۱

زندگي طلبه‌هاي مدرسه علميه معصوميه قم‌

کد خبر: ۲۹۹۰
۰۰:۰۰ - ۰۴ مرداد ۱۳۸۷

حوالي ظهر يکي از روزهاي گرم تابستاني که هواي قم حسابي گرد و غباري بود به يکي از ده‌ها مدرسه علميه اين شهر مي‌روم تا از نزديک با زندگي طلبه‌هايي که حسابي نسل سومي هستند، آشنا شويم. مدرسه معصوميه را به اين خاطر انتخاب کردم که تنها در اين مدرسه مي‌توان طلبه‌هايي را پيدا کرد که زماني به جاي حوزه در دانشگاه درس مي‌خوانده‌اند. از آنجا که فصل تابستان است و طبيعتا کلاس و درس حوزه‌ها تعطيل است، چندان نمي‌توان رفت و آمد طلاب را در حياط بزرگ مدرسه ديد. با اين حال اما مدرسه تعطيل نيست و برخي از طلبه‌ها را مي‌توان در اينجا پيدا کرد و با آنها گپ زد.

به گزارش «شيعه نيوز» به نقل از ويژه نامه نسل سوم روزنامه جام جم، سيدمحمد موسوي، طلبه پايه 2 اين مدرسه که در ساختمان شهيد بهشتي مدرسه (محل اسکان طلابي که قبلا دانشجو بوده‌اند)‌ سکونت دارد در پاسخ به اين سوال که «از صبح تا شب تو چگونه مي‌گذرد؟» مي‌‌گويد: «خب ببينيد هر طلبه‌اي برنامه خاص خودش را دنبال مي‌کند. من به شخصه به عنوان يک طلبه دانشجو اولويتم را بر مسائل درسي و تقويت بنيه علمي خودم در حوزه بنا گذاشته‌ام. ما در پايه دوم بيشتر ادبيات عرب را مي‌خوانيم. همچنين مطالعه مطبوعات و نشريات از ديگر برنامه‌هاي روزانه‌ام است که سعي مي‌کنم آن را هميشه و در هر شرايطي دنبال کنم».

او در ادامه درخصوص برنامه‌هايش در ايام اوقات فراغت گفت: «از آنجا که بحمدالله مدرسه ما برنامه‌هاي خوبي براي اوقات فراغت تدارک ديده، از اين جهت مشکلي نداريم. مدير مدرسه با رايزني‌هايي که با مراکز فرهنگي مختلف داشته، واقعا در اين خصوص موفق عمل کرده، ضمن آن که در مدرسه ما جايگاه ورزشي مناسبي هم براي طلبه‌ها ايجاد کرده‌اند که جا دارد به همين خاطر از ايشان و اقداماتشان تشکر کنم».

روحاني تافته جدا بافته نيست!

اين طلبه جوان به نکته جالبي هم اشاره مي‌کند: «بعضي از مردم بويژه نسل سومي‌هاي امروز جامعه ما فکر مي‌کنند، روحانيت قشر خاصي است که خود را برتر از مردم مي‌داند و به نوعي تافته جدابافته است، در حالي که واقعا اين طور نيست. بله! البته قبول دارم که عملکرد برخي از ما روحانيون باعث ايجاد اين ذهنيت در بين مردم شده، اما خود من به عنوان کسي که از دانشگاه وارد حوزه شده‌ام مي‌گويم که روحانيت هم مثل ديگر اقشار مردم است، نه ادعايي دارد و نه براي خود شانيت خاصي قائل است. روحانيت هم مثل ديگر مردم، مثل يک معلم وظيفه و مسووليتي دارد که بايد بکوشد آن را به نحو احسن انجام دهد، همين».

تدريس زبان انگليسي براي طلبه‌ها

توحيد پاشازاده، طلبه پايه سوم که فارغ‌التحصيل رشته ادبيات انگليسي دانشگاه تبريز است، با بيان اين کوهنوردي، شنا، ورزش صبحگاهي و... را ازجمله فعاليت‌هاي تفريحي‌اش عنوان مي‌کند؛ «خدا واقعا من را دوست داشته که خواسته تا در رشته زبان درس بخوانم، چراکه الان همين رشته به کارم آمده و باعث شده من در قالب فعاليت‌هاي جنبي‌ام در کنار کارهاي مربوط به ترجمه متون و مقالات انگليسي، بتوانم در خود مدرسه و نيز در داخل شهر تدريس زبان داشته باشم. در حال حاضر هم بسياري از هم‌درسي‌هايم رشته و گرايشي تخصصي دارند و اين‌طور نيست که فقط سرگرم درس و بحث باشند و از ديگر امور غافل».

جوان‌ها روحانيت را قبول دارند

از او راجع به نگاه نسل جوان امروز کشور به نهاد روحانيت پرسيدم که پاسخش‌ اين‌گونه بود: «طبيعي است که برخي از جوان‌ها نگاهشان به روحاني‌جماعت منفي باشد، دليل آن هم برمي‌گردد به اين که وقتي من طلبه و من روحاني که لباس روحانيت پوشيده‌ام، طوري عمل کنم که در شان روحانيت اصيل نباشد، يا اين که گفتارم با واقعيت زندگي شخصي‌ام همخواني نداشته باشد، طبعا مردم عادي هم برداشت ديگري از حقيقت روحانيون پيدا مي‌کنند و چه بسا به کلي از روحانيت زده شوند. با اين حال از آنجا که من با جمع‌هاي جوانان زياد ارتباط داشته‌ام و دارم مي‌توانم به شما بگويم که بيشتر جوان‌ها روحانيت را قبول دارند، اما خب انتقاداتي هم دارند که بايد به آنها توجه کرد و اين خودانتقادي بايد حتي در حوزه هم شکل بگيرد».

مباحثه خيلي کمکمان مي‌کند

قاسم هدايتي، طلبه کرمانشاهي پايه ششم حوزه است. از او درباره کتاب‌هاي درسي‌اش مي‌پرسم که مي‌گويد: «به غير از لمعتين ما قواعد فقه، ادبيات عرب، اصول فقه و سپس مکاسب شيخ انصاري را مي‌خوانيم که به تدريج مطالب عميق‌تر و تا حدودي هم دشوارتر مي‌شود که اگر البته در طول سال تحصيلي به تدريج مطالعه شوند چندان هم سخت نيستند. اين را هم بگويم که فضاي تحصيلي در حوزه برخلاف دانشگاه طوري است که کمتر طلبه‌اي مجبور مي‌شود شب امتحان را تا صبح براي مطالعه دروس نخوانده‌اش سر کند، ضمن آن‌که مباحثات مستمر ميان طلاب و نيز شيوه تدريس مفهومي در حوزه باعث مي‌شود که طلاب در گذراندن واحدهاي درسي خود موفق باشند و ناخودآگاه به سمت پژوهش‌گري که نياز امروز حوزه است، کشيده شوند، اين از ديگر محسنات حوزه است».

دو آفت جدي

از او راجع به مهم‌ترين نقاط ضعف حوزه امروز مي‌پرسم که در جواب چنين مي‌گويد: «البته پاسخ به اين سوال شما را بايد مردم عادي‌اي که بيرون از گود نشسته‌اند، بدهند. با اين حال آنچه به عقل ناقص من مي‌رسد، اين است که باقي ماندن نگاه سنتي در بخشي از بدنه حوزه و نيز دچار شدن به آفت روزمرگي و بي‌‌تفاوتي باز هم در بخشي از حوزويان از جمله نقاط ضعفي است که البته قابل تعميم به همه حوزويان نيست، با اين حال آنچه که جاي اميدواري دارد، اين است ‌که هم‌اکنون نسل جديد حوزه با نوعي روشنفکري اسلامي و دغدغه مسائل روز مي‌کوشد، پاسخگوي خلا‌هاي موجود در جامعه اسلامي‌مان بويژه در ارتباط با جوانان باشد».

6 ساعت مطالعه + مباحثه‌

محمد‌رضا علوي‌منش، طلبه پايه پنجم است. او با اشاره به اين‌که به طور متوسط روزانه 5 الي 6 ساعت را به مطالعه دروس مربوطه‌اش اختصاص مي‌دهد، مي‌گويد: «شيوه مطالعه ما اين‌گونه است که پس از تدريس استاد ما دو کار را به طور جدي براي تقويت بنيه علمي‌مان انجام مي‌‌دهيم؛ يکي مطالعه خود کتاب منبع و نيز ساير کتب مربوطه است. ديگري مباحثه درسي بين دوستان هم‌حجره‌اي است که اين هم تاثير بسياري در جا‌افتادن مطالب براي ما دارد».

زي طلبگي‌ام آرزوست‌

وي همچنين در ادامه صحبت‌هاي خود بر ضرورت رعايت کردن زي‌ طلبگي در حوزه تاکيد کرد و گفت: ‌«زي طلبگي اين نيست که خداي ناکرده کسي تارک دنيا شود و از جامعه خود فراري باشد، بلکه منظور اين است که يک طلبه در حد مردم عادي جامعه و در حد و حدود اقشار ضعيف و کم‌‌درآمد زندگي کند و همچون حضرت امام(ره)‌ و ديگر بزرگان ساده‌زيستي را سرلوحه خود قرار دهد. به قول يکي از دوستان طلبه‌ به جاي استفاده از پژو بايد پيکان سوار شود تا ديد مردم با توجه به هجمه سنگيني که عليه روحانيت است،‌ منفي نشود».

شهريه برکت دارد

نادر احمدي، طلبه پايه سوم است و البته هنوز هم به قول خودش صفرکيلومتر!‌ از او درباره دخل و خرج زندگي طلبگي پرسيدم که اظهار داشت: «همه طلبه‌ها زندگي‌شان از طريق شهريه تامين مي‌شود که براي افراد مجرد تقريبا نصف متاهلين در همان پايه تحصيلي است. شهريه هم آن قدري نيست که بشود با آن در رفاه نسبي به سر برد، اما خب به دليل برکتي که دارد ‌ و من به اين برکت اعتقاد کامل دارم ‌ مي‌تواند با حفظ شرط ساده‌زيستي يک زندگي را بچرخاند. البته الان برخي از طلاب هستند که در کارهاي اداري رفته يا مثلا قاضي و استاد شده‌اند که درآمدشان هم بدک نيست، اما من به شخصه به اين شهريه کم راضي هستم و اميدوارم لياقت دريافت همين وجوه شرعي را هم داشته باشم و خدمتي ولو کوچک به دين و مکتب داشته باشم».

وبلاگ‌نويسي با طعم ورزشي!

حسين عجمي طلبه پايه هشتم حوزه است. خودش که مي‌گويد فوتبالي است و هر هفته يک جلسه با ديگر دوستان ‌طلبه‌اش در سالن فوتبال بازي مي‌کند. جالب اين که او يک طلبه وبلاگ‌نويس هم هست که از قضا اسم وبلاگش هم بي‌ارتباط با علاقه شخصي‌اش نيست: «طلبه ورزشکار».

او که در حال حاضر با دفتر توسعه وبلاگ ديني که به همت جمعي از طلاب جوان و خوش‌فکر حوزه در قم شکل گرفته، همکاري دارد، درباره حس و حالش از زماني که دوران طلبگي را آغاز کرد، مي‌گويد: «من خودم اصلا اهل قاين هستم، اما در سال 1379 به دليل علاقه‌اي که به کسوت روحانيت و کسب معارف الهي داشتم به قم آمدم و در همين مدرسه درسم را آغاز کردم. اوايل کمي دوري از خانواده برايم سخت بود، اما کم‌کم با دوستاني که پيدا کردم اين دلتنگي کم‌رنگ‌تر شد و در عوض فضاي صميمي حجره‌مان به من نشاط و تحرک دوچنداني ‌بخشيد».

از او مي‌پرسم اگر زمان به عقب برگردد آيا باز هم به قم و حوزه مي‌آيي؟ مي‌گويد: «صددرصد! شايد بعضي‌ها فکر کنند چون برخي از مردم به روحاني‌جماعت تکيه‌کلامي مي‌اندازند و برخورد نامناسبي دارند، ما از طلبگي و دنياي روحانيت خسته شده و کنار مي‌کشيم، حال آن که اصلا اين طور نيست، چرا که طلبگي چنان ذوق و شوقي در آدم ايجاد مي‌کند که تا آخر عمر با او مي‌ماند، همان‌طور که يک روحاني تا آخر عمرش روحاني است برخلاف دانش‌آموز و دانشجو که قاعدتا دوره محدودي را شامل مي‌شود.»

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۵۰ - ۱۳۸۸/۰۷/۱۰
خیلی عالی بود در برهه ای بودم که این مطالب خیلی به کارم اومد