۰

فداکاری غسال ها پابه پای کادر درمان در جدال با کرونا

زنان و مردان غسالخانه، همپای پرستاران، پزشکان و کادر درمان، خیلی سخت با کرونا جنگیده‌اند؛ جنگی بی‌امان و هر روزه که هم خودشان و هم خانواده‌هایشان را تا سر حد مرگ نگران کرده است؛ اما کاش، مقامات شهرداری‌ها و همه متولیان و مسئولان مربوطه، قدر این جنگ هر روزه‌ی خطرناک را بدانند و به آنها آنقدر دستمزد بدهند که دیگر نگران امورات زندگی خود نباشند.
کد خبر: ۲۳۵۲۷۴
۱۵:۳۱ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، زنان و مردان غسالخانه، همپای پرستاران، پزشکان و کادر درمان، خیلی سخت با کرونا جنگیده‌اند؛ جنگی بی‌امان و هر روزه که هم خودشان و هم خانواده‌هایشان را تا سر حد مرگ نگران کرده است؛ اما کاش، مقامات شهرداری‌ها و همه متولیان و مسئولان مربوطه، قدر این جنگ هر روزه‌ی خطرناک را بدانند و به آنها آنقدر دستمزد بدهند که دیگر نگران امورات زندگی خود نباشند.

 «کرونا» گروه‌های شغلی بسیاری را در معرض خطر قرار داده است؛ پرستاران، پزشکان و کارکنان بیمارستان‌ها، اولین گروهی هستند که مجبورند در صف اولِ مبارزه با کرونا بایستند و بجنگند و متاسفانه تا امروز، تعداد زیادی از آنها جان خود را بر سر مبارزه با این بیماری گذاشته‌اند.

در ستایش از پرستاران و کادر درمان (هرچند امکانات کافی و مزایای مزدی قابل قبول به آنها داده نشده است و بسیاری از آنها به بهانه موقتی بودن قراردادهای شغلی تعدیل شده‌اند) در رسانه‌ها بسیار سخن گفته‌اند، حتی در تیتراژ سریالهای تلویزیونی سیما از آنها قدردانی شده است؛ گرچه قدردانی‌های زبانی به هیچ وجه کافی نیست اما گروه‌هایی هستند که همین اندازه ستایش زبانی هم نصیب‌شان نشده است؛ مانندِ زنان و مردان سالن‌های تطهیر در سراسر کشور که هفته‌ها و ماه‌هاست در اوج بحران کرونا و خطرات جانی آن، خاموش و بی‌صدا خدمت می‌کنند اما دیده نمی‌شوند.

فداکاری غسال ها پابه پای کادر درمان در جدال با کرونا
دردهای زنانِ غسالخانه

زنانِ غسالخانه‌ها، قبل از آمدن کرونا هم حال و روز خوبی نداشتند؛ در سال ۹۸، تازه چند ماهی بود که جریانِ بازنشستگی سخت و زیان‌آور و پیش از موعدِ آنها روی ریل افتاده بود که کرونا آمد؛ این زن‌ها که از بالا و پایین کردنِ اجساد سنگین مردگان رنجور هستند، پیش از این‌هم از دردهای کمر و مفاصل، از آرتروز زانو و گردن و از همه مهمتر از ناراحتی‌های روحی و روانی، گلایه داشتند اما با آمدن کرونا، ترس از بیماری هم به این دردهای همیشگی اضافه شد.

تماس ما با زنان غسالخانه بهشت زهرا خیلی راحت برقرار نمی‌شود؛ آنها نمی‌خواهند شغل‌شان را از دست بدهند و به همین دلیل، خیلی راحت صحبت نمی‌کنند اما در نهایت، دو نفر، راضی می‌شوند و به شرطِ محفوظ ماندن نام و اطلاعات، به تماس‌های تلفنی ما پاسخ می‌دهند.

یکی از این زن‌ها که مدتی‌ست از سالن تطهیر به بخش‌های دیگر بهشت زهرا(س) منتقل شده، می‌گوید: یک روز رفتم و در دفتر مدیر یک فُرم پرکردم؛ گفتم کمردرد دارم؛ در فرم نوشتم به علت کمردرد دیگر نمی‌توانم در سالن تطهیر کار کنم، مرا به بخش دیگری فرستادند؛ اما تنها مزیت کار در سالن تطهیر، ۲۴۰ ساعت اضافه‌کاری در ماه بود که کمک خرج خوبی بود.
نگرانی بابت کرونا!

این زن که می‌گوید یازده سال پای سنگ ایستاده و غسالی کرده است، در پاسخ به این سوال که آیا از آلوده شدن به ویروس کرونا نمی‌ترسد ودر زمانی که هنوز غسالی می‌کرد، نگران نبود که آلوده شود؛ می‌گوید: چطور نترسم؛ خودم یک پسر و یک دختر محصل در خانه دارم؛ برای خودم نترسم، برای آنها که می‌ترسم؛ اوایل شب‌ها از ترس، مدام کابوس می‌دیدم؛ می‌ترسیدم که آلوده شوم و فرزندانم هم از من بگیرند تا دو سه هفته بعد از آن جریان، به هیچ وجه آرامش نداشتم.

او که از کمردرد شکایت دارد؛ می‌گوید: بعد از سه سال کار در سالن تطهیر، کمردرد گرفتم با این حال هشت سال دیگر هم در همان سالن کار کردم فقط به خاطر اینکه مزایای مزدی کارکنان سالن تطهیر از قسمت‌های دیگر کمی بالاتر است؛ به این پول نیاز داشتم، آن سال‌ها مجبور بودم بمانم اما دیگر نتوانستم ادامه بدهم؛ کمردرد و درد زانو، امانم را بریده بود.

از زمان شیوع ویروس کرونا تا تاریخ ۱۵ فروردین و تا پیش از فتوای مراجع‌تقلید و بلامانع دانستن انجام غسل، اجساد مبتلایان به کرونا با تیمم به خاک سپرده می‎شد. این روند از ۱۶ فروردین متوقف شد؛ در جلسه‌ای که مورخ ۱۵ فروردین ۱۳۹۹ با حضور معاونین خدمات شهری و رؤسای آرامستان‌های سراسر کشور و همچنین معاون وزیر بهداشت و رئیس مرکز بهداشت محیط این وزارتخانه و معاون سازمان تبلیغات اسلامی در محل بازرسی کل کشور برگزار شد، اعلام شد که از این پس مانع اساسی برای غسل متوفیان با رعایت موازین بهداشتی در سطح کشور وجود ندارد.

بعد از آن، در کنار سالن‌های تطهیر عمومی، بخش‌های جداگانه‌ای برای غسل و کفن متوفیان کرونایی در نظر گرفته شد؛ نیروهای جهادی (زن و مرد) به میدان آمدند و در سالن تغسیل متوفیان کرونایی مشغول به کار شدند. با این حال، سختی ِ کار و نگرانیِ زنان سالن تطهیر همچنان ادامه دارد.
دستمزدی که چندان کافی نیست!

یکی دیگر از خانم‌های سالن تطهیر که بازهم تاکید دارد نباید نامش در این گزارش آورده شود، در مورد شرایط کار در بخش شستشوی متوفیان می‌گوید: معمولاً متوفیان کرونا را نیروهای جهادی غسل و کفن می‌کنند؛ آنها لباس مخصوص و تجهیزات دارند؛ ما بیشتر به همان کار عادی و همیشگی خود مشغولیم و متوفیان عادی را می‌شوییم با این حال نگرانی خیلی زیاد است؛ ما در تماس مدام با مردگان هستیم و محیط بهشت زهرا(س) هم آلوده است؛ خیلی از مردم عادی می‌ترسند حتی پایشان را اینجا بگذارند اما ما مجبوریم هر روز اینجا باشیم؛ کار که تعطیل‌بردار نیست؛ آن هم کارِ ما...!

این زن که بیش از پنج سال سابقه کار در سالن تطهیر دارد، در ارتباط با رعایت اصول ایمنی و تجهیزات مقابله با ویروسِ کرونا می‌گوید: به ما لباس و تجهیزات داده‌اند اما نه مانند لباس‌هایی که به کادر درمان و پرستاران می‌دهند؛ مراقبت‌های زیادی هم صورت گرفته است اما هنوز و همچنان نگرانیم؛ همه ما خانواده داریم؛ کاش لااقل وقتی مجبوریم در این روزهای سخت بیاییم و کار کنیم، برای ما مزایای مزدی به خصوصی درنظر می‌گرفتند؛ به خدا در شرایط کرونا، سه برابر ماه‌های عادی هم به ما دستمزد بدهند، بازهم کم است؛ نمی‌دانید چقدر ترس و نگرانی وجود دارد...

این زن‌ها حتی در روزهایی که مردم از ترس آلوده شدن به خیابان نمی‌آمدند، سر کار رفته‌اند و کار کرده‌اند؛ در تمام اوقاتی که تمام زنان و مردان، کنار خانواده‌هایشان بودند، کارکنان سالن تطهیر مثل پرستاران و کادر درمانی کشور، سر کار حاضر شده‌اند و در عین خطر جدی ابتلا، وظیفه خود را انجام داده‌اند؛ شستشو و غسل اموات که تعطیل‌بردار نیست.

نه تنها در تهران، که در تمام شهرها و روستاهای کشور، زنان و مردان غسالخانه‌ها، ماههاست که با ترس و نگرانی و گاهاً کمبود امکانات، سینه به سینه‌ی مرگ و کرونا، مشغول به کار هستند؛ احتمالاً در شهرستان‌های دورافتاده و کوچک، اوضاع کارکنان غسالخانه‌ها بدتر از تهران است و کمبود امکانات آنها، بیشتر.

شاید بتوان گفت این زنان و مردان غسالخانه، همپای پرستاران، پزشکان و کادر درمان، خیلی سخت با کرونا جنگیده‌اند؛ جنگی بی‌امان و هر روزه که هم خودشان و هم خانواده‌هایشان را تا سر حد مرگ نگران کرده است؛ اما کاش، مقامات شهرداری‌ها و همه متولیان و مسئولان مربوطه، قدر این جنگ هر روزه‌ی خطرناک را بدانند و به آنها آنقدر دستمزد بدهند که دیگر نگران امورات زندگی خود نباشند؛ واقعاً اگر به این زنان و مردان، سه برابر معمول هم دستمزد بدهند، بازهم کم است...

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: