سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

چرا عربستان سعودی به طرف اصلاحات رفت؟

اجرای اصلاحات می‌تواند بخش اعظمی از جریان انتقال قدرت باشد و جوانان و طبقات اجتماعی را پشت‌سر سلمان و جانشین او قرار دهد و چهره‌ای نوگرا و مدرن از او در رسانه‌های جهانی ایجاد کرده و توجه نخبگان جهان را جلب کند.
کد خبر: ۱۴۹۹۶۵
۱۵:۵۷ - ۱۵ مهر ۱۳۹۶
به گزارش «شيعه نيوز»، عربستان در دوران قبل از ملک سلمان صاحب ویژگی‌های یک نظام سیاسی با تصلب، پیرسالاری و بنیادگرایی (سلفیسم) بود و همه ناظران و تحلیلگران از چالش‌های آتی این نظام در حل مشکلات انباشت شده تاریخی آن سخن می‌گفتند و بیش از هر چیز بیم از ناتوانی آن در مقابله با مشکلات می‌رفت. اکنون ورق برگشته است و امروز سخن از تهدیدها و نگرانی‌ها در سرعت اصلاحات است.

اما باید دید، آیا نظام سیاسی عربستان و بدنه اجتماعی این کشور سنتی تحمل این همه تغییرات سریع و اصلاحی را دارد یا بعد از مدتی بلای پروستریکای روسی یا مدرنیزاسیون رژیم پهلوی گریبان رهبران جدید آن را خواهد گرفت؟

اینکه رژیم عربستان مشکلات بسیاری در عرصه داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی دارد، بر کسی پوشیده نیست. عربستان در عرصه داخلی با توقعات فزاینده بدنه اجتماعی، انتقادات ناشی از ساختار سیاسی مبتنی بر نادیده انگاری اقوام و مذاهب، کیش سختگیرانه سلفیسم، کاهش درآمدهای ملی، چالش جنسیتی و... رو‌به‌رو است و در منطقه و جهان نیز با چالش‌هایی چون هزینه‌های سنگین ناشی از مداخلات منطقه‌ای، جنگ‌های نیابتی و بلندپروازی‌های سیاسی، پرستیژی و هویتی که در نتیجه بزرگنمایی تهدیدات و ادراک تهدیدها از سوی نظام‌های مالی هستند مواجه است.

این کشور در فرامنطقه نیز با دشواری‌هایی دست و پنجه نرم می‌کند. ‌دشواری‌هایی که برآمده از سیاست‌های این کشور در زمینه تروریسم است. ریاض همچنین اعتمادی به شرکای امنیتی خود ندارد و پس لرزه‌های بهار عربی نیز چه در سطح داخلی چه منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، این کشور را در تنگنای شدیدی قرار داده است. با چنین چالش‌هایی رهبران عربستان چند گزینه بیشتر پیش روی نداشتند؟

گزینه اول: سیاست مقاومت، سرکوب و ایستادگی در مقابل مطالبات و خواست‌های اجتماعی مردم بود. این در حالی است که جوانان این کشور به یُمن رسانه‌های مجازی و غیرقابل مهار روز به روز در حال پیشرفت هستند و عملاً مهار‌ناپذیر به نظر می‌رسند.

گزینه دوم: سیاست انعطاف و مدیریت مطالبات در همسویی با اکثریت جامعه و اتکا به امتناع و مسالمت‌جویی است. مطمئناً اگر ملک سلمان که آفتاب بر لب بوم دارد صرفاً به خود می‌اندیشید بر منهج    محافظه کاری پیشینیان می‌رفت اما او و خاندانش تدابیری دیگر در سر دارند. سلمان از یکسو بر انتقال قدرت به محمدبن سلمان جوان‌ترین شاهزاده از خاندان آل سعود نظر دارد که این خود منجر به مخالفت‌ها و تعارض‌ها و بارگیری‌های سیاسی در درون نظام و خاندان گسترده و وسیع آل سعود می‌شود. لذا لازمه انجام این مهم مشروعیت‌سازی برای این جوان جویای نام در عرصه‌های اجتماعی و بین‌المللی است. در همین راستا، اجرای اصلاحات می‌تواند بخش اعظمی از جریان انتقال قدرت باشد و جوانان و طبقات اجتماعی را پشت‌سر سلمان و جانشین او قرار دهد و چهره‌ای نوگرا و مدرن از او در رسانه‌های جهانی ایجاد کرده و توجه نخبگان جهان را جلب کند.

بر این اساس اجرای برنامه‌های اصلاحی سلمان و بن‌سلمان در عربستان به مشابه شمشیر دوسویی است که بی‌توجهی به آن و مقاومت در مقابل آن منجر به فروپاشی یا حداقل انزوا و فقدان مشروعیت می‌شود و عملاً نظامی متصلب بدون هرگونه پایگاه اجتماعی بر جای می‌گذارد.

اما از دیگر سو تحقق اصلاحات و مطالبات می‌تواند در تثبیت و تحکیم نظام سیاسی و همچنین انتقال قدرت مؤثر و کارگر واقع شود مگر اینکه در کارگردانی و مدیریت اصلاحات نوعی ناتوانی بروز کند. در صورت تحقق فرض اخیر نیز آنگاه اصلاحات و سرعت آن در غیاب یک مدیریت کارآمد می‌تواند منشأ بیم‌ها و نگرانی اعم از فروپاشی، جنگ قدرت و... را در پی داشته باشد.

به قلم: سیدجواد صالحی عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز
منبع: ابنا
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: