جوانان در دوره دبیرستان ازدواج کنند

گویا مسئولین 1 دهه تاخیر دارند ... والا تو سن 28سالگی زن می خام چکار ؟ عصاکشم بشه ؟

فخر فروشی کجاست؟؟ زمانی که تورم بی سابقه ایجاد می شود خب طبیعی است بهای یه سرپناه هم چند برابر شود، مخارج ایجاد زندگی بشدت افزایش یابد. فخر فروشی و تجملات چیه؟ انصاف باید داشت

تو این همه مشکل ببین چی میگه. الان اصلاح دخترها آزاد بشه مشکل ما هم حل میشه. ... ایشون مشکلش اصلاح نکردن دخترهاست

این موردی که بعنوان نمونه اشاره کردید کاملا منطقیه ولی این فقط یکی از موارد مهم ایجاد بستر مناسب برای ترغیب جوانان به ازدواجه اصل مهم در رفع موانع ازدواج جوانان عمدتا مربوطه به ایجاد شغل، کنترل تورم و حجم پول در گردش، ایجاد عدالت اجتماعی (البته نه با یارانه بلکه با تحقق حصول حق اجتماعی هر فرد) و امثال آن است

افرین عالی گفتید حرف دل ما را زدید

از همه ی اینها دردناک تر اصرار بعضی ها بر ضعیف الایمان نشان داغدن مردمه به اسم اینکه چرا به خاطر عدم توانای دیر ازدواج می کنید. ذره ای به تبعات این حرفها فکر نمی کنند

مطمئنی؟؟؟
قبلا سن ازدواج پایین بود، آمار طلاق هم پایین بود.

ناشناس جان، قبلاً سنّ ازدواج پایین بود، گرونی و تورم هم نبود، مرد خونه لازم نبود واسه مخارج زیاد چند شیفت چند شیفت و در چندجا کار کنه و کل روز پیش خونوادش نباشه، فساد وبد حجابی خیلی کم بود،کارها دراین حد تخصصی نبود، قبح طلاق هم ریخته نشده بود، وقتی دوتا زن وشوهر باهم مشکل پیدا میکردن،بزرگای فامیل دور هم جمع میشدن تا مشکلشون زودتر حل شه نه این که مثل الآن هیچ کس کاری به کار کسی نداره و اگرم دخالتی میشه از نوع نابجاشه، خانواده ها معمولاً در یک خونه زندگی میکردن و بچه ها به دلایلی از این قبیل که وقت بیشتری رو پیش خانواده میگذروندن مهارت های زندگی رو بهتر و سریع تر یاد میگرفتن و... .
پس اگر در قدیم آمار طلاق پایین بود، صرفاً به خاطر«سنّ پایین در ازدواج» نبوده!!...

بچه بازی که بشه فقط آمار طلاق بالا نمیره.....هزارتا فساد و بیماری روحی از توش درمیاد

آره بابا حرف زدن خیلی راحته !

اولاً تواین دوره وزمونه سنّ پایین خیلی ربطی به توقعات نداره، حتی من خودم دیدم دختری باوجود این که خیلی هم دیر ازدواج نکرده بود، اونقدر چیزی واسه جهیزیه اش دستور داده بود که من فکر کنم آشپزخونش بیشتر به سمساری شبیه باشه!ازاین گذشته لوازم زندگی(حالا ماشین به کنار) در هرحال از ضروریات هستن.ما زیادشو نمیگیم، چیزای روتین مد نظره که تهیهءهمیناشم سخته!!
شما خودتون دارین میگین«قدیما»،الآن دیگه قدیم نیست!! ما به هیچ وجه نمیتونیم تغییر شرایط زندگی رو مانع بشیم یا نادیده بگیریم!! الآن دیگه اون خونه های قدیمی پیدا نمیشن(یاخیلی کمن)که توش چندتا خونواده زندگی میکردن، درثانی،سال72 کجا، الآن کجا؟!! الآن دیگه تقریباً میشه گفت خرید خونه یکی از محالاته!! مگراین که یا یه ارث کلان به طرف برسه،یا یه کار نون و آبدار حسابی داشته باشه، یا یه پدر پولدار داشته باشه ویا این که نهایتاً خدایی نکرده بلانسبت طرف دزدی کنه! بایه شغل ساده نمیشه خونه دارشد و جوونا باید چندین سال زندگی وسلوک سازی کنن(خیلی بیشتر از7سال)، تا بالاخره یه روزی خونه داربشن!! آدم آسایشو واسه جوونیش میخواد! این توقع زیادی نیست!! شاید خیلیا بگن آسایش به این چیزا نیست و ازاین جور شعارها، ولی وقتی که مثلاً یه زن وشوهر مجبورن هرسال اثاثشونو ازاین خونه به اون خونه بکشونن، قبول کنین آسایش خواه ناخواه مختل میشه،گرچه علاقشون نسبت به هم کم هم نشه!!
در ضمن چرا فقط«مردم»قناعت کنن؟!! بچه های زمامداران مملکت هم باید مثل مردم عادی بشن تا دیگه حرفی باقی نمونه!!! کارِبیشتر نباید فقط برای مردم باشه!! اگر به قول شما«(که هر چه جوانتر باشی انگیزه وطاقت کار کردن برای هدفها بیشتره)بعلاوه ی زمان میشه به همه چیز از راه حلال دست پیدا کرد.»،خب قبل ازدواج هم که آدم سرش خلوت تره و دغدغهءکمتری هم داره میتونه کار بکنه.
نکتهءبعد این که شما «به راحتی» حرف از طلاق میزنین که طبق احادیث بدترین کار حلاله!! مگه زندگی آزمون و خطاس که بگیم«حالا ما یه تیری میندازیم، خورد،خورد، اگرم نخورد از اول!»؟ مخصوصاً اگر این وسط بچه هم باشه، مشکل دوبرابر میشه!! خدا به آدم عقل داده که شرایط رو سبک سنگین کنه! طلاق به هر دلیل و در هر سنی که باشه، به فرد آسیب روحی روانی زیادی میزنه، چراکه در طلاق فرد قسمتی از رؤیاها و آرزوهای خودش رو از دست داده که به دنبالش شکننده هم میشه! اونم تو جامعهءما!! (من حرفم کلّیه و با موارد استثنا کاری ندارم).
و در نهایت توکل به معنای تیری در تاریکی نیست، اول موقعیت ها و شرایط بررسی و مدیریت و بعد بهترین راه انتخاب میشه، و درآخر برای شروع کار توکل نیز معنا پیدا میکنه!
امیدوارم برخلاف نظر قبلیم که نذاشتین، این یکی رو دیگه بذارین، هیچ چیز«غیرقابل انتشاری»هم نداره!!!!

راجع به هزینه ها گل گفتین!! کارت عروسی که هیچ، جشنیم که میگیرن خرج اضافیه و یه کار اشتباهیه که جا افتاده!! با پولی که خرج این جشنا میکنن(که ای کاش فقط یکی باشه)کلّی کار دیگه میشه کرد! یا نهایتاً یه جشن خیلی مختصر بگیرن! مثل خیلی از مسلمونا تو کشورای دیگه! انشاءا... که یه کم تو بعضی چیزا فرهنگمون بهتر بشه*