۰

نبرد اصلی ابن‌تیمیه و وهابیت تا تخریب قبور ائمه بقیع (ع)

اندیشه‌های کلامی ابن‌تیمیه و عبدالهاب ذهن‌ افراد را به سمتی هدایت می‌کند که منجر به دشمنی با ائمه علیهم‌السلام شود.
کد خبر: ۲۵۵۹۷۳
۱۸:۴۰ - ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰

«شیعه نیوز»: تخریبِ بَقیع رویدادی است که طی آن، وهابیان پس از محاصره مدینه در هشتم شوال سال 1344ق، قبرستان بقیع و بقعه‌های آن را تخریب کردند؛ از جمله بارگاه امام حسن، امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم‌السلام. وهابیان دو بار، ابتدا در 1220ق و سرانجام در 1344ق با اتکا به فتوای 15 تن از مفتیان مدینه، مبنی بر ممنوعیت اجماعیِ ساختن بنا بر روی قبور و لزوم تخریب قبور، به ویران کردن اماکن و بقعه‌های بقیع پرداختند.

وهابیت یکی از فرقه‌های منحرف و افراطی است که خود را منسوب به دین اسلام و سنت نبوی و به تعبیر خود، سلف صالح می‌دانند که با عنوان «سلفی‌ها» نیز از آنها یاد می‌شود. از نظر اصطلاح، محمد ابو زهره می‌نویسد: منظور از سلفیه کسانی هستند که خود را به سلف منسوب کرده‌اند. آنان در قرن چهارم هجری ظهور کرده‌اند و از حنبلیان بوده‌اند و چنین می‌پنداشته‌اند که تمام آرائشان به امام احمدبن حنبل برمی‌گردد، سپس در قرن هفتم ظهور تازه یافتند و شیخ الاسلام ابن تیمیه آن را دوباره زنده کرد و مردم را به آن دعوت کرد و مسائل دیگری به آن افزود ... سپس در قرن دوازدهم در شبه جزیره عربستان محمدبن عبدالوهاب این اندیشه‌ها را احیا کرد که وهابیان تاکنون منادی این افکارند. (فرمانیان، مهدی، فرق تسنن، ص593)

بنابراین سلسلۀ به هم‌پیوسته احمد بن حنبل در قرن سوم (164 ــ 241 ق) به عنوان اهل حدیث،ابن‌تَیْمیّه‌ در قرن هفتم (661-728ق) و محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم (1111 ـ 1207 ق) سر حلقه‌های افکار خطرناک وهابیت را شکل داد؛ با این تعریف، تاریخ وهابی‌گری و سلفیت به قرن چهارم هجری و زمان احمد ابن حنبل به عنوان سرحلقۀ این فرقه باز می‌گردد. او اولین کسی بود که هنگامی که با هجوم فلسفه‌ها و فرهنگ‌های غرب و شرق مواجه شد به این فکر افتاد که حدیث را از این هجمه نجات دهد، اما به تفریط شدیدی گرفتار شد و همین امر سبب شد که عقل را بطور کلی کنار بزند و فقط به نقل و شنیدن و حتی احادیث جعلی تکیه کند.

دیدگاه فقهی ابن تیمیه

احمَد بن عَبدُالحَلیم معروف به ابن تَیمیه حَرّانی عالم حنبلی‌مذهب و اندیشمند سلفی بود. تَیمیه منسوب به «تَیماء» واقع در شهرکی در شام است. تولد او در حرّان نزدیکی دمشق بود. شهرت ابن تیمیه به دلیل قدرت بیان، خشونت در بحث با مخالفان و مخالفت با علمای زمانه خود بود. او که در فقه تابع احمد بن حنبل بود، به صدور فتاوی شاذ و نادر شهرت داشت؛ همین ویژگی او سبب بروز اعتراضات زیادی میان علما و فقهای زمانه او شده بود و بارها باعث به زندان افتادنش شد؛ مثلاً بر خلاف اجماع معتقد است سفر برای زیارت معصیت است یا اگر کسی در ماه رمضان به گمان رسیدن زمان افطار، روزه خود را افطار کند و بعد خلاف آن ثابت شود، قضای روزه بر او واجب نیست و نیز طواف حائض را صحیح می‌داند.

دیدگاه کلامی ابن تیمیه
ابن‌تیمیه همان عالم‌نمای منحرفی است که بر خلاف علمای عصر خویش و متأثر از اخباری جعلی، شیعیان را منشأ همه فتنه‌ها در جهان اسلام معرفی می‌کرد و معتقد بود جنگ با آنها از جنگ با خوارج و مغولان مهمتر است. او به دلیل این اعتقاد، همراه با مغولان داوطلب جنگ با شیعیان دروزی در منطقه کِسرَوان شد. از جمله دیدگاه‌های کلامی وی شامل موارد ذیل است:

الف) حمل صفات خبری خداوند بر معانی ظاهری: ابن تیمیه ‌در رساله العقیدة الحمویة، به تبعیت از اهل حدیث، صفات خبری مانند قرار داشتن خدا بر عرش (الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى [سوره طه5] ) یا دست و صورت داشتن وی (یَدُ اللَّـهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ [فتح/10] ) را بر معانی لغوی و ظاهری آن حمل کرده و هرگونه تأویل، تعطیل، تبدیل، تشبیه و تمثیل را جایز نمی‌داند؛ به این معنا که برای خدا جسم قائل شده است که این مسئله ناشی از افکار احمد بن حنبل است.

ب) توسل: ابن تیمیه برای توسل سه معنا ذکر می‌کند: 1- توسل به اطاعت پیامبر(ص) که آن را کامل‌کننده ایمان می‌داند. 2- توسل به دعا و شفاعت پیامبر اسلام(ص) که در زمان حیات او و در روز قیامت امکان‌پذیر است. 3- توسل به معنای قسم دادن خداوند و یا چیزی خواستن از خدا به واسطهٔ ذات پیامبر(ص). ابن تیمیه نوع سوم توسل را جایز نمی‌داند و معتقد است در سیره صحابه چنین چیزی وجود نداشته است.

ج) تکفیر: ابن‌تیمیه با این عقیده که کفر با انکار یکی از ضروریات دین یا انکار احکام متواتر و یا احکامی که اجماع بر آن است، حادث می‌شود،‌ افراد، گروه‌ها و مذاهب بسیاری را تکفیر کرده و از دین خارج می‌داند. فلاسفه، جهمیه، باطنیه، اسماعیلیه، شیعه اثنا عشری و قدریه از گروه‌هایی هستند که ابن تیمیه آنها را تکفیر کرده است.

د) زیارت قبور و مشاهد: ابن تیمیه زیارت قبور، مشاهد و اماکن مقدس و بنای عمارت بر آن را به استناد احادیثی بدعت می‌شمارد. وی در منهاج السنة شیعیان را به دلیل ساختن مرقد بر قبور ائمه(ع) نکوهش کرده است.

هـ) اهل‌بیت(ع): ابن تیمیه، محبت به اهل‌بیت را واجب و امامت را برای آنها می‌داند و سب و لعن آنها را از مصادیق ظلم قلمداد می‌کند. وی امیرالمؤمنین (ع) را برترینِ مسلمانان بعد از خلفای سه‌گانه معرفی می‌کند و معتقد است عالم‌ترین و افضل اهل‌بیت بعد از رسول الله (ص) علی بن ابی‌طالب است. او برای امیرالمؤمنین (ع) صفات حسنه فراوانی از جمله عدالت، زهد و صدق برمی‌شمارد و بر این اعتقاد است که او شهید شد و در بهشت ساکن می‌شود. با این حال پاره‌ای از احادیث و اخباری را که در فضیلت اهل‌بیت (ع) وارد شده است، مخدوش و مجعول دانسته است؛ بر این اساس ابن تیمیه معتقد است امیرالمؤمنین در 17 مورد، خلاف نص قرآن عمل کرده است و جنگ‌های او نه به خاطر دین‌خواهی بلکه به خاطر دنیاطلبی و ریاست‌طلبی بوده است. مشخصاً این نوع استدلال ابن‌تیمیه تصریح بیشتری بر تعصب خشک و یا حماقت خواهد داشت، چرا که جایگاه امیرالمؤمنین (ع) نزد خداوند و رسول الله (ص) بر هیچ کس پوشیده نیست و پیامبر (ص) سالیان قبل ایشان را از وقوع سه جنگ بزرگ در امت اسلام که همان قاسطین و مارقین و ناکثین بودند، با خبر کرده بود.

عبدالوهاب تحت تأثیر جاسوس انگلیسی

چند سده بعد یعنی در قرن دوازدهم، شخصی به نام محمدبن عبدالوهاب، مؤسس رسمی فرقه وهابیت شد. او که احیاءگر اندیشه ابن‌تیمیه شناخته می‌شود، ابتدا جرات به اظهار مطالب خود را نداشت تا در بصره با «مستر همفر» جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی آشنا شده و بعد از روابط بسیار نزدیکی که مستر همفر ــ که آن زمان با نام مستعار محمد خود را معرفی کرده بود ــ با وی ایجاد کرد، کم کم جرأت به بیان و اظهار مطالب خود کرد و بعد هم با کمک استعمار بریتانیا و با هماهنگی آنان زمینه آشناشدن با «محمد بن مسعود» جدّ آل‌سعود فراهم شد که حمایت حکومتی را هم به دنبال داشت؛ بنابراین شروع به نشر آزادانه عقائد خود کرد. وی انتشار افکار و عقائد خود را ظاهرا از مدینه آغاز کرده سپس به «نجد» عربستان رفته و از آنجا کار اصلی خود را آغاز کرد.

او در آنجا مورد استقبال سعودی‌ها قرار گرفت. آل‌سعود که در عربستان صاحب نفوذ بودند،‌ پس از تجزیه امپراطوری عثمانی، با حمایت استعمارگران، حکومت آنجا را در دست گرفتند. از آن پس تاکنون وهّابیّت مذهب رسمی کشور عربستان است و وهّابیان می‌کوشند تا مذهب خویش را در دیگر کشورهای اسلامی ترویج دهند.

در جمع‌بندی افکار و اندیشه‌های ابن‌تیمیه و عبدالهاب به راحتی می‌توان به این نتیجه دست یافت که نبرد اصلی با امیرالمؤمنین و اهل‌بیت وحی علیهم‌السلام است. از این جهت اندیشه‌های کلامی آنها، ذهن‌های افراد را به سمتی هدایت می‌کند که منجر به دشمنی با ائمه علیهم‌السلام شود، همچنان که وهابیان متأثر از دیدگاه ابن‌تیمیه توسل به اولیای الهی و استمداد از آنان را بر نمی‌تابند و معتقدند که باید خدا را بی‌واسطه خواند و تنها باید از او استمداد کرد و اگر کسی جز این کند، کافر است. آنها با وجود اینکه می‌دانند زیارت قبور از سنت نبوی و سیره فاطمه زهرا سلام‌الله علیها است، حکمی کلی صادر می‌کنند که توسل به اولیا و زیارت قبور آنها شرک و کفر است تا در این راستا زیارت قبور پیامبر (ص) و ائمه علیهم‌السلام را مخدوش کنند. بالاخره این افکار بی‌پایۀ آنها سبب شد تا یکی از فجایع تاریخ اسلام یعنی تخریب قبور ائمه بقیع را رقم بزنند تا مهر ننگی در پیشانی وهابیان و سردمداران آنها یعنی آل‌سعود باشد.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: