۰

چرا آمریکا مذهب خود را از دست داد؟

طی سه دهه گذشته، مذهب تاثیر خود را در جامعه آمریکا از دست داده است؛ البته نه به این دلیل که علم، خداوند را از عرصه عمومی بیرون کرده باشد، بلکه این کاری است که سیاست انجام داده است.
کد خبر: ۲۴۲۵۵۵
۱۱:۲۹ - ۱۰ آبان ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، طی سه دهه گذشته، مذهب تاثیر خود را در جامعه آمریکا از دست داده است؛ البته نه به این دلیل که علم، خداوند را از عرصه عمومی بیرون کرده باشد، بلکه این کاری است که سیاست انجام داده است.

اینک در قرن بیست و یکم، «مذهبی نیستم» به یک هویت خاص آمریکایی بدل شده است که سفیدپوستان سکولار و لیبرال را از راستگرایان محافظه کار و انجیلی متمایز می کند.

 نشریه امریکایی آتلانتیک در مقاله ای با عنوان «سه دهه پیش، آمریکا دین خود را از دست داد. چرا؟» به قلم درک تامسون، آورده است: وقتی صحبت از مذهب به میان می آید، آمریکایی ها واقعاً استثنایی هستند. هیچ کشور ثروتمندی به اندازه ایالات متحده دعا نمی کند و هیچکدام از کشورهایی که زیاد دعا می کنند، به اندازه ایالات متحده ثروتمند نیستند.

در اواخر قرن نوزدهم، گروهی از فیلسوفان مشهور، همانند فردریش نیچه، کارل مارکس و زیگموند فروید، پیش بینی کردند که به دنبال پیشرفت علم و مدرنیته، در مغرب زمین آتئیسم پدید می آید؛ همانطور که دود به دنبال آتش پدیدار می شود. اما آمریکایی های پرهیزگار، این نظریه را رد کردند. در قرن بیستم، بیش از نود درصد آمریکایی ها اذعان داشتند که به خداوند ایمان دارند و به یک مذهب وابسته هستند؛ به طوریکه اکثر آنها مسیحی بودند. این تعداد تا دهه ۸۰ میلادی ثابت ماند.

اما دراوایل سال ۱۹۹۰، اختلافی تاریخی بین هویت و اعتقاد آمریکایی ها درگرفت و عدم وابستگی مذهبی در ایالات متحده رو به افزایش گذاشت. در اوایل سال ۲۰۰۰، تعداد آمریکایی هایی که می گفتند به هیچ آیینی تعلق خاطر ندارند، دو برابر شد و تا سال ۲۰۱۰، جمعیت آتئیست ها و آگنوستیک ها سه برابر گردید.

تاریخ غالباً اجازه ماندگاری یک نقطه عطف ناگهانی را نمی دهد و گرایش به ظهور پدیده ها در چرخه های نامرتب دارد. اما به نظر می رسد ظهور بی مذهبی در آمریکا یکی از آن اتفاقات استثنایی در تاریخ است که نه کند، نه نامحسوس و نه چرخه ای روی داده است.

در سال ۱۹۹۰ چه اتفاقی افتاد؟
به گفته کریستین اسمیت، استاد جامعه شناسی و مذهب در دانشگاه نوتردام، بی مذهبی در آمریکا بیشتر نتیجه سه رویداد تاریخی بوده است: وابستگی حزب جمهوری خواه به راستگرایان مسیحی، پایان جنگ سرد و رویداد یازده سپتامبر.

در وهله اول، این ماجرا با ظهور «حق مذهبی» در دهه ۱۹۷۰ آغاز شد. مسیحیان با نگرانی از گسترش فرهنگ سکولار، از نظر سیاسی فعال تر شدند و حزب جمهوری خواه با آغوش باز از آنها استقبال کرد.
دوم، در سال ۱۹۹۱ جنگ سرد به پایان رسید. همچنانکه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منحل شد، کینه توزی آمریکایی با آتئیسم نیز از میان رفت. پس از آن، «هیچ گرایان» می توانستند در اذعان به بی تفاوتی مذهبی خود صریح باشند، بدون اینکه مانند مدافعان شوروی به نظر بیایند.

نویسنده مقاله، افراط گرایان اسلامی را سومین عامل رواج بی مذهبی در جامعه آمریکا می داند؛ اقدامات سازمان های تروریستی همچون القاعده که فعالیت خود را با مجموعه ای از بمب گذاری ها در دهه ۱۹۹۰ آغاز کردند و در حملات ۱۱ سپتامبر به اوج خود رساندند. با گذشت زمان، القاعده به یک مرجع مفید برای آتئیست هایی تبدیل شد که می گفتند همه مذاهب ذاتاً مخرب هستند.

بنابراین، مذهب درسه دهه گذشته تاثیر خود را در جامعه آمریکا از دست داده، اما نه به این دلیل که علم، خداوند را از عرصه عمومی بیرون کرده باشد، بلکه این کاری است که سیاست انجام داده است. اینک در قرن بیست و یکم، «مذهبی نیستم» به یک هویت خاص آمریکایی بدل شده است که سفیدپوستان سکولار و لیبرال را از راستگرایان محافظه کار و انجیلی متمایز می کند.

بی ثباتی کلیسا در پی ناپایداری خانواده
البته عوامل اجتماعی دیگری نیز که ارتباط چندانی با ژئوپلیتیک یا حزب سازی ندارند، نقشی کلیدی در ظهور هیچ گرایان داشته اند. کلیسا تنها یکی از نهادهای اجتماعی بسیار- مانند بانک ها، کنگره و پلیس- است که اعتماد عمومی را در عصر شکست نخبگان از دست داده است.

نویسنده مقاله، وقوع تغییرات دراماتیک در ساختار خانواده آمریکایی را از عوامل مهم افزایش بی مذهبی در ایالات متحده می داند و می نویسد: طی نیم قرن گذشته، صدماتی به ازدواج آمریکایی ها خورده است. به دنبال گسترش قوانین طلاق توافقی، طلاق در دهه ۷۰ تا دهه ۹۰ افزایش پیدا کرد. در دهه ۸۰، همزمان با تثبیت نرخ طلاق، به دلیل کاهش ازدواج در میان طبقه کارگر و به تأخیر انداختن ازدواج در بین زوج های تحصیل کرده، نرخ ازدواج نیز رو به زوال گذاشت. بنابراین همانگونه که اسمیت اشاره می کند، ناپایداری خانواده منجر به بی ثباتی کلیسا گردیده است؛ چرا که احتمال بیشتری وجود دارد که در طول زمان، افراد مطلقه، والدین تنها و کودکان طلاق یا خانوارهای تک والد، از کلیسا فاصله بگیرند.

 

منبع: آتلانتیک

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: