۰

آيا رسول خدا (ص) در اتاق عائشه دفن شده است ؟

کد خبر: ۳۶۰۷
۰۰:۰۰ - ۱۴ شهريور ۱۳۸۷

پاسخ اجمالي :

1 .در خصوص محل دفن پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم اختلاف نظر وجود دارد .

2 . اهل سنت بر اين عقيده است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گرديده است .

3 . امّا برخي از محققان شيعه بر اين اعتقاد هستند که به شهادت اسناد معتبر از کتب اهل سنت آنچه که قدر متيقن است اين که آن حضرت در حجره عائشه دفن نگرديده است و در اين راستا ادلّه اي را ارائه مي کند که در پاسخ تفصيلي به آن اشاره مي شود .

4 . مناظره زيبائي که بين فضّال شاگرد مکتب امام صادق با ابو حنيفه صورت گرفته است و در آن به غصبي بودن مکان دفن عمر و ابوبکر اشاره گرديده .

پاسخ تفصيلي :
در خصوص محل دفن نبي اکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم اختلاف نظر وجود دارد :

1 . نظر اهل سنت :

آنچه که در نزد اهل سنت مشهور است اين مطلب است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گرديده و براي اثبات ادعاي خويش به نقل بخاري از عائشه استناد مي کنند که :

قَالَتْ عَائِشَةُ لَمَّا ثَقُلَ النَّبِيُّ - صلي الله عليه وسلم - وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ اسْتَأْذَنَ أَزْوَاجَهُ أَنْ يُمَرَّضَ فِي بَيْتِي فَأَذِنَّ لَهُ ، فَخَرَجَ بَيْنَ رَجُلَيْنِ تَخُطُّ رِجْلاَهُ الأَرْضَ ، وَکَانَ بَيْنَ الْعَبَّاسِ وَرَجُلٍ آخَرَ . قَالَ عُبَيْدُ اللَّهِ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ مَا قَالَتْ عَائِشَةُ فَقَالَ لِي وَهَلْ تَدْرِي مَنِ الرَّجُلُ الَّذِي لَمْ تُسَمِّ عَائِشَةُ قُلْتُ لاَ . قَالَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ .

صحيح بخاري ، ج1 ، ص162 ، ح 665 .

وچون پيامبر احساس سنگيني نمود و درد آن حضرت شدت يافت از ديگر همسرانش اجازه خواست تا ايام بيماريش را در منزل من سپري نمايد و آنان نيز اجازه دادند ، آنگاه در حالي که دست بر شانه عباس و شخص ديگري داشت و پاهايش بر زمين کشيده مي شد خارج شد .

عبد الله ابن عباس مي گويد وقتي مطلب عائشه را براي ابن عباس نقل کردم به من گفت مي داني آن شخصي که عائشه نام او را ذکر نکرد چه کسي است ؟ گفتم : نه . گفت : او علي بن ابي طالب است .

البته بخاري اين مطلب را در چند جاي صحيح خود تکرار نموده است که تماما َ از عائشه نقل شده و براي اثبات ادعايش تفصيلاتي را ذکر نموده که از لا به لاي آنها مي توان به تناقضاتي پي برد که خود قرينه اي براي تضعيف مطلب محسوب مي شود که اکنون مجال بحث آن نيست .

همين جا لازم است از متن روايت فوق اکراه معنا دار عائشه از بردن نام امير المومنين علي ابن ابي طالب عليه افضل صلوات المصلين را متذکر شويم ؛ همانگونه که

احمد بن حنبل نقل کرده:

هُوَ عَلِيٌّ وَلَکِنَّ عَائِشَةَ لَا تَطِيبُ لَهُ نَفْسًا .

آن شخص( که در روايت عائشه به نام آن اشاره نمي شود ) علي بن ابي طالب است که عائشه خوش نداشته نام او را ذکر نمايد .

مسند أحمد حنبل ، ج6 ، ص 228 .

وهم چنين ابن سعد در طبقات آورده:

هو علي ، إن عائشة لا تطيب له نفسا بخير .

آن شخص( که در روايت عائشه به نام آن اشاره نمي شود ) علي بن ابي طالب است لکن عائشه خوش نداشته نام او را به نيکي ياد کند.

الطبقات الکبري ، ج 2 ، ص 232 .

2 . نظر شيعه :
نظر برخي از محققان شيعه اين است که حضرت رسول در حجره عائشه دفن نگرديده است ؛چون :

اولا ّ: هر گاه گفته مي شود : بيت النبي ، حجرة النبي ، دار النبي ، مقصود خانه و حجره اختصاصي حضرت مي‌باشد و الا آن را به اسم يکي از همسران مثلا َ خانه عائشه يا خانه ام سلمه وغيره مي ناميده اند.

أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ کَانَ يُصَلِّي ذَاتَ لَيْلَةٍ فِي حُجْرَتِهِ فَجَاءَ أُنَاسٌ فَصَلَّوْا بِصَلَاتِهِ فَخَفَّفَ فَدَخَلَ الْبَيْتَ

شبي رسول اکرم در حجره خود نماز ميخواند که گروهي آمدند وپشت سر حضرت اقتدا نمودند از اينرو حضرت نماز خود را سريعتر خواند و داخل خانه خود گرديد .

مسند أحمد ،ج 3، ص 103 ، ح 11567

عن ربيعة بن کعب الأسلمي : کنت أبيت عند حجرة النبي فکنت أسمعه إذا قام من الليل يقول : سبحان الله رب العالمين .

ربيعه مي‌گويد : شبي را در حجره رسول اکرم سپري کردم ...

سنن النسائي ، ج 3 ص 209

ثانيا ّ: نزديک ترين خانه ها به خانه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم خانه حضرت علي عليه السلام بوده که درب آن در کنار خانه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم قرار داشته است.

جاء رجل إلي ابن عمر فسأله عن عثمان ... ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ عَلِيٍّ ، فَذَکَرَ مَحَاسِنَ عَمَلِهِ قَالَ هُوَ ذَاکَ ، بَيْتُهُ أَوْسَطُ بُيُوتِ النَّبِيِّ - صلي الله عليه وسلم - . ثُمَّ قَالَ لَعَلَّ ذَاکَ يَسُوؤُکَ . قَالَ أَجَلْ . قَالَ فَأَرْغَمَ اللَّهُ بِأَنْفِکَ ، انْطَلِقْ فَاجْهَدْ عَلَيَّ جَهْدَکَ .

شخصي نزد ابن عمر آمد و راجع به عثمان سئوال کرد ، سپس در باره علي از او سئوال نمود و او از محاسن و نيکي اعمال علي سخن گفت و افزود : خانه علي نزديک ترين خانه ها به خانه پيامبر است . واز او سئوال کرد : شايد اين مطلب چندان خوشايند تو نباشد ؟ گفت : آري . گفت : ولي علي رغم ميل باطني تو اين چنين است .

صحيح بخاري ، ج4 ، ص 208 ، ح3704

رواية العلاء بن عيزار قال : سالت ابن عمر عن علي . فقال : انظر الي منزله من نبي الله ليس في المسجد غير بيته .

علاء بن عيزار مي گويد :از فرزند عمر در باره علي سئوال کردم گفت :به منزل علي نسبت به منزل رسول خدا بنگر که هيچ منزلي به نزديکي منزل او به رسول خدا نيست .

فتح الباري ج 7 ، ص 59

ثمّ قال الا احدّثک عن علي ؟ هذا بيت رسول الله في المسجد و هذا بيت علي ّ.

اين خانه رسول خدا و اين هم خانه علي .

مستدرک حاکم نيشابوري ، ج3 ، ص 51

پس استفاده مي شود که خانه حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها نزديک ترين خانه به خانه پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم بوده

و البته براي حضرت فاطمه سلام الله عليها در خانه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نيز حجره اي جدا گانه وجود داشته که همچنان تا امروز به اسم آن حضرت در مسجد النبي باقي مانده است .

ثالثا ّ: با استناد به مصادر اهل سنّت وفات رسول خدا در حجره اختصاصي و در منزل خود آن حضرت بوده است :

در حديث عمر راجع به مکاني که پيامبر در آن قبض روح گرديد آمده است :

فبينما نحن في منزل رسول الله إذا رجل ينادي من وراء الجدار أن أخرج إليّ يا ابن الخطاب . . . فإن الأنصار اجتمعوا في سقيفة بني ساعدة ، فأدرکوهم قبل أن يحدثوا أمرا ... .

در حالي که ما در خانه رسول خدا بوديم شخصي از پشت ديوار خانه حضرت صدا زد : اي عمر بن خطاب ! خارج شو ... که انصار در سقيفه بني ساعده گرد هم آمده اند ، به آنها بپيوند قبل از آن که اتفاقي بيافتد ...

فتح الباري ، ج 7 ، ص 23 ، تاريخ دمشق ، ج 30 ، ص 282 ، وفي رواية ابن حبان ، ج2 ، ص 155

رابعا َ : اعتراف عائشه بر مطلبي که دلالت مي نمايد وفات رسول خدا در حجره او نبوده است :

« لقد نزلت آية الرجم ورضاعة الکبير عشرا ولقد کانت في صحيفة تحت سريري ، فلما مات رسول الله وتشاغلنا بموته دخل داجن فأکلها ! »

آيه رجم وايجاد رضاع به ده بار شير دادن نازل شد و من آن را در صحفه کاغذي زير تخت خود نگه داري مي کردم اما در روزي که مشغول امورات مربوط به وفات رسول خدا بود يم گوسفندي داخل حجره شد و آن را خورد .

سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 625 ،أوسط الطبراني ، ج 8 ،ص 12 ، مسند أبي يعلي، ج 8 ،ص 64 ، المحلي ، ج11 ،ص 236 ، وقال : هذا حديث صحيح . وفي لسان العرب ، ج 7 ، ص 33 ، ونهاية ابن الأثير ، ج 2 ، ص 87 .

که از متن فوق استفاده مي شود که اگر بيماري حضرت و وفات رسول خدا در حجره عائشه اتفاق افتاده بود ديگر امکان نداشت در همان روزي که حجره او مملوّ از جمعيت است گوسفندي داخل حجره شده و آن صفحه کاغذ را بخورد .

خامساً: متون مختلفي بر اين مطلب شهادت مي‌دهد که حجره رسول خدا دو در داشته که وقتي مسلمانان مي خواستند بر پيکر مطهر رسول خدا نماز گذارند گروه گروه از يک در داخل و از در ديگر خارج مي شدند در حالي که همان گونه که در دليل بعد معلوم مي گردد خانه عائشه فقط يک در داشته آن هم در جهتي غير از جهتي که خانه مستقل حضرت قرار داشته است

قَالُوا کَيْفَ نُصَلِّي عَلَيْهِ قَالَ ادْخُلُوا أَرْسَالًا أَرْسَالًا قَالَ فَکَانُوا يَدْخُلُونَ مِنْ هَذَا الْبَابِ فَيُصَلُّونَ عَلَيْهِ ثُمَّ يَخْرُجُونَ مِنْ الْبَابِ الْآخَر .

و چون رسول خدا قبض روح گرديد گروهي گفتند : چگونه بر آن حضرت نماز گذاريم ؟ در جواب گفتند : گروه گروه از اين در وارد شده و نماز گذارده و از درب ديگر خارج شوند.

مسند أحمد ، ج 5 ، ص 81 ، ح 19838 و تاريخ دمشق ، ج 4 ، ص 296 ، أسد الغابة ، ج 5 ، ص 254 .

هيثمي بعد از نقل روايت مي‌گويد :

ورجاله رجال الصحيح .

مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 37 .

سادسا َ: حجره عائشه به خلاف خانه رسول خدا يک در داشته آن هم در جهت مواجه با شام يعني درب آن در مقابل جهت شام بوده است ( يعني در ضلع جنوبي مسجد و طرف قبله که درب آن به سوي مسجد باز مي شده است)

فسألته عن بيت عائشة فقال : کان بابه من وجهة الشام فقلت : مصراعا کان أو مصراعين ؟ قال : کان بابا واحدا . قلت : من أي شئ کان ؟ قال : من عرعر أو ساج .

از او در باره خانه عائشه سئوال کردم گفت : يک در بيشتر ندارد و آن هم مواجه با شام است ...

الأدب المفرد للبخاري ، ص 168 و إمتاع الأسماع ، ج 10 ص 92 و سبل الهدي ، ج 3 ،ص 349 و سمط النجوم العوالي ، ص 218 .

از کلام فوق به چند مطلب ديگر نيز مي توان پي برد :

الف : آن بخش از حديث که مي گويد : « در باره مکان حجره عائشه سئوال نمودم » دلالت بر اين مطلب دارد که سائل يقين داشته که حجره عائشه همين مکاني که امروزه به عنوان مدفن پيامبر مي شناسند نمي‌باشد فلذا از مکان حجره عائشه سئوال مي کند .

ب : از روايت مشخص مي شود که جهت شامي مسجد همان جهت شمالي مسجد مي‌باشد.

سابعاً : مطلبي را که بخاري و احمد و طبقات از انس بن مالک خادم رسول خدا نقل کرده اند و در آن وليمه و ميهماني منزل رسول خدا به مناسبت ازدواج حضرت با زينب بنت جحش را توصيف مي کند که از آن استفاده مي شود فاصله مکان پذيرائي در حجره اختصاصي رسول خدا از ميهمانان و خانه عائشه فاصله نسبتاّ قابل توجهي بوده و خانه عائشه خارج از مسجد قرار داشته است که بعد از صرف غذا حضرت به طرف خانه عائشه مي روند اما بعد متوجه مي شوند که هنوز بعضي از ميهمانان سنگين شده و در حجره رسول خدا آرميده اند لذا رسول خدا مجدداّ از در حجره عائشه به در حجره اختصاصي خود باز مي گردند و آن گاه است که آيه حجاب نازل مي شود که اي اهل ايمان ... هنگامي که براي ميهماني به منزل رسول خدا دعوت شديد اجابت کرده و پس از تناول طعام خارج شده و به منزل خود برويد .( احزاب/ 52)

فَمَشَي رَسُولُ اللَّهِ - صلي الله عليه وسلم - وَمَشَيْتُ مَعَهُ حَتَّي جَاءَ عَتَبَةَ حُجْرَةِ عَائِشَةَ ، ثُمَّ ظَنَّ رَسُولُ اللَّهِ - صلي الله عليه وسلم - أَنَّهُمْ خَرَجُوا فَرَجَعَ وَرَجَعْتُ مَعَهُ ، حَتَّي دَخَلَ عَلَي زَيْنَبَ فَإِذَا هُمْ جُلُوسٌ لَمْ يَتَفَرَّقُوا ، فَرَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ - صلي الله عليه وسلم - وَرَجَعْتُ مَعَهُ ، حَتَّي بَلَغَ عَتَبَةَ حُجْرَةِ عَائِشَةَ ، فَظَنَّ أَنْ قَدْ خَرَجُوا ، فَرَجَعَ وَرَجَعْتُ مَعَهُ ، فَإِذَا هُمْ قَدْ خَرَجُوا ، فَأُنْزِلَ آيَةُ الْحِجَابِ ، فَضَرَبَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ سِتْرًا

پس رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رفت و من هم با او رفتم تا اين که به آستانه حجره عائشه رسيديم...

صحيح بخاري ، ج 6 ، ص 26 ، ح 6238 و مسند أحمد ، ج 3 ، ص 168 و الطبقات الکبري ، ج 8 ، ص 104

ثامنا َ: عائشه بعد از وفات رسول خدا حجره خود را به معاويه فروخت لذا حجره محل دفن رسول خدا نمي تواند همان حجره عائشه که به فروش رسيده است باشد .

واشتري ( معاوية ) من عائشة منزلها ، يقولون بمائة وثمانين ألف درهم ويقال بمائتي ألف درهم وشرط لها سکناها حياتها

معاويه منزل عائشه را به صد و هشتاد هزار درهم و بعضي گفته اند به دويست هزار درهم خريداري نمود مشروط به اين که عائشه تا آخر عمر در آنجا سکونت داشته باشد

الطبقات الکبري ، ج 8 ، ص 165

نتيجه گيري نظر :
نتيجه اين که منزل رسول خدا که در متون فوق آمده همان حجره اي است که در خانه اختصاصي حضرت بوده و حضرت در آن وفات نموده است و معناي آن اين است که بعدها حکومت همان گونه که روي مسجد النبي تسلط پيدا نمود و روي آن دست گذاشت تا بني هاشم نتوانند در پناه آن به ترويج اهداف خود دست يازند . بلکه در اين بين دختر رئيس حکومت ( عائشه ) ادعاي تسلط و مالکيت حجره پيامبر را نمود و حکومت نيز آن را پذيرفته و دختر رسول خدا و حضرت علي را از خلع يد نمود و اين در حالي است که حجره عائشه در منزل اختصاصي خود ودر جهت ديگر مسجد يعني جهت قبله مسجد بوده است .

و دليل سکوت اميرالمومنين علي ابن ابي طالب عليهما السلام و اهل بيت عليهم السلام از تحريک مردم عليه حکومت در خصوص اين موضوع دقيقا همان موضعي است که در باره اصل خلافت و حکومت داشتند يعني امر به صبر از جانب رسول خدا تا زماني که فرزند قائمشان حجه بن الحسن عليه السلام ظهور فرمايد و از آنچه که بر اجداد طاهرينشان رفته کشف اسرار نمايد .

مناظره فضّال با ابو حنيفه :
شايد بتوان يکي از ظريف ترين و در عين حال جامع ترين کلمات را در خصوص موضوع مورد بحث گفتگو و مناظره زير که بين فضّال از شاگردان مکتب امام صادق عليه السلام و ابو حنيفه صورت گرفته دانست که در آن به بهترين شکل بر غصبي بودن مکان دفن عمر و ابوبکر اشاره شده است :

وروي : أنه مر فضال بن الحسن بن فضال الکوفي بأبي حنيفة وهو في جمع کثير ، يملي عليهم شيئا من فقهه وحديثه .

فقال - لصاحب کان معه - : والله لا أبرح حتي أخجل أبا حنيفة . فقال صاحبه الذي کان معه : إن أبا حنيفة ممن قد علت حاله ، وظهرت حجته .

قال : صه ! هل رأيت حجة ضال علت علي حجة مؤمن ؟ ! ثم دنا منه فسلم عليه ، فرد ورد القوم السلام بأجمعهم .

فقال : يا أبا حنيفة أن أخا لي يقول : أن خير الناس بعد رسول الله علي بن أبي طالب عليه السلام ، وأنا أقول أبو بکر خير الناس وبعده عمر فما تقول أنت رحمک الله ؟

فأطرق مليا ثم رفع رأسه فقال : کفي بمکانهما من رسول الله صلي الله عليه وآله کرما وفخرا ، أما علمت أنهما ضجيعاه في قبره ، فأي حجة تريد أوضح من هذا ؟

فقال له فضال : إني قد قلت ذلک لأخي فقال : والله لئن کان الموضع لرسول الله صلي الله عليه وآله دونهما فقد ظلما بدفنهما في موضع ليس لهما حق فيه ، وإن کان الموضع لهما فوهباه لرسول الله صلي الله عليه وآله لقد أساءا وما أحسنا ، إذ رجعا في هبتهما ، ونسيا عهدهما .

فأطرق أبو حنيفة ساعة ثم قال له : لم يکن له ولا لهما خاصة ، ولکنهما نظرا في حق عايشة وحفصة فاستحقا الدفن في ذلک الموضع بحقوق ابنتيهما .

فقال له فضال : قد قلت له ذلک فقال : أنت تعلم أن النبي مات عن تسع نساء ، ونظرنا فإذا لکل واحدة منهن تسع الثمن ، ثم نظرنا في تسع الثمن فإذا هو شبر في شبر ، فکيف يستحق الرجلان أکثر من ذلک ، وبعد فما بال عائشة وحفصة ترثان رسول الله صلي الله عليه وآله وفاطمة بنته تمنع الميراث ؟ !

فقال أبو حنيفة : يا قوم نحوه عني فإنه رافضي خبيث .

روزي فضّال بن حسن فضال کوفي به همراه يکي از دوستانش با ابوحنيفه برخورد نمود درحالي که جمع کثيري از شاگردانش در فقه و حديث گرداگرد او را گرفته بودند .

فضّال به دوست همراهش گفت : والله دست از سر او بر نمي دارم مگر اين که جلو رفته و او را سر افکنده نمايم . دوستش به او گفت : تو که ابو حنيفه را مي‌شناسي و از جايگاه و منزلت علمي و توان احتجاج او با خبري .

فضّال گفت : ساکت شو ! هيچ ديده اي حجت گمراهي برحجت مومن برتري و علوّ پيدا کند؟

فضّال جلو رفت و سلام کرد ، جمعيّت حاضر نيز همه جواب سلام او را دادند .

فضّال رو به ابو حنيفه کرد و گفت : خدا رحمتت کند ! من برادري دارم که مي گويد : بهترين خلق بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم علي بن ابي طالب عليه السلام است امّا من به او مي گويم : اين گونه نيست بلکه بهترين مردم بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ابو بکر و بعد از او عمر است . شما نظرتان چيست ؟

ابو حنيفه اندکي تامل کرد و سپس سر بلند کرد و گفت : ( به او بگو) در مکانت و منزلت و افتخار براي ابو بکر و عمر همين بس که آن دونفر در کنار قبر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مدفونند ( در حالي که علي بن ابي طالب فرسنگ ها دور تر در نجف خاک شده است) آيا حجت و دليل بر افضليت و برتري آن دو بر علي از اين بهتر ؟

فضّال گفت : من همين نکته را به او گفته ام امّا او در پاسخ من گفته : والله ! اگر براي حقانيّت و منزلت آن دو به مکان دفنشان در کنار قبر پيامبر حجت مي آوري بايد بگويم : که آنها با دفن شدنشان در مکاني که هيچ حقي نسبت به آن نداشته اند در حقيقت به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ظلم نموده اند ، چرا که اگر آن مکان از خود ابوبکر وعمر بوده و آن را به رسول خدا هبه و هديه نموده اند پس با دفن شدنشان در آن مکان کار خيلي زشتي کردند چون با اين کار هديه اي را که به آن حضرت بخشيدند را پس گرفتند و در آن تصرف نموده اند و اين در حقيقت نوعي خلف وعده و شکستن پيمان محسوب مي گردد .

ابو حنيفه دوباره مدتي را ساکت ماند و سر به زير افکند و گفت : به برادرت بگو : اين مکان نه براي آن دو نفر و نه براي رسول خدا بلکه با توجّه به حقي که حفصه و عائشه در اين زمين داشتند در اين زمين دفن گرديده اند .

فضال به ابو حنيفه گفت : ( اتفاقا َ) من همين مطلب را نيز به برادرم گفته ام اما او در پاسخ من گفت : تو مي داني که وقتي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از دنيا رفت صاحب نه همسر بود و در حالي که هر يک از آن نه نفر نسبت به آن مکان يک هشتم بيشتر سهم الارث نداشته در نتيجه براي هر کدام يک وجب در يک وجب مسافت جا بيشتر نمي ماند . آن وقت چگونه آن دو نفر اين مقدار مکان اضافه را اشغال و غصب نموده اند ؟

و آن گاه از سوي ديگر چه شده است که فاطمه زهرا سلام الله عليها دختر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از پدرش ارث نمي برد ؟ ( و ابوبکر به اين بهانه که پيامبران از خود ارث به جا نمي گذارند حضرت فاطمه سلام الله عليها را از فدک محروم مي کند ) امّا عائشه و حفصه که همسران آن حضرت بودند ارث مي برند .

ابو حنيفه چون اين مطالب را شنيد به اطرافيانش گفت : او را از من دور سازيد که او خود رافضي خبيث مي‌باشد

الفصول المختاره ، سيّد مرتضي ، ص74 ، کنز الفوائد ، ابو الفتوح کراجکي ، ص 135 - احتجاج طبرسي ج2 ص149 و ...

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: