۰

خالي شدن محراب شهيد خاش؛ چه کسي مسؤول است؟

متأسفانه به دليل عدم رسيدگي نهادهاي فرهنگي به اوضاع اين مسجد و اين روحاني، هم‌اکنون محراب مسجد افتخارآباد بي‌نمازگزار است... مبادا که تروريست‌ها به هدف خود رسيده باشند...
کد خبر: ۱۸۶۴
۰۰:۰۰ - ۰۷ آذر ۱۳۸۶

در نيمه اول مهرماه امسال، در آستانه دومين شب قدر ماه مبارک رمضان، محراب مسجد کوچک روستاي افتخارآباد بلوچستان به خون شهيدي مظلوم رنگين شد.

به گزارش شيعه نيوز به نقل از ابنا، پس از شهادت روحاني اين مسجد، روحاني ديگري از سر دلسوزي و احساس مسئوليت به اين روستا رفت تا محراب شهيد، بي‌نمازگزار نماند؛ اما ...

داستان همان داستان تکراري است. نياز مردم و بي‌توجهي مسؤولان.

متأسفانه به دليل عدم رسيدگي نهادهاي فرهنگي به اوضاع اين مسجد و اين روحاني، هم‌اکنون محراب مسجد افتخارآباد بي‌نمازگزار است ...

مبادا که تروريست‌ها به هدف خود رسيده باشند ...

* * * * *

پس از حادثه ترور روحاني شهيد «مهدي توکلي» در روستاي افتخارآباد خاش، «حجت الاسلام محمدي راشد» به دليل احساس وظيفه و پاسخ به نداي دروني‌ فوراً به آن روستا مي‌رود تا کار تبليغ دين در آنجا تعطيل نشده و محراب شهيد، بي نمازگزار نماند. اما متأسفانه به دليل عدم همکاري مسئولان فرهنگي و حوزوي، پس از پايان ماه مبارک به قم بازگشت. مصاحبه ابنا در آستانه چهلمين روز شهادت آن شهيد بزرگوار با ايشان:

ابنا: شما با شهيد توکلي از قبل آشنايي داشتيد؟
? بله. من ايشان را از قبل مي‌شناختم و مدتي هم در خاش بوده‌ام. ايشان آدم بامسئوليتي بود و با وجود اينکه در يک حادثه کوه‌نوردي زخمي شده بود و مدت چهار ماه مرخصي داشت، لکن احساس مسئوليت مي‌کرد و با عصا به کار خود در آن روستا ادامه مي‌داد. نکته دلخراشي که وجود دارد اين است که ايشان در حالي شهيد شد که فرزند خردسالش بالاي سرش ايستاده بود. يک فرزند شش ماهه هم دارد و من نمي‌دانم که به وضعيت خانواده اين شهيد چگونه رسيدگي مي‌شود.

ابنا: از آنجا که شما پس از شهادت شهيد توکلي به افتخارآباد رفتيد، عکس العمل مردم روستا درباره به شهادت رساندن ايشان چگونه بود؟
? مردم مي‌گفتند که ايشان خيلي خوش اخلاق بود و به آنها در کارهايشان کمک مي‌کرد. اصولاً آدمي بود که مزاحمتي براي کسي نداشت و در سخنراني‌هايش به مذاهب ديگر هم توهين نمي‌کرد.

ابنا: کمي در رابطه با وضعيت روستاي افتخارآباد توضيح دهيد.
? شهرستان خاش، دو روستاي شيعه نشين به نام‌هاي عباس‌آباد و افتخارآباد دارد. اکثريت قريب به اتفاق مردم روستاي افتخارآباد شيعه هستند.

در زمينه مسائل فرهنگي بايد کار بيشتري در آن مناطق صورت بگيرد که متأسفانه صورت نمي‌گيرد. از نهادهايي مثل سازمان تبليغات هم که درخواست کمک مي‌کنيم مي‌گويند بودجه نداريم. همانطور که مي‌دانيد وهابيت در آن مناطق تبليغات سنگيني مي‌کند و اگر اقدام عاجل نکنيم ممکن است خيلي دير شود.

ابنا: چه شد که به آن روستا رفتيد؟ با وجود آن شرايط امنيتي آيا از شما خواسته شد که به افتخارآباد برويد؟
? من قبلاً هم در خاش بوده‌ام. آن روزها هم زابل بودم که از حادثه باخبر شدم و يک احساس دروني به من گفت که بايد به آنجا بروم. با اينکه يک روحاني را در شب بيست‌و‌يکم رمضان ترور کرده بودند، من نمي‌ترسيدم و به آنجا رفتم و مراسم شب بيست‌و‌سوم را در روستا برگزار کرديم.

نه تنها کسي من را آنجا نفرستاد، بلکه موقعي که مي‌خواستم به آنجا بروم يکي از مسئولين فرهنگي زابل به من گفت که فلاني، آنجا امنيت ندارد و تو هم به آنجا نرو. اما من چون نسبت به وضعيت آنجا آشنايي داشتم و نمي‌خواستم که آن مسجد خالي بماند، بهتر ديدم که به آنجا بروم.

ابنا: چرا مستقر نشديد و برگشتيد؟
? وضعيت آنجا خيلي نامناسب است. هيچ حمايتي هم صورت نمي‌گيرد. در اين مدت، غير از من، کسي آنجا نرفته است. وضعيت به گونه‌اي است که به قول مسئول سازمان تبليغات خاش، در کل اين شهرستان فقط دو روحاني مستقر وجود دارد.

ابنا: استقبال مردم از شما چگونه بود؟
? تا حدودي خوب بود؛ فقط آنچه قابل ذکر است اين است که با اينکه من به عنوان طرح هجرت رفتم، ولي هيچگونه پشتيباني‌ فرهنگي و مالي از من نشد و من حتي کرايه برگشت من را هم ندادند. سازمان تبليغات خاش چهار هزار تومان جهت کرايه به من داد که من حتي هزار تومان از جيبم گذاشتم و کرايه ماشين تا زاهدان را دادم! در زاهدان هم هيچ کرايه‌اي به من ندادند!!

ابنا: و مطلب پاياني؟
? در مجموع آنچه قابل ذکر است اين است که به دليل دوري و همچنين عدم پشتيباني مسئولان منطقه از روحانيون اعزامي به آن مناطق، از قديم الايام روحانيون کمي به آنجا مي‌رفتند. عدم امنيت از ديگر مسائل تأثيرگذار در اين زمينه است.

در زمينه فرهنگي بايد از روحانيون اعزامي به درستي پشتيباني شود. در شهرستان سرباز، چهار حوزه علميه اهل سنت وجود دارد که طلاب آن مدارس به خوبي مورد حمايت علما و مردم منطقه قرار دارند و مورد رسيدگي قرار مي گيرند ولي ما هيچگونه امکاناتي نداشتيم.

حق‌الزحمه‌اي هم که مي‌دهند اصلاً قابل مقايسه با ديگر جاها نيست و خيلي کم است. در صورتي که کار در آنجا خيلي لازم است.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: