، مانند«وَ قالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدینَةِ».[16]
و بر عکس به جمعی که تماماً مذکر باشند می‌توان فعل مؤنث اسناد داد، مانند«قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ».[17]

[1]. طباطبائی، محمدرضا، صرف ساده، ص 247، قم، انتشارات دارالعلم، چاپ هفتاد و سوم، 1390ش
[2]. همان.
[3]. همان، ص 246.
[4]. همان، ص 244.
[5]. همان، ص 245.
[6]. القمر، 23.
[7]. فصّلت، 17.
[8]. صرف ساده، ص 245.
[9]. الحاقة، 7.
[10]. القمر،20.
[11]. صرف ساده، ص 245.
[12]. همان، ص 246.
[13]. انعام، 66.
[14]. قمر، 9.
[15]. صرف ساده، ص 248.
[16]. یوسف،30.
[17]. ابراهیم، 10.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: