۰
به مناسبت هشتم شوال سالروز تخريب قبور مطهر ائمه بقيع(علیه السلام )

بقيع، بغض شيعه در گلوي تاريخ

هر شيفته‌اي که دل به مدينه روانه مي‌کند، بر غربت قبرستان بقيع ناله مي‌کند. تربت مطهر چهار امام معصوم (علیه السلام ) تنها با سنگ‌چين‌هايي نمايان است که زائر آن اجازه زيارت ندارد و بايد به دل گريه کند. بقيع سند مظلوميت هميشگي شيعه است و بررسي و آگاهي از پيشينه آن ضروري است تا گوشه‌اي از جايگاه تاريخي و اجتماعي پيشوايان شيعيان را نمايان سازد.
کد خبر: ۱۳۵۰
۰۰:۰۰ - ۲۷ مهر ۱۳۸۶

«شیعه نیوز»: هر شيفته‌اي که دل به مدينه روانه مي‌کند، بر غربت قبرستان بقيع ناله مي‌کند. تربت مطهر چهار امام معصوم (علیه السلام ) تنها با سنگ‌چين‌هايي نمايان است که زائر آن اجازه زيارت ندارد و بايد به دل گريه کند. بقيع سند مظلوميت هميشگي شيعه است و بررسي و آگاهي از پيشينه آن ضروري است تا گوشه‌اي از جايگاه تاريخي و اجتماعي پيشوايان شيعيان را نمايان سازد.

اشاره:
هشتم شوال سالگرد تخريب حرم ائمه بقيع است و از اين رو گفت‌وگويي با حجت الاسلام والمسلمين محمدصادق نجمي، پژوهشگر و محقق تاريخ انجام داده‌ايم. وي کتاب «تاريخ حرم ائمه بقيع» را نگاشته است که حاوي نکات جالب پيشينه تاريخي اين مکان مقدس است. همچنين اين نويسنده به تازگي کتابي در رابطه با زندگي حضرت حمزه ـ ع ـ براي استفاده علاقه‌مندان منتشر ساخته‌اند.

* پيشينه قبرستان بقيع به چه زماني بر‌مي‌گردد و اين قبرستان نزد پيامبر اکرم ـ ص ـ و ائمه اطهار ـ ع ـ از چه منزلتي برخوردار بوده است؟
بقيع اولين مدفن و مزاري است که به دستور رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) و بوسيله مسلمانان صدر اسلام به وجود آمده است. اين مدفن مقدس و تاريخي در اصل «بقيع‌الغرقد» و در قرن‌هاي اخير گاهي «جنة‌البقيع» نيز گفته مي‌شود.

ابن اثير مي‌گويد: «در لغت بقيع به محل وسيعي که داراي درخت و يا ريشه درخت باشد، گفته مي‌شود و چون مکان بقيع پيش از آن داراي درخت غرقد ‌و ريشه‌هاي آن بود پس از قطع اين اشجار نيز با همان اسم معروف گرديد.» در بقيع اولين کسي که از انصار دفن شده است «اسعد بن زراره» و از مهاجرين «عثمان بن مظعون» بوده است. سمهودي مي‌گويد: «پس از فوت ابراهيم فرزند رسول خدا ـ ص ـ آن حضرت به صحابه فرمودند ابراهيم را به سلف صالح ما عثمان لاحق کنيد و در کنار او به خاک بسپاريد.» او مي‌گويد پس از دفن شدن ابراهيم در بقيع، مردم مدينه علاقه‌مند شدند پيکر اقوام و عشيره خود را در آنجا دفن کنند و هر يک از قبايل مدينه درختان و ريشه‌هاي بخشي از بقيع را قطع و زمين آن را براي همين منظور آماده نمودند.

در فضيلت بقيع حديث‌هاي متعددي از رسول خدا نقل گرديده است. از جمله در حديثي فرمودند: «از بقيع هفتاد هزار نفر که صورتشان مانند ماه چهارده شبه است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت مي‌شوند.» در حديث ديگر آمده است که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در بقيع حضور يافتند و اهل قبور را بدين گونه خطاب مي‌کردند: «درود بر شما و خداوند ما و شما را بيامرزد.» شما پيشاهنگان ما بوديد و ما هم درپي شما خواهيم آمد.

حرم ائمه بقيع که در کتب تاريخ به عنوان مشهد و حرم اهل بيت (علیه السلام) معروف گرديده، در سمت غربي و منتهي اليه بقيع واقع شده است. در اين حرم مطهر قبر چهارتن از ائمه اهل بيت، امام مجتبي، امام سجاد، امام باقر و امام صادق (عليهم السلام) در کنار هم و به فاصله 2 تا 3 متري اين قبرها، قبر عباس عمومي گرامي رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) قرار گرفته و در کنار آن نيز قبر ديگري است که متعلق به فاطمه بنت اسد است. قبل از ويراني ساختمان اين حرم مطهر همه اين قبور شش‌گانه در زير گنبد و داراي ضريح زيبايي بودند. همچنين مدفن تعدادي از همسران، فرزندان، اقوام و عشيره پيامبر اسلام و جمع کثيري از صحابه و ياران آن حضرت و تعداد بي‌شماري از شهدا و علما در اين قبرستان قرار دارد.

* بارگاه ائمه مدفون در بقيع در چه زماني بنا شد؟
گرچه پس از گذشت قريب به يک قرن از تخريب حرم مطهر ائمه بقيع و از بين رفتن تمام آثار اين بناي باشکوه و معنوي نمي‌توان همانند ساير ابنيه تاريخي و مذهبي از آثار آن به عظمت و قدمتش پي برد و تاريخ بناي آن را به دست آورد. آنچه از منابع مختلف به دست مي‌آيد تا حدي مي‌تواند ما را با تاريخ و چگونگي ساخت اين حرم شريف آشنا سازد و بيانگر وضع اين بناي فخيم و پرشکوه معنوي در طول تاريخ گردد. اجمال تاريخ اين حرم مقدس اين است که قبور ائمه بقيع از ابتداي دفن داراي ساختمان و به مرور زمان گنبد و بارگاه بوده است و در قرون متمادي داراي خادم و دربان و داراي ظريف‌ترين و گرانبها‌ترين ضريح و صندوق با زيباترين روپوش و داراي فرش و قنديل بوده است.

در خصوص هر يک از مراحل شکل‌گيري بارگاه و مشخصات و تحولات آنها در طول تاريخ چه اطلاعاتي را جمع‌آوري کرده‌ايد؟
آنهايي که با تاريخ مدينه آشنايي دارند مي‌دانند که در آن زمان رسم بود که جنازه افراد متشخص و مورد احترام به جاي گورستان عمومي در داخل منزل دفن مي‌شد و در برخي از موارد اين منزل تبديل به آرامگاه خانوادگي مي‌شد.

به عنوان مثال مي‌توان به دفن شدن عبدالله پدر گرامي رسول خدا ـ ص ـ در خانه اشاره کرد. در کنار قبرستان بقيع خانه‌هاي زيادي وجود داشت که يکي از آنها متعلق به عقيل ابن ابي طالب بود. اين خانه به آرامگاه خصوصي و خانوادگي اقوام و فرزندان رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مبدل گرديد و اولين کسي که در داخل آن دفن شد پيکر فاطمه بنت اسد بود. پس از آن عباس عموي پيامبر در اين خانه دفن گرديد. ابن شبه متوفاي 262 هـ . ق و از قديمي‌ترين مورخان و مدينه‌شناسان مي‌گويد: «عباس ابن عبدالمطلب در داخل خانه عقيل و در کنار قبر فاطمه بنت اسد دفن شده است.» اين جمله صريح را مورخ و مدينه‌شناس معروف سمهودي و احمد بن عبدالحميد نيز در کتاب خود نقل نموده‌اند.

اين خانه به همان شکل تا زمان امام حسن مجتبي ( علیه السلام ) باقيمانده بود که آن حضرت در وصيت خود به برادرشان تصريح کردند تا بدن مطهرشان را در کنار قبر رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به خاک سپارند و اگر بني اميه مخالفت کردند در کنار قبر مادرشان حضرت فاطمه (س) دفن شوند. البته شيخ مفيد ـ ره ـ و طبرسي اين وصيت را چنين نقل مي‌کنند که آن حضرت فرمودند در کنار فاطمه بنت اسد دفن شوند. به اين وصيت عمل شد و پيکر مطهر امام حسن مجتبي ـ ع ـ در اين خانه دفن شد. پس از آن حضرت، پيکر مطهر امام سجاد، امام باقر و امام صادق (عليهم السلام) در کنار جد بزرگوارشان امام مجتبي ( علیه السلام ) دفن گرديد که اسناد و مدارک فراواني در اين زمينه وجود دارد.

ساخت حرم و بارگاه براي مدفن ائمه اطهار ( علیه السلام ) از چه زماني آغاز شد و اين بارگاه چه خصوصياتي داشت؟
ساخت حرم و بارگاه در بقيع در چند مرحله صورت گرفت. پس از زمان بني‌اميه که شيعيان در سخت ترين شرايط به سر مي‌بردند و حتي جرأت اظهار عقيده خود را نداشتند عباسي‌ها به روي کار آمدند و در اين زمان بود که شيعيان به آزادي‌هايي دست يافتند، تا جايي که سفاح به حقانيت امير مؤمنان ـ ع ـ اعتراف کرد و اقدام به بازگرداندن فدک به بني‌الحسن نمود.

طبيعي است در چنين شرايط و با برداشته شدن همه موانع، شيعيان خاندان عصمت و به ويژه سادات بني‌الحسن در تعمير و توسعه مدفن ائمه بقيع و تبديل خانه عقيل به حرم به عنوان يک وظيفه ديني و نماد مذهبي اهتمام ورزند. همچنين انتساب عباسي‌ها به عباس عموي پيامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مهمترين انگيزه براي شيعيان آن دوره بود که به تعمير و توسعه بارگاه جد خود اقدام کنند. بر اساس مدارک تاريخي پيکر مطهر امام صادق ( علیه السلام ) در سال 148 هـ . ق و پس از دوران خلافت سفاح و منصور در سال‌هاي 136 تا 157هـ . ق در داخل حرم و پس از تبديل شدن خانه عقيل به مسجد و زيارتگاه عمومي در کنار قبور ائمه سه‌گانه دفن شده است.

متأسفانه در مورد تغيير و تحولي که پس از اين تاريخ تا قرن پنجم در اين حرم شريف به وجود آمده است، اطلاع دقيق و مستند تاريخي در دست نيست ولي با توجه به بحث‌هاي گذشته به يقين اين حرم در طول اين سه قرن نيز مورد توجه عباسيان و شيعيان بوده و در هر فرصت ممکن به تعمير و تجديد بناي آن اهتمام ورزيده‌اند.

اما مرحله بعدي تجديد بناي حرم از قرن پنجم آغاز شده که خوشبختانه اسناد و مدارک تاريخي زيادي در اين زمينه وجود دارد. طبق مدارک مسلم تاريخي، گنبد و بارگاه حرم ائمه بقيع که از نظر استحکام و ارتفاع، ظرافت و زيبايي بر همه قبه‌هاي موجود در بقيع تفوق داشته و به مدت هشتصد سال سر بر آسمان مي‌سوده و نظر مورخان و جهانگردان را به خود جلب مي‌کرد، به دستور «مجد‌الملک ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسي البراوستاني القمي»، وزير برکيارق از سلاطين سلجوقي در بين سال‌هاي 486 الي 498 هـ . ق ساخته شده است.

در اين زمينه مورخ معروف ابن اثير در حوادث سال 495 هـ . ق مي‌گويد: «در اين سال امير مدينه منظور بن عماره حسيني دنيا را وداع گفت و او معماري را که از اهالي قم بود و از سوي مجد‌الملک بلاساني براي ساختن قبه حسن بن علي و عباس عموي پيامبر در مدينه به سر مي‌برد، به قتل رسانيد.» همچنين مرحوم عبدالجليل قزويني زنده (در سال 556) در کتاب النقض مي‌گويد: «قبه حسن بن علي که عباس بن عبدالمطلب پدر خلفا آنجا مدفون است مجدالملک فرموده است.»

شايد بهترين راه براي به دست آوردن کيفيت اين بناي شريف و مشخصات آن مراجعه به ثبت مشاهدات و خاطرات مورخان و جهانگردان باشد. مشخصات «قبه‌اي بزرگ و سر به فلک کشيده و بسيار مستحکم» مشترک در بين مشاهدات مورخان مي‌باشد؛ جهانگرداني همچون ابن جبير و ابن نجار در قرن هفتم خالد بن عيسي البلوي المغربي و ابن بطوطه (جهانگرد معروف) در قرن هشتم.

اين گنبد و بارگاه تا چه زماني پا بر جا بود و آيا سلاطين ديگري در تعمير يا توسعه آن نقشي داشته‌اند؟
در چند مرحله تعميراتي در اين بارگاه صورت گرفته است. اولين تعمير در حرم ائمه بقيع در سال 519 هـ . ق و پس از گذشت بيست و چهار سال از ايجاد ساختمان آن مي‌باشد که به دستور مسترشد بالله، خليفه عباسي انجام گرفته است. سمهودي در کتاب خود مي‌گويد کتيبه‌اي در طاق سمت قبر عباس وجود دارد که تاريخ دقيق تعمير و سلطان وقت را نوشته است.

دومين تعمير در حرم بقيع بين سال‌هاي 623 و 640 هـ . ق به وسيله يکي ديگر از خلفاي عباسي به نام مستنصر بالله انجام گرفته است. اين موضوع را نيز سمهودي در کتاب خود و بر اساس کتيبه‌اي که در بالاي محراب حرم بقيع نصب شده است، ثابت مي‌کند. تعمير سوم حرم شريف متعلق به اوايل قرن سيزدهم هجري است که به دستور سلطان محمود عثماني انجام گرفته است. فرهاد ميرزا که در سال 1292 هـ . ق به حج مشرف شده است، مي‌نويسد: «تعمير بقعه مبارکه در بقيع از سلطان محمودخان در سنه يکهزار و دويست و سي و چهار هجري به دست محمدعلي پاشاي مصري و به امر سلطان واقع شده است.»

اما نکته جالب در اينجا ويژگي‌ها و خصوصيت‌هاي حرم شريف است که نظر بسياري از مورخان را به خود جلب کرده است و به اختصار به اين ويژگي‌ها اشاره مي‌کنم. اول آنکه حرم بقيع هشت ضلعي بوده است. براي نمونه ميرزا محمدحسين فراهاني که در سال 1302 هـ . ق اين حرم شريف را زيارت کرده است، مي‌گويد: «‌چهار نفر از ائمه اثني عشر ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ است که در بقعه بزرگي که به صورت هشت ضلعي ساخته شده است واقع‌اند و اندرون و گنبد آن سفيدکاري است.»

دوم آنکه حرم بقيع داراي دو در بوده است. ابن نجار مدينه‌شناس معروف متوفاي 647 هـ . ق مي‌گويد: «بقيع داراي دو در بوده است که يکي از آنها هميشه و در تمام ساعات روز به روي زائرين باز بوده است.»

سوم بارگاه بقيع محرابي هم داشته است. سمهودي يکي از کتيبه‌ها را در بالاي محراب ذکر مي‌کند و چهارم آنکه حرم بقيع خادماني نيز داشته است. اين خدام شامل کفش‌دار و زيارتنامه‌خوان بود. امين‌الدوله در سفرنامه خود مي‌نويسد: «يکشنبه يازدهم محرم 1316 هـ . ق هواي بقيع و زيارت ائمه هدي کردم. آنجا جز حاج صادق يزدي و يک ضعيفه کفش‌دار و يک سقا کسي نبود. کليددار، متولي و زيارتنامه‌خوان هنوز نيامده بودند» همچنين در برخي سفرنامه‌ها براي حرم تزئيناتي ذکر شده و اينکه اين حرم صحن نداشته است.

به نظر مي‌رسد اين حرم با اين خصوصيات ضريحي هم بايد داشته باشد. در مورد ضريح اين حرم توضيحاتي بدهيد.
آنچه از تاريخ به دست مي‌آيد اين است که قبور ائمه بقيع و جناب عباس از قديم‌الايام و بلکه پيش‌تر از قرن هفتم تا زمان تخريب داراي ضريح‌هاي متعددي ‌بوده‌‌اند که به مناسبت نزديکي و اتصال قبور ائمه ( علیه السلام ) همه آنها در داخل يک ضريح و قبر عباس عمومي پيامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به علت فاصله آن با اين قبور داراي ضريح مستقل بوده است. همه مورخان از ظرافت و زيبايي اين ضريح‌ها تعريف و تمجيد کرده‌اند.

در تاريخ براي اولين بار که از صندوق قبور ائمه بقيع سخن به ميان آمده به وسيله جهانگرد معروف ابن جبير (متوفاي 614 هـ . ق) مي‌باشد. او مي‌گويد: «‌قبرشان بزرگ و از سطح زمين بلندتر و داراي ضريحي از چوب مي‌باشد که بديع‌ترين و زيباترين نمونه از نظر فن و هنر است و نقوشي برجسته از جنس مس بر روي آن ترسيم و ميخ‌کوبي‌هايي به جالب‌ترين شکل در آن تعبيه شده که نماي آن را هرچه زيباتر و جالب‌تر نموده است» و عده‌اي مورخ ديگر که شبيه به اين تعابير را به کار برده‌اند. از آنجايي که اين ضريح از نظر ظاهري شبيه ضريح حرم کاظمين ( علیه السلام ) و عبدالعظيم حسني ( علیه السلام ) است و اين ضريح‌ها به دستور مجدالملک ساخته شده است، مي‌توان گفت اولين ضريح بقيع نيز به دستور مجدالملک ساخته شده است.

همچنين دو ضريح ديگر نيز براي بقيع ساخته و نصب شده است که سومين آنها تا زمان تخريب اين حرم پا برجا بوده است. مرحوم سيد محسن مي‌گويد: «‌در اصفهان ضريح ديگري از فولاد به صورتي ظريف و زيبا ساخته شد که در قسمت بالاي آن اسماء حسني با آب طلا و خط زيبا ترسيم شده بود که با سختي فراواني به جده منتقل و به خاطر ممانعت سران مدينه سه سال متوقف و با پرداخت مبالغ کلاني به مخالفان، در حرم نصب گرديد.»

بعد از آشنايي با تاريخ ساخت و نوع بناي حرم ائمه بقيع، مهم‌ترين موضوع ويراني اين مکان شريف است. چه دليلي باعث شد که اين بارگاه شريف با آن قداست والاي خود مورد هجوم و تخريب قرار گيرد و اين تخريب توسط چه کساني و با چه انگيزه‌اي بود؟
يکي از آفات بزرگ و خطرناک‌ تمام مذاهب و آيين‌ها کج‌فهمي و تندروي‌ها و برداشت‌هاي غلط و انحرافي و به اصطلاح قرائت‌هاي خودساخته از دين است که در مقاطع مختلف از ميان پيروان همان مذاهب به وجود آمده و موجب تضعيف و تفرقه در آن مذهب گرديده است.

از مصاديق و نمونه‌هاي بارز چنين انحراف فکري و برداشت‌هاي ناروا، گروه خوارج هستند که در حال حيات رسول خدا و در ميان جامعه آن روز به وجود آمدند و در زمان اميرمؤمنان ( علیه السلام ) گسترش يافته و سرانجام آن بزرگوار به دست يکي از عوامل همين گروه به شهادت رسيد. يکي از اوصاف خوارج که در احاديث بدانها تأکيد شده، کثرت عبادت و تقيد آنان به نماز و روزه و قرائت قرآن است، به حدي که عبادت ساير مسلمانان نسبت به عبادت آنها حقير و کم مي‌نمايد. ويژگي بعدي فاصله گرفتن آنها از اسلام و دور شدنشان از روح قرآن است که در اثر غرور و تحجر حاضر نبودند از هيچ ناصحي نصيحت بپذيرند. يکي ديگر از اوصاف خوارج تکفير مسلمانان بود تا جايي که هر مسلمان متعهدي را که با عقيده و تفکر انحرافي آنان موافق نبود مرتد و خارج از اسلام مي‌دانستند.

پس از چندين قرن از ظهور خوارج يعني در آستانه قرن هشتم نمونه‌اي ديگر از اين انحرافات ظاهر گرديد. احمد بن تيميه در شام مطالبي را در مسايل مختلف اسلامي خلاف مسلمات اسلام و مخالف با فتاواي علما و پيشوايان به شکل سخنراني و مکتوب منتشر کرد. علما و دانشمندان از شام و مصر و بغداد در مخالفت با نظريات او به ميدان آمدند و به نقد عقايد او پرداختند و بر انحراف و ارتداد او فتوا صادر کردند.

ابن تيميه پس از چند بار زنداني شدن در مصر و شام، سرانجام در سال 728 هـ . ق در زندان دمشق از دنيا رفت. وضع به همين منوال بود تا اينکه در قرن يازدهم، در نجد حجاز فردي به نام محمد بن عبدالوهاب پا به عرصه حيات گذاشت و پس از چهار قرن بار ديگر به ترويج و تبليغ عقايد ابن تيميه پرداخت. اما دلايل مختلفي باعث شد که ابن وهاب در فعاليت‌هاي خود موفق شود. از جمله آنکه وي در شهر نجد به اظهار و نشر عقايد خود پرداخت که مردم آن را افراد دور از تمدن و معارف تشکيل مي‌دادند اما ابن تيميه در مرکز معارف ديني قرار داشت. همچنين با متهم کردن ساير مسلمانان به کفر، مردم نجد به غارت و کسب ثروت تشويق شدند.

فتاواي فقهي وهابيان که موضوع اصلي بحث ما است، چندين مورد است. مهم‌ترين آنها حرمت سفر براي زيارت قبور پيامبران و صالحان و حرمت تبرک و توسل به آنان و ساختن حرم و بارگاه بر قبور آنهاست. بنابراين هرگونه توسل و تبرک جستن به ساحت پيامبران و ائمه اطهار شرک و کفر و بت‌پرستي محسوب مي‌شود و موجب حلال شدن مال و جان چنين افراد است.

مرحوم آيت الله امين عاملي در کتاب خود پيرامون عقايد وهابيان مي‌نويسد:‌ «اعتقاد وهابيان درباره عموم مسلمانان اين است که مسلمين پس از ايمان به کفر برگشته‌اند و پس از توحيد به شرک گراييده‌اند. زيرا آنان در دين بدعت گذاشته‌اند و به جهت زيارت و تبرک جستن به انبياء و صالحين به کفر و شرک روي آورده‌اند، لذا جنگ با آنان واجب و ريختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابيان) حلال است» بر اين اساس بود که آنها به هر جا و به هر شهر و دياري دست مي‌يافتند قبل از هر چيز به تخريب مشاهد شريفه و بقاع متبرکه مي‌پرداختند. کشتار وهابيان در عتبات عاليات صفحه‌اي سياه در تاريخ اسلام است.

در سال 1216 هـ . ق امير سعود با لشگري بسيار به شهر کربلا حمله‌ور شدند. تعداد بيست هزار نفر از اهالي کربلا و زوار کشته شدند و خزانه حرم و تمام تزئينات و جواهرات حرم به تاراج رفت. همچنين آنان به هنگام تسلط بر طائف و مکه قبور جد و عموي پيامبر، خديجه همسر پيامبر و بسياري از اماکن‌ مقدسه را ويران کردند. در ماه رمضان 1344 هـ . ق وارد مدينه شدند و پس از گذشت چند روز در هشتم شوال گنبد و بارگاه ائمه معصومين ( علیه السلام ) در بقيع را به کلي منهدم کردند و از اين حرم و قبور به جز قطعه‌ سنگ‌هايي که در اطراف قبور نصب کردند اثر و علامتي باقي نماند.

به کارگراني که اين عمل ننگين را انجام دادند، مبلغ هزار ريال مجيدي دستمزد پرداخت گرديد. تنها حرم مطهر پيامبر اسلام‌ ( صلی الله علیه و آله و سلم ) آن هم در اثر ترس از قيام مسلمانان جهان از تعرض و تخريب مصون ماند که اگر اين ترس نبود حرم پيامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) پيش از ساير بقاع مورد تعرض قرار مي‌گرفت. بعضي از نويسندگان وهابي اين مصونيت را بدين گونه توجيه مي‌کنند «که ما اين گنبد را به عنوان يکي از گنبدهاي مسجد مي‌شناسيم نه به عنوان گنبد و بارگاه حرم پيامبر والا ...» و اينک با گماردن مأموران تند و خشن و گاهي چوب به دست از نزديک شدن زائران به اين حرم جلوگيري مي‌کنند.

يکي از جهانگردان غربي به نام مستر ريتر که به فاصله کوتاه از ويراني اين حرم، بقيع را ديده، ويراني آنجا را چنين ترسيم مي‌کند: «‌چون وارد بقيع شدم، آنجا را همانند شهري ديدم که زلزله شديدي در آن به وقوع پيوسته و به ويرانه‌اي مبدل ساخته است. زيرا در جاي جاي بقيع به جز قطعات سنگ و کلوخ به هم ريخته و تيرهاي چوب کهنه چيز ديگري نمي‌توان ديد. ولي اين ويراني‌ها و خرابي‌ها نه در اثر وقوع زلزله و يا حادثه طبيعي بلکه با عزم و اراده انسان‌ها به وجود آمده بود و همه‌ آن گنبد و بارگاه‌هاي زيبا و سفيدرنگ که نشانگر قبور فرزندان و ياران پيامبر اسلام بود، با خاک يکسان گرديده است.»

چون خبر هولناک ويراني بقاع و هتک حرمت نسبت به حرم شريف ائمه بقيع در کشورهاي اسلامي انتشار يافت مسلمانان آن را مصيبتي عظيم و حادثه‌اي بس بزرگ نسبت به جهان اسلام تلقي نمودند. تلگراف‌هاي اعتراض از سوي علما و مراجع و شخصيت‌هاي سياسي از عراق و ايران و هند و ساير کشورها به سوي حاکمان حجاز سرازير گرديد. مجالس درس در حوزه‌هاي علميه و نماز‌هاي جماعت در مساجد تعطيل شد. مراسم عزداري به عنوان اعتراض و سوگواري تشکيل گرديد ولي چه سود که اين حادثه بزرگ و تأسف‌بار به وقوع پيوست و اين آثار و ابنيه مذهبي و تاريخي که قداست بعضي از آنها به بيش از ده قرن مي‌رسد، به دست گروهي متعصب و متحجر و بي‌اطلاع به عنوان ايفاي يک وظيفه واجب مذهبي با خاک يکسان شد.

البته پس از آن وهابيان دست به مبارزه فرهنگي زدند تا وجود چنين مکاني را از منابع تاريخ حذف کنند. يکي از ابعاد آن را مي‌توان در تأليفات جديد و متنوعي يافت که در تاريخ حرمين شريفين و مدينه‌شناسي منتشر شده است. در اين کتاب‌ها گزارشي از اين ابنيه تاريخ ثبت نشده است. به طوري که گويي اصلاً چنين آثاري وجود نداشته است.

يکي از اين تأليفات که در سال 1412هـ . ق منتشر شده کتابي است به نام «تاريخ المعالم المدينه المنوره قديماً و حديثاً» به قلم سيد احمد ياسين. مؤلف در اين کتاب چهارصد صفحه‌اي تا آنجا که توانسته است آثار قديمي و تازه‌هاي مدينه را از مساجد و قلعه‌ها و چاه‌ها با عکس و شرح و تفصيل معرفي نموده ولي از بقيع، حساس‌ترين اثر تاريخي مدينه فقط در هفت سطر و به عنوان گورستان عمومي مردم مدينه ياد نموده است.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: