۰

اعتراض به سکوت حوزه علميه در ماجراي ترور روحانيان شيعه

مسوولان حوزه حتي يک اطلاعيه تسليت(!) براي خانواده‏شان صادر نکردند، چه رسد به اين‏که بخواهند اين اقدام را محکوم کنند، شايد دليل قابل توجهي داشته باشد که از چشم ما پوشيده‏است، خدا مي‏داند... .
کد خبر: ۱۳۵۳
۰۰:۰۰ - ۲۸ مهر ۱۳۸۶

به گزارش «شیعه نیوز»، اخبار و تحليل هاي حوزه علميه مي پردازد، درباره ترور يک روحاني در خاش نوشت:

دست زن و بچه‏ات را مي‏گيري و به عشق معامله‏اي که با امام زمانت(ارواحنا‏له‏الفداء) کرده‏اي به منطقه‏اي براي تبليغ دين خدا مي‏روي. هزاران مانع و مشکل مادي و معنوي به کنار، از طعنه‏هاي بنفش(!) کوچه‏خياباني که همه مشکلات دولت و نظام را بر سر تو مي‏کوبند تا فشارهاي مادي زندگي را که با توسل و توکل خود و خانواده‏ات با آن دست و پنجه نرم مي‏کنيد هم بايد تحمل کرد.

طلبه‏هاي زيادي را سراغ دارم که حتي بدون دريافت پولي طعم شيرين تبليغ را دايمي مي‏کنند و حرمت خلوص در فعاليت‏هاي ديني را با هزار خروار کالاي پر زرق و برق معاوضه نمي‏کنند. توقع هيچ تشويق و تشکري هم ندارند؛ اما وقتي پذيرايي با گلوله باشد ديگر بغض گلويت مي ترکد و عقده‏ات را خالي مي کني... .

شب 21 ماه رمضان وقتي خبر ترور يک روحاني جوان را در شهر خاش شنيدم دنيا روي سرم خراب شد. طلبه‏اي 29 ساله با يک فرزند کوچک. در شهري دور افتاده. شايد تصاوير غم بار اين صحنه را ديده باشيد. مدتي قبل هم در شهر اهواز دو طلبه ديگر با گلوله بغض دشمنان مجروح شدند؛ يکي شهيد و ديگري افتخار جانبازي پيدا کرد.

اما چرا حوزه علميه و مسوولان آن در برابر اين وقايع سکوت کردند؟ حتي کمتر طلبه وبلاگ‏نويسي هم ننوشت.

اين سوال هنوز برايم حل نشده است. يکي مي‏گفت آن طلبه در خاش عليه اهل سنت سخنراني کرده و چنين اتفاقي رخ داده است. هر چند اين حرف مضحک و کذب است؛ اما دو طلبه ديگر اهوازي چه؟
مسوولان حوزه حتي يک اطلاعيه تسليت(!) براي خانواده‏شان صادر نکردند، چه رسد به اين‏که بخواهند اين اقدام را محکوم کنند، شايد دليل قابل توجهي داشته باشد که از چشم ما پوشيده‏است، خدا مي‏داند... .

...چند سال قبل براي ديدار يکي از محققان حوزه که حدود 40 جلد کتاب قطور حوزوي نوشته ‏است به اتاق کارش رفتم. بعد از مدتي شروع کرد به بدگويي عليه شهيد مطهري! خيلي برايم تعجب داشت. الان ديگر کسي شهيد مطهري را بازخواست نمي‏کند، اما او مي گفت شهيد مطهري حوزه را خراب کرد. شهيد مطهري رفت دانشگاه و طلبه‏ها همه از او ياد گرفتند. او مي‏گفت: من به خاطر اين کار شهريه شهيد مطهري را قطع کردم.

گوشهايم سنگين شده بود. او به حرف‏هايش ادامه مي‏داد؛ اما من ديگر چيزي نمي‏شنيدم. هر چند عدد اين‏گونه افراد به انگشتان يک دست هم نمي‏رسد ولي گاهي وقت‏ها يک هم زياد است! حتي يکي.

تازه فهميدم چرا شهيد مطهري هم با گلوله پذيرايي شد. خدا شهيد مطهري را بيامرزد... و اين دو طلبه شهيد را و همه کساني که در راه اعتلاي حق قدم و قلم برداشته و برمي‏دارند. بيش از اين ديگر نمي توان نوشت هر چند حرف بسيار وجود دارد... .

مرا دردي است اندر جان اگر گويم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم، که تا مغز استخوان سوزد

براي همين تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
راستي، در خانه اگر کس است يک حرف بس است، هر چند گوش اگر گوش بعضي‏ها(!) و ناله اگر ناله‏ي ماست، آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!

يا عالي و يا علي

منبع: سايت سوزنبان

 

 

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: