۰

چگونه میثم تمار زمان شهادت امام حسین (علیه السلام) و قیام مختار را پیشگویی نمود؟

میثم تمار در تاریخ پرشکوه و پرحماسه و خون بار تشیع بی تردید از چهره های موثر و برجسته بوده است، چنانچه حتی در آخرین لحظات، هنگامی که بالای درخت خرما به صلیب کشیده شده بود و بند بند اعضای بدن مبارک او را قطع می نمودند، باز از امیرالمومنین (علیه السلام) و فضیلت ها و منقبت های آن امام سخن می گفت.
کد خبر: ۶۳۰۱۹
۱۰:۵۹ - ۰۶ آبان ۱۳۹۲
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از قدس انلاین، میثم اوائل هجرت در شهر نهروان و یا آبادی آن منطقه متولد شد و پس از رسیدن به سن رشد به کارهای عادی یا شغل خرما فروشی که شغل پدرش نیز بود مشغول شد، تا این که در صفر 16 هجری آبادی های نهروان در ضمن فتح مدائن به دست لشکریان اسلام افتاد، او هم اسیر شد و به خدمت بندگی مسلمانان گمارده شد، به نحوی که سید حسین قریشی طی مقاله ای در باب اصول میثم تمار می نویسد: ایام بردگی یا بندگی میثم 20 سال تا سال 37 ﻫ.ق طول کشید و در این مدت احتمالاً او در کوفه بود و به دین اسلام مشرف شده بود، و در این مدت به او «ابوسالم» می گفتند.

دلیل مشهور شدن به میثم
وقتی که امیرالمومنین (علیه السلام) به کوفه آمدند، میثم غلام زنی از طایفه بنی اسد بود. در اولین ملاقات امام تصمیم گرفت میثم را از صاحبش خریده و سپس آزاد کند. پس از آزادی، امام نامش را پرسید، عرض کرد، نام من سالم است. امام فرمود: پیامبر خدا (صلی الله علیه واله) به من اطلاع داد که پدرت تو را میثم نامیده است. (شرح ابن ابی الحدید، ج2: 291)

میثم گفت: خدا و پیامبرش صادق است و امیرمومنان راست می فرماید، به خدا قسم نام من میثم بوده است، سپس امام(ع) فرمود: به نام اصلی خود بازگرد که پیامبر خدا هم تو را بدان نام نامید، بدین خاطر او نام خود را میثم و کنیه اش را ابوسالم قرار داد و چون به شغل خرمافروشی مشغول بود به «تمار» شهرت یافت، حتی علی (علیه السلام) گاه می شد با وجود برخورداری از منصب خلافت به دکان میثم می رفت و به جای او خرما می فروخت و او را برای کاری می فرستاد که داستان فروش خرما توسط امیرالمومنین (علیه السلام) در دکان میثم مشهور است. (ارشاد شیخ مفید، ج1: 323؛ دانشنامه امام علی (علیه السلام)، ج8: 552)

میثم در مکتب امیرالمومنین (علیه السلام)
میثم پس از آزادی از شاگردان و اصحاب خاص امیرالمومنین (علیه السلام) گشت و بدین ترتیب دریچه قلبش به روی معارف علوی گشوده شد و جان تشنه اش از زلال علوم علوی سیراب و با اسرار و رازهای نهانی امام آشنا گشت. (سفینة البحار، ج2: 524)میثم صاحب سرّ علی و محرم راز او و، در خلوت و جلوت انیس امام بود و با روح خدایی او آشنا بود و علم اجل و منایا و بلایا را می دانست و او در نزد امیرالمومنین (علیه السلام) همانند سلمان در نزد پیامبر (صلی الله علیه واله) بود.

مشابهت های میثم و سلمان
بین سلمان فارسی و میثم نهروانی مشابهت هایی وجود دارد از جمله:
1. سلمان برده یکی از زنان یهودی در مدینه بود که پیامبر (صلی الله علیه واله) او را خرید و آزاد کرد و میثم نیز برده یکی از زنان بنی اسد بود که علی (علیه السلام) او را خرید و آزاد کرد.
2. سلمان به حدی به پیامبر(صلی الله علیه واله) نزدیک شد که از اهل بیت پیامبر به شمار می رفت و سلمان محمدی شد، میثم نیز به حدی به علی (علیه السلام) نزدیک شد تا یکی از مقرب ترین مردم نزد امام و گنجینه اسرار علی (علیه السلام) شد.
3. سلمان علم را از پیامبر (صلی الله علیه واله) فراگرفت و یکی از عالم ترین اصحاب او شد، میثم علم را از علی (علیه السلام) فراگرفت و یکی از فقیه ترین و عالم ترین اصحاب او شد.
4. سلمان اولین ایرانی مسلمان در مدینه بود و میثم اولین آزاد شده ایرانی در کوفه به دست علی (علیه السلام) بود.
5. سلمان مدت کوتاهی با پیامبر زیست (حدود 10 سال) و میثم نیز حدود 4 سال با امام علی (علیه السلام) در کوفه بود. ولی هر دو، عارف به علوم خاصه بودند که در زمان کوتاهی فراگرفتند و هر دو عروج معشوق خود را به چشم دیدند. (من اعلام الصحابه و التابعین، ج6: 89)

خدمات میثم
میثم یکی از فقیه ترین و عالم ترین اصحاب حضرت علی می باشد. او علم تفسیر قرآن، علم غیب، علم حدیث را در مکتب علی (علیه السلام) فراگرفت و در زمینه های مختلف به جهان اسلام خدماتی ارائه نمود.

علم تفسیر و تأویل قرآن
میثم یکی از بزرگترین مفسران جهان اسلام می باشد که این علم را از علی (علیه السلام) آموخت، به حدی میثم در تنزیل، تفسیر و تأویل قرآن متبحر بود، که ابن عباس مفسر و شاگرد علی (علیه السلام) که تفسیرش اعجاب همگان را برمی انگیخت، وقتی در پای تفسیر و تأویل قرآن میثم نشست، دستور داد قلم و کاغذ برایش بیاورند تا سخنان میثم را درباره قرآن بنویسد. (بحارالانوار، ج42: 128)

راوی حدیث و مناقب
میثم احادیث بسیار زیادی از امیرالمومنین (علیه السلام) شنید و کتابی از شنیده های خود گردآوری نمود که متأسفانه جز اندکی روایات، چیزی از آن باقی نمانده است، بیشتر روایات میثم درباره فضائل امام علی (علیه السلام) می باشد. پس از او پسرانش نوشته های او را بازگو می کردند. میثم در این زمینه یکی از مولفان شیعه محسوب می گردد چرا که بیشتر روایاتی که او نقل کرده درباره فضایل علی (علیه السلام) بود. (سفینة البحار، ج42: 524)

 معرفی امیرالمومنین (علیه السلام)
او به معرفی امام علی (علیه السلام) بسیار مشتاق بود، او افکار عامه را متوجه حقانیت امام و عظمت امام می نمود و حتی مدتی که از چنگال ابن زیاد فراری بود، در هر فرصت مناسب، مناقب و فضائل علی (علیه السلام) را بیان می کرد.

دارای علم غیب!
میثم دانای رازها بود، او از بسیاری حوادث آینده و فتنه ها آگاهی داشت و در صورت لزوم با تشخیص ظرفیت افراد، مردم را از آن آگاه می کرد، از جمله: پس از شهادت مسلم، در کوفه، ابن زیاد حاکم کوفه، میثم، مختار و جمعی از شیعیان را دستگیر کرد. میثم به مختار گفت: تو از زندان رها می شوی و به خون خواهی حسین بن علی (علیه السلام) قیام می کنی و ابن زیاد را که ما را می کشد، خواهی کشت. (بحارالانوار، ج42: 125)یا به زنی به نام «جبله مکی» گفت: هر گاه به خورشید نگاه کردی و دیدی که چون خون تازه قرمز است، بدان که سیدالشهداء کشته شده است. (همان: 202)او شهادت خود و شهادت حبیب بن مظاهر را پیش گویی کرده بود و وقتی معاویه مرد میثم خبرش را در کوفه منتشر کرد. (رجال کشی: 80)

دفاع از مظلوم
میثم بیانی رسا داشت، و در نطق و سخن، توانا و فصیح بود و با بیانی جذاب و شیوا در مقابل ظلم ابن زیاد و دیگران به مقابله می پرداخت او در بازار میوه، رئیس صنف میوه فروشان بود، هر گاه می خواستند در جایی و نزد کسی، سخنی گفته شود از میثم می خواستند که سخن گویشان باشد، روزی گروهی از بازاریان نزد میثم رفتند تا با هم به عنوان شکایت از عامل بازار پیش ابن زیاد بروند، میثم در این دیدار به نمایندگی از بازاریان سخن گفت، به حدی که ابن زیاد از گفتارش به شگفتی افتاد و در سکوت فرو رفت. (رجال کشی: 86)

میثم پس از شهادت امیرالمومنین (علیه السلام) در خدمت امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود ولی ملازمت او با امام حسن (علیه السلام) محدود به مدت زمانی بود که امام در کوفه حضور داشتند و چون زندگی او در کوفه بود نتوانست با امام (علیه السلام) به مدینه مشرف شود ولی در زمان امام حسین (علیه السلام) گاهی به مکه و مدینه مشرف و به خدمت امام حسین (علیه السلام) می رسید و حتی در آخرین سفری که به مدینه داشت، امام را در مدینه نیافت و بدون اینکه امام را زیارت کند به کوفه مراجعت نمود ولی بعد از مراجعت به فرمان ابن زیاد دستگیر و زندانی شد.

شهادت میثم
میثم در سال 60 ه.ق. آخرین سفر را به مدینه رفت و با رسول خدا وداع نمود. پس از بازگشت به کوفه به دستور ابن زیاد دستگیر و زندانی شد. او را بر همان درختی دار زدند که امیرالمومنین (علیه السلام) خبرش را به او داده بود و نحوه شهادتش را گفته بودند؛ میثم همراه نه نفر دیگر در یک روز به دار کشیده شد ولی محل دارهای آنان متفاوت بود و چنانکه علی (علیه السلام) بدو فرموده بود، چوبه دار میثم از دیگران کوتاهتر و نزدیک منزلش بود، سه روز پس از شهادت میثم، دوستانش جسد مبارکش را دفن و بعدها برایش مقبره ای بنا کردند که امروز در نزدیکی کوفه مشهور است.از میثم شش فرزند به نام های محمد، صالح، علی، عمران و حمزه باقی ماند که از اصحاب امام سجاد، امام باقر، و امام جعفر صادق (علیه السلام) بودند و نوه های میثم نیز از یاران ائمه اطهار بوده و خدمات فراوانی به اسلام و تشیع نمودند.

انتهای پیام/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: