۰

چه تحولی به فروپاشی عاطفی در خانواده ایرانی منجر شد؟

رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران با تأکید بر اینکه در امر ازدواج طبق دستورات اسلام عمل نکرده‌ایم، گفت: وقتی ازدواج براساس منفعت طلبی شکل گیرد، از کارکردهایی که به رشد و تقویت شخصیت افراد منجر می‌شود، دور شده و بی‌اخلاقی و پرخاشگری جایگزین آن می‌شود.
کد خبر: ۲۵۶۹۶۷
۱۴:۵۶ - ۲۵ خرداد ۱۴۰۰

به گزارش «شیعه نیوز»، طی دو سال گذشته با شیوع ویروس کووید ۱۹ سبک زندگی افراد با تغییرات متعددی مواجه شده است و اعمال محدودیت در رفت‌و‌آمد‌های خانوادگی، تعطیلی برخی مشاغل و ... پیامد‌های مختلفی را برای خانواده‌ها در پی داشته و روال طبیعی زندگی افراد را بر هم زده است.

یکی از موضوعاتی که در این برهه باید موردتوجه قرار گیرد، تاب‌آوری اجتماعی در شرایط ملتهب کرونایی است. علی‌رغم اعمال محدودیت‌ها و الزامات در راستای رعایت پروتکل‌های بهداشتی، دریافت خبر‌های نگران‌کننده درباره افزایش آمار‌های ابتلا به کرونا و مرگ‌ومیرهای ناشی از آن، میزان اضطراب را در جامعه افزایش داده و نیز بیکاری، فقر و تورم به افزایش پرخاشگری در جامعه دامن زده است.

برای بررسی شرایط موجود خانواده‌های ایرانی و شناخت عوامل مؤثر بر بروز خشونت و راه‌های کنترل آن به سراغ مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران، رفتیم. در ادامه مشروح این گفت‌وگو از نظر می‌گذرد.

ایکنا ـ در دهه‌های اخیر چه تحولی به فروپاشی عاطفی در خانواده ایرانی ـ اسلامی منجر شد؟

ابتدا باید به انقلابی که رخ داد توجه کنیم، زیرا قبل از آن خانواده‌ها گسترده بودند و سپس شرایط جامعه موجب شد که خانواده‌های گسترده به هسته‌ای تبدیل شوند. زمانی پدر، مادر، عمه، عمو و خاله در یک‌ خانه زندگی می‌کردند و خانه‌ها بزرگ بود و وقتی که پدر و مادر بچه‌ای فوت می‌کردند، اطرافیان مسئولیت تربیت او را می‌پذیرفتند و اگر والدین طلاق می‌گرفتند، آن بچه سرپرست داشت. در دهه‌های اخیر شهرنشینی افزایش یافت و ازدواج فامیلی کمتر شد، در حالی که پیش از این ازدواج‌ها فامیلی بود. بدین ترتیب خانواده طبق معیارهای گذشته تشکیل نمی‌شود، بلکه بر این اساس شکل می‌گیرد که پسر خانه ندارد و به دنبال دختری می‌گردد که خانه داشته باشد تا خانه‌دار شود و وقتی به آنان گفته می‌شود که شما مناسب هم نیستید می‌گویند هر وقت یکدیگر را نخواستیم طلاق می‌گیریم. در واقع قبل از ازدواج طلاق در ذهنشان نقش بسته است.

همچنین یکی از اقدامات نادرست پرداخت وام ازدواج است، در حالی که در کشورهای توسعه‌یافته مانند آمریکا و کشورهای فقیر مانند بنگلادش وام ازدواج پرداخت نمی‌‌شود. ازدواج مسئله‌ای است که مرد باید هزینه زندگی را تأمین کند. پس لازم است که حداقل درآمد را داشته باشد تا بتواند سرپناهی را مهیا و بعد ازدواج کند. اکنون خانواده‌هایی که با وام ازدواج تشکیل می‌شود مسائلشان ۱۰ برابر است و در نتیجه طلاق‌های بسیاری رخ می‌دهد. همچنین در چند سال اخیر قبح طلاق از بین رفته است، یعنی خانواده‌ها به ‌راحتی می‌پذیرند که طلاق بگیرند و این معضل اجتماعی به یک فرهنگ تبدیل شده است و در خانواده‌ها احترامی وجود ندارد. وقتی مردی به خاطر ثروت دختر یا پدر او ازدواج می‌کند یا وقتی دختری با پسری ازدواج و در خانه‌ پدر آن پسر زندگی می‌کند استقلالی ندارد، در حالی ‌که باید خانواده از زن و شوهری مستقل تشکیل ‌شود.

در امر ازدواج طبق اسلام عمل نکرده‌ایم. در اسلام نخستین شرط برای ازدواج این است که مرد بتواند با دختری که می‌خواهد ازدواج کند و برای او خانه‌ بخرد یا اجاره کند، در حالی ‌که امروزه از نظر مالی، پسرها از خانواده دخترها پایین‌ترند و به دنبال خانواده پولدارتر می‌روند. بنابراین وقتی ازدواج براساس منافع است دیگر ازدواج نیست و آسیب‌هایی به دنبال دارد؛ لذا یکی از علل مهم فروپاشی خانواده‌ها، بیکاری و فقر است. خانه‌های ۴۰ یا ۵۰ متری ساخته شده‌اند و افزایش قیمت خانه سرسام‌آور است. مثلاً یک استاد دانشگاه بعد از ۲۰ سال هم نمی‌تواند خانه بخرد. بنابراین وقتی پولی نباشد و مردی نتواند هزینه زندگی را متقبل شود، نمی‌توان رفتار انسانی و اسلامی را انتظار داشت.

ایکنا ـ چرا بی‌اخلاقی و پرخاشگری در جامعه روز به‌ روز افزایش می‌یابد؟

بی‌اخلاقی و پرخاشگری معلول علت‌هاست. وقتی پدر و مادری تعهد می‌دهند و نمی‌توانند آن را انجام دهند یا در مدرسه معلمان نمی‌توانند به تعهدات خود عمل کنند و افراد برای زندگی کردن مجبور می‌شوند که کارهای خلاف انجام دهند دیگر اخلاقی باقی نمی‌ماند. ۹۰ درصد افراد جامعه دروغ می‌گویند، زیرا مشکلاتی دارند. وقتی مسئولان رده‌بالا و رده‌پایین به مردم دروغ می‌گویند یا در زمان انتخابات به مردم دروغ گفته می‌شود یا وقتی فشار زیاد می‌شود و امنیت شغلی وجود ندارد، ناخودآگاه افراد پرخاشگر می‌شوند. مثلاً حتی پزشک بیمارستان خصوصی یا رئیس اداره‌ای پرخاشگری می‌کند و در نتیجه فشارهای روانی بیرون از خانه به درون آن راه می‌یابد.

ایکنا ـ کرونا در کاهش آستانه تحمل افراد چه نقشی داشته است؟

در زمان شیوع کرونا بیکاری به فاجعه تبدیل شد. در کشور ما هرکه هرچه داشت مصرف کرد یا بیکار شد، مثلاً ۵۰ درصد خبرنگاران حق‌التحریر بیکار شدند، بسیاری از کارخانه‌ها تعطیل شد و شرکت‌هایی که نیروی کار کمی داشتند فعالیت خود را متوقف کردند. مسلماً بیکاری تنش در خانواده‌ها را افزایش می‌دهد. در یکی دو ماه اخیر قیمت محصولات ۵۰ درصد گران شده است، اما هیچ‌کسی به این مشکل توجه نمی‌کند. در واقع با وجود معضل کرونا به دردهای مردم افزوده شد.

ایکنا ـ برای مدیریت خشونت و افزایش تاب‌آوری اجتماعی چه پیشنهادی دارید؟

در شرایط کنونی ارتباط بدون خشونت دشوار است، زیرا وقتی که فردی بیکار شده چگونه می‌تواند خشم خود را کنترل کند؟ اصلاً تاب‌آوری اجتماعی معنا ندارد. تا زمانی که علل آن برطرف نشود فرد آرام نخواهد شد. بنابراین باید علت‌ها برطرف و سیاست خارجی و داخلی اصلاح شود و فرهنگ پاسخگویی که رهبری نیز بر آن تأکید می‌کنند اجرا شود. همچنین قوانین کشور اجرا نمی‌شود یا کسانی مسئول‌اند که نباید در چنین جایگاهی باشند و امنیت شغلی وجود ندارد. بنابراین چگونه می‌توان انتظار داشت که مردم عصبانی نشوند؟ وقتی فردی در محلی کار می‌کند و باید برخلاف تخصص خود به انتظارات مدیرش عمل کند چگونه می‌تواند عصبانی نشود؟ پس وقتی که زیرساخت‌ها اصلاح نشود، این مفاهیم فقط در حد حرف باقی می‌ماند و قابل‌اجرا نیست.

ایکنا ـ در شرایط کنونی سواد رسانه‌ای به تشخیص اخبار درست از نادرست چه کمکی می‌کند؟

وقتی درباره سواد رسانه‌ای صحبت می‌کنیم باید رسانه و خبرنگار آزاد باشند تا بتوانند مطالب را دقیق و درست به مردم انتقال دهند. آن زمان می‌توانیم مدعی شویم که رسانه برای آگاهی مردم کار می‌کند، زیرا رسانه چشم و گوش مردم و مسئولان است. اگر مسئولان آگاه باشند و اخبار رسانه‌ها درست به آن‌ها منتقل شود و بتوانند براساس آنها به بهبود کارهایشان بپردازند، مسلماً رسانه اهمیت خواهد یافت، اما وقتی که رسانه‌ای نمی‌تواند حرف بزند یا خبرنگاری که در نوشتن مطالب محدودیت دارد و باید طبق سیاست‌های خاص آن رسانه عمل کند، مردم مجبور می‌شوند به فضای مجازی پناه ببرند که مملو از خبرهای درست و نادرست است. مردم باید چطور خبر درست را از نادرست تشخیص دهند، در حالی ‌که رسانه‌های داخلی و خارجی خبرهای درستی را به مردم انتقال نمی‌دهند و هر رسانه براساس سیاست‌هایش فعالیت می‌کند. در نتیجه مردم سردرگم می‌شوند. اگر خبرنگاران آزاد باشند و خبرها درست منعکس شود، مردم مجبور نیستند که اطلاعات نادرست را از فضای مجازی دریافت کنند. متأسفانه هنوز نمی‌دانیم که اخبار درست را از کجا دریافت کنیم و باید با فهم و شعورمان خبر درست را از نادرست تشخیص دهیم. مسئولان نیز خبرها را مطالعه نمی‌کنند. البته گاه برای انتشار خبری در خبرگزاری‌های خارجی اعتراض می‌کنند.
انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: