۰

توصیه های امام حسن عسکری(ع) به شیعیان

امام حسن عسکری (ع) در پاسخ به نامه اصحاب و یاران خود همواره آنها را به صبر و پرهیزکاری توصیه نموده است، از جمله به یکی از یاران خود نوشته اند: «در پاسخ نوشت: «هرگاه گناهان دوستان ما زیاد شود، خداوند آنها را به فقر گرفتار می کند و گاهی از بسیاری از گناهان آنان در می گذرد. همچنان که پیش خود گفته ای، فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند، پناهگاهیم، و برای کسانی که از ما هدایت بجویند، نوریم. ما نگهدار کسانی هستیم که (برای نجات از گمراهی) به ما متوسل می شوند.»
کد خبر: ۲۷۳۶۳۴
۱۵:۰۲ - ۱۳ مهر ۱۴۰۱

«شیعه نیوز»: امام حسن عسکری (ع) در پاسخ به نامه اصحاب و یاران خود همواره آنها را به صبر و پرهیزکاری توصیه نموده است، از جمله به یکی از یاران خود نوشته اند: «در پاسخ نوشت: «هرگاه گناهان دوستان ما زیاد شود، خداوند آنها را به فقر گرفتار می کند و گاهی از بسیاری از گناهان آنان در می گذرد. همچنان که پیش خود گفته ای، فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند، پناهگاهیم، و برای کسانی که از ما هدایت بجویند، نوریم. ما نگهدار کسانی هستیم که (برای نجات از گمراهی) به ما متوسل می شوند.»

امام عسکری، یازدهمین پیشوای شیعیان، در سال 232 ه. ق چشم به جهان گشود. پدرش امام دهم، حضرت هادی علیه السلام و مادرش بانوی پارسا و شایسته، «حدیثه» است که برخی از او بنام «سوسن» یاد کرده اند. این بانوی گرامی، از زنان نیکوکار و دارای بینش اسلامی بود و در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام پناهگاه و نقطه اتکای شیعیان در آن مقطع زمانی بسیار بحرانی و پر اضطراب بود.

امام حسن عسکری 22 ساله بود که پدرش امام هادی (ع) را از دست داد و به مقام امامت رسید. مدت امامت ایشان 6 سال بود و سرانجام در 28 سالگی به شهادت رسید. خلفایی که همزمان با امامت حضرت عسکری(ع) قدرت را در دست داشتند، عبارتند از: 1- متوکل بیش از چهارده سال; (232- 247) 2- منتصر (فرزند متوکل)9 ماه;(247- 248) 3- مستعین (فرزند متوکل) سه سال و اندی; (248- 252) 4- معتز (فرزند متوکل) حدود چهار سال; (252- 255) 5- مهتدی 11 ماه; (255- 256) 6- معتمد (فرزند متوکل)23 سال; (256- 279).

قیام های شیعیان علیه حکومت در زمان پیشوای یازدهم شیعیان

در دوره امامت امام یازدهم سه تن از علویان در مصر فیام کردند. احمد بن ابراهیم بن عبداللّه بن طباطبا معروف به بغای اکبر به سال 254 ق در صعید مصر قیام کرد و شکست خورد. به سال 255 ق احمد بن محمد بن عبداللّه بن طباطبا معروف به بغای اصغر بین اسکندریه و برقه در محلی به نام کنائس قیام کرد. او ادعای خلافت داشت و گروه زیادی به او گرویدند. ابن طولون سپاهی به جنگ او فرستاد و بغای اصغر در همان سال کشته شد. ابراهیم بن محمد بن یحیی بن عبداللّه معروف به ابن صوفی نیز در صعید مصر قیام کرد و جمعی به او گرویدند. ابن طولون به سال 256 ق سپاهی به جنگ ابن صوفی فرستاد. در این جنگ ابن صوفی پیروز شد. جنگ میان ابن صوفی و ابن طولون تا سال 259 ق ادامه یافت. سرانجام ابن صوفی شکست خورد و به مکه گریخت. ابن صوفی را در مکه دستگیر کردند و به مصر آوردند. ابن طولون مدتی او را به زندان فرستاد و سپس آزاد کرد.

قیامهای علوی که در قرن سوم هجری در مصر روی داد به گسترش تشیع انجامید و شیعیان مصر را برای اظهار عقاید خود جسور ساخت. قیام صاحب الزنج که به سال 255 ق در کوفه آغاز شد و حدود پانزده سال ادامه یافت مشکلات زیادی برای عباسیان به وجود آورد. امام حسن عسکری علیه السلام انتساب او را به علویان مردود شمرده فرمودند: «صاحب زنگ از ما اهل بیت نیست»، ولی او خود را علوی می دانست و نسب نامه ای علوی برای خود ساخته بود. سرداران و مشاوران صاحب الزنج ایرانی بودند، ولی بیشتر سپاهیانش سیاه پوست بودند که برای مبارزه با تبعیض نژادی و آزادی بندگان گرد او جمع شده بودند. خلفای عباسی قیام صاحب الزنج را که تا ده سال بعد از آغاز غیبت صغری ادامه یافت به علویان متصل می دانستند و برای سرکوب آن همه امکانات خود را بسیج کردند. قیام صاحب الزنج در حجاز، عراق و جنوب ایران گسترش یافت. خلیفه عباسی معتمد برادر خود موفق را مأمور سرکوبی صاحب الزنج کرد و با کشته شدن او به سال 270 ق زنگیان نیز پراکنده شدند.

با شهادت امام حسن عسکری علیه السلام به سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد. به علت فشاری که از سوی خلفای عباسی اعمال می شد، امام حسن عسکری آشکارا جانشین خود را معرفی نکردند و فقط بعضی از خواص و بستگان آن حضرت موفق به دیدار امام قائم علیه السلام شدند. از این رو پس از شهادت امام یازدهم درباره جانشین ایشان میان شیعه امامیه اختلاف افتاد و چندین فرقه تشکیل شد. دکتر جاسم حسین سه عامل را موجب پراکندگی شیعه امامیه بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام می داند. گذشت زمان، اختلاف میان فرق شیعه امامیه را محو کرد و در قرن چهارم هجری فقط شیعه اثنی عشری باقی ماند.

فعالیت های علمی

شیخ طوسی تعداد شاگردان حضرت را متجاوز از صد نفر ثبت کرده است (14) که در میان آنان چهره های روشن، شخصیتهای برجسته و مردان وارسته ای مانند: احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابو هاشم داود بن قاسم جعفری، عبد الله بن جعفر حمیری، ابو عمرو عثمان بن سعید عمری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفار به چشم می خورند که شرح خدمات و کوششهای آنان در این کتاب نمی گنجدو زندگینامه پر افتخار و آموزنده آنان را می توان در کتب رجال خواند.

علاوه بر تربیت این شاگردان، گاهی چنان مشکلات و تنگناهایی برای مسلمانان پیش می آمد که جز حضرت عسکری کسی از عهده حل آنها بر نمی آمد. امام در این گونه مواقع، در پرتو علم امامت، با یک تدبیر فوق العاده، بن بست را می شکست و مشکل را حل می کرد.

ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان

در زمان امام عسکری-علیه السلام-تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش و شیعیان در نقاط فراوانی تمرکز یافته بودند. شهرها و مناطقی مانند: کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آبه (آوه) ، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامراء، جرجان و بصره از پایگاههای شیعیان به شمار می رفتند. در میان این مناطق، به دلائلی، سامراء، کوفه، بغداد، قم و نیشابور از اهمیت ویژه ای برخوردار بود.

گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب می کرد تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت از یک سو، و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دوم برقرار سازد، و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی رهبری و سازماندهی کند.

این نیاز، از زمان امام نهم احساس می شد و چنانکه در سیره آن حضرت و امام دهم توضیح دادیم، شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراری چنین سیستمی، از آن زمان به مورد اجراگذاشته می شد.

این برنامه در زمان امام عسکری(ع) نیز تعقیب گردید: به گواهی اسناد و شواهد تاریخی، امام عسکری (ع) نمایندگانی از میان چهره های درخشان و شخصیتهای برجسته شیعیان، برگزیده، در مناطق متعدد منصوب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این طریق پیروان تشیع را در همه مناطق زیر نظر داشت. از میان این نمایندگان، می توان از «ابراهیم بن عبده »، نماینده امام در «نیشابور»، یاد کرد.

امام طی نامه مفصلی خطاب به «اسحاق بن اسماعیل » و شیعیان نیشابور، پس از توضیح نقش امامت در هدایت امت اسلامی، تشریح ضرورت و اهمیت پیروی از امامان و هشدار از سرپیچی از فرمان امام نوشت:

«… ای اسحاق! تو فرستاده من نزد ابراهیم بن عبده هستی تا وی به آنچه من در نامه ای که توسط محمد موسی نیشابوری فرستاده ام عمل کند. تو و همه کسانی که در شهر تو هستند موظفید بر اساس نامه مزبور عمل کنید.

ابراهیم بن عبده این نامه مرا برای همه بخواند تا جای سؤال و ابهامی باقی نماند… درود و رحمت فراوان خدا بر ابراهیم بن عبده و بر تو و همه پیروان ما باد! همه کسانی که از پیروان من و از مردم شهر تواند و این نامه را بخوانند و کسانی که در آن ناحیه از حق منحرف نشده اند، باید حقوق مالی ما را به ابراهیم بن عبده بپردازند و او نیز باید آن را به «رازی » یا به کسی که وی معرفی می کند، تحویل بدهد، و این دستور من است… ».از این نامه، علاوه بر موضوع جمع آوری وجوه مالی شیعیان که اهمیت بسزایی در تقویت و تحکیم وضع اقتصادی جبهه تشیع داشت، استفاده می شود که نمایندگان امام دارای سلسله مراتبی بودند و حوزه فعالیت هر کدام از آنان مشخص بود و وجوه جمع آوری شده می بایست در نهایت به دست وکیل اصلی برسد و او به امام برساند.

امام، گویا برای تقویت و تثبیت موقعیت ابراهیم بن عبده و نیز برای روشن ساختن شعاع حوزه فعالیت او، طی نامه ای به «عبد الله بن حمدویه بیهقی » چنین نوشت: «من ابراهیم بن عبده را برای دریافت حقوق مالی آن سامان و ناحیه شما منصوب کردم و او را وکیل امین و مورد اعتماد خویش نزد پیروان خود قرار دادم. تقوا در پیش گیرید و مراقب باشید و وجوه مالی واجب را بپردازید که هیچ کس در ترک یا تاخیر پرداخت آن معذور نیست… »

گویا برخی از شیعیان در مورد اصالت خط و نامه امام درباره ابراهیم ایجاد شبهه و تردید کرده احتمال داده بودند که مجعول باشد، ازینرو امام طی نامه جداگانه ای نوشت: «نامه ای که درباره وکالت ابراهیم از ناحیه من-جهت دریافت حقوق مالی مربوط به من از شیعیان آن منطقه-رسیده، به خط خود من است… »

یکی دیگر از نمایندگان امام «احمد بن اسحاق بن عبد الله قمی اشعری » ، از یاران خاص امام و از شخصیتهای بزرگ شیعی در قم، بود. بعضی از دانشمندان علم رجال، از او به عنوان رابط بین قمیها و امام و ازجمله اصحاب خاص آن حضرت یاد کرده اند. اما دانشمندان دیگر، او را وکیل و نماینده امام دانسته اند. از روایتی در «بحار الانوار» استفاده می شود که او نماینده امام در موقوفات قم بوده است.

«محمد بن جریر طبری » می نویسد: احمد بن اسحاق قمی اشعری، استاد شیخ صدوق، نماینده امام ابو محمد عسکری بود. وقتی که آن حضرت در گذشت، وکالت حضرت صاحب الزمان را به عهده گرفت. از طرف حضرت نامه هایی خطاب به او صادر می شد، و او وجوه و حقوق مالی قم و اطراف آن را گرد آوری نموده و به امام می رساند. احمد بن اسحاق صد و شصت کیسه طلا و نقره را که از شیعیان قم گرفته بود، به امام تسلیم کرد و این، حجم چشمگیر وجوه جمع آوری شده را نشان می دهد.

«ابراهیم بن مهزیار» اهوازی، یکی دیگر از وکلای امام بود. اموالی از بیت المال نزد او جمع آوری شده بود و موفق نشده بود به حضرت عسکری تحویل دهد. پس از شهادت امام، هنگامی که ابراهیم بیمار شد، به فرزندش محمد وصیت کرد که آن اموال را به محضر حضرت صاحب الزمان برساند. او نیز این ماموریت را انجام داد و به جای پدرش به نمایندگی امام دوازدهم منصوب گردید. در راس سلسله مراتب وکلای امام، «محمد بن عثمان عمری » قرار داشت که وکلای دیگر، به وسیله او با امام در ارتباط بودند. آنان نوعا اموال و وجوه جمع آوری شده را به وی تحویل می دادند و او به محضر امام می رساند.

تقویت رجال شیعه

از جالبترین فعالیتهای سیاسی امام عسکری-علیه السلام-تقویت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه در برابر فشارها و سختیهای مبارزات سیاسی، در جهت حمایت از آرمانهای بلند تشیع بود. از آنجا که شخصیتهای بزرگ شیعه در فشار بیشتری بودند، امام به تناسب مورد، هر یک از آنان را به نحوی دلگرم و راهنمایی می کرد و روحیه آنان را بالا می برد تا میزان تحمل و صبر و آگاهی آنان در برابر فشارها، تنگناها و فقر و تنگدستیها فزونی یابد و بتوانند مسئولیت بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را بخوبی انجام دهند.

«محمد بن حسن بن میمون » می گوید: نامه ای به امام عسکری (ع) نوشتم و از فقر و تنگدستی شکوه کردم، ولی بعدا پیش خود گفتم: مگر امام صادق-علیه السلام-نفرموده که: فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است، و کشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.

امام در پاسخ نوشت: «هرگاه گناهان دوستان ما زیاد شود، خداوند آنها را به فقر گرفتار می کند و گاهی از بسیاری از گناهان آنان در می گذرد. همچنان که پیش خود گفته ای، فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند، پناهگاهیم، و برای کسانی که از ما هدایت بجویند، نوریم. ما نگهدار کسانی هستیم که (برای نجات از گمراهی) به ما متوسل می شوند. هر کس ما را دوست بدارد، در رتبه بلند (تقرب به خدا) با ماست، و کسی که پیرو راه ما نباشد، به سوی آتش خواهد رفت».

نمونه دیگر در این زمینه نامه ای است که امام عسکری-علیه السلام-به «علی بن حسین بن بابویه قمی » ، یکی از فقهای بزرگ شیعه، نوشته است. امام در این نامه پس از ذکر یک سلسله توصیه ها و رهنمودهای لازم، چنین یادآوری می کند: «صبر کن و منتظر فرج باش که پیامبر فرموده است: برترین اعمال امت من انتظار فرج است. شیعیان ما پیوسته در غم و اندوه خواهند بود تا فرزندم (امام دوازدهم) ظاهر شود;همان کسی که پیامبر بشارت داده که زمین را از قسط و عدل پر خواهد ساخت، همچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد.

ای بزرگمرد و مورد اعتماد و فقیه من! صبر کن و شیعیان مرا به صبر فرمان بده! زمین از آن خداست و هر کسی از بندگانش را که بخواهد، وارث (حاکم) آن قرار می دهد. فرجام نیکو، تنها از آن پرهیزگاران است. سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو و بر همه شیعیان باد!»

فضایل و سیره اخلاقی امام حسن عسکری علیه السلام

هنگامی که امام حسن عسکری علیه السلام را به یک زندانبان خشن و قسی القلب به نام نحریر سپردند، آن مرد ستم پیشه طبق دستور سرکردگان خود بر آن حضرت سخت گرفت و از آزار و اذیتش ذره ای فرو گذاری نکرد. همسر نحریر وی را از این عمل باز داشته و با یادآوری مراتب عبادت، اطاعت و پرهیزگاری امام، شوهرش را از عاقبت شوم اذیت و شکنجه حضرت عسکری علیه السلام ترسانیده، پیوسته سعی می کرد که از فشارهای نحریر بر امام علیه السلام بکاهد؛ اما سخنان وی نه تنها در آن زندانبان زشت سیرت هیچ گونه تاثیری نداشت، بلکه وی تصمیم گرفت حضرت امام حسن علیه السلام را به قتل برساند. او بعد از اجازه از اربابان ستمگر خود، امام را در «برکه السباع» و در میان حیوانات درنده و وحشی رها ساخت و هیچ گونه تردیدی نداشت که آن حضرت به ست حیوانات وحشی کشته خواهد شد؛ اما بعد از لحظاتی به همراه همکارانش مشاهده کرد که امام عسکری علیه السلام در گوشه ای به نماز ایستاده و حیوانات وحشی گرداگرد حضرت با کمال خضوع و احترام سر به زیر انداخته اند. در اینجا بود که امام را فورا از آن محل بیرون آوردند و به منزلش بردند.

منبع: حوزه نت

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: