۰

میزان حجیت افعال و کلمات حضرات معصومین چقدر است؟

یکی از ادله معتبر اسلام، سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و دیگر معصومین( علیه السلام ) است که همانند آیات قرآن برای مسلمانان حجت است که به سه شکل قول ، فعل و تقریر معصوم در دسترس ما قرار دارد. گفته‏ها و سخنان معصومین ( علیه السلام ) را که در احادیث و روایات آمده است «قول معصوم‏» ،اعمال و افعالى را که آنان انجام مى‏داده‏اند «فعل معصوم‏» و تایید کردن سخن یا عمل دیگرى را «تقریر معصوم» گویند.
کد خبر: ۲۲۰۱۴۲
۱۱:۰۹ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

پرسش

  1. از نتیجه روایات وارده به دست می آید که ما علم به وظیفه حضرات معصومین نداریم و در صورتی که علت رفتار خود را بیان نفرمایند ما نمی توانیم از علت آن رفتار مطلع گردیم. حال در این صورت سوالی مطرح می گردد که ما چگونه می توانیم افعال کسانی را که علم به وظیفه ی آن ها نداریم الگو قرار دهیم؟
  2. آیا افعال حضرات معصومین حجت است؟ در صورت مثبت بودن جواب آیا حجیت فعل اولی تر است یا حجیت قول؟
  3. الگو برداری ما از آن بزرگوران در چه حداست؟ برفرض مثال اگر امیرالمومنین درروز دوشنبه از یک مسیر و روز سه شنبه از مسبر دیگر تردد فرمایند ؛ آیا در مقابل این عمل وظیفه ای نداریم یا الگو برداری از این افعال به حال ما سودمند است؟
  4. با توجه به اینکه ما علم به وظیفه حضرات معصومین نداریم،آیا ممکن است از آن بزرگواران رفتاری همچون ترک نماز،یا ترک واجباتی مانند نماز سر بزند؟

پاسخ اجمالی

یکی از ادله معتبر اسلام، سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و دیگر معصومین( علیه السلام ) است که همانند آیات قرآن برای مسلمانان حجت است که به سه شکل قول ، فعل و تقریر معصوم در دسترس ما قرار دارد. گفته‏ها و سخنان معصومین ( علیه السلام ) را که در احادیث و روایات آمده است «قول معصوم‏» ،اعمال و افعالى را که آنان انجام مى‏داده‏اند «فعل معصوم‏» و تایید کردن سخن یا عمل دیگرى را «تقریر معصوم» گویند.

اگر معصوم( علیه السلام ) کاری را انجام داد،دلالت بر مباح بودن عمل دارد. و اگر کاری را انجام نداد، دلالت بر عدم وجوب دارد. اما مستحب، حرام یا مکروه بودن عمل دانسته نمی شود.. مگر اینکه از دلیل یا نشانه یا علامت دیگری استفاده کنیم .

اگر بدانیم این عملی که از معصوم صادر شده است از اعمال اختصاصی منصب نبوت یا امامت است، ما وظیفه اطاعت و الگو گیری در آن عمل را نداریم.

اما در جایی که شک داریم که عملی را که معصوم( علیه السلام ) انجام داده از اعمال اختصاصی اوست یا از اعمال غیر اختصاصی، اصل اشتراک در تکالیف، حکم می کند: همه تکالیفی را که ما داریم، آنان نیز داشته باشند، مگر موارد خاصی که دلیل داشته باشیم ، آنان مکلف به تکلیف دیگری هستند.

دلالت گفتار امام از دلالت فعل و عمل آن بزرگواران بیشتر و روشن تر است زیرا در کلام و گفتار امکان استفاده از الفاظ و کلماتی و صیغه های خاصی که کاملاً دلالت بر منظور داشته باشد و حکم را به صورت روشن بیان کند وجود دارد.

اما اینکه حضرات معصومین واجبی مانند نماز را ترک کرده باشند، باید گفت گر چه آنان در موارد زیادی تقیه می کردند و یا یاران خود را امر به تقیه می کردند اما گزارش نشده است که خود آنان، واجبی مانند نماز را ترک کرده باشند.

پاسخ تفصیلی

یکی از ادله معتبر اسلام در شناخت وظایف ، تکالیف و حقوق و... سنت است. از نظر اهل سنت (عامه)، قول ،فعل و تقریر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) "سنت" گفته می شود. و از نظر شیعه قول،فعل و تقریر همه معصومین ( علیه السلام ) است. زیرا ائمه ( علیه السلام ) از طرف خداوند متعال، توسط پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به منصب امامت منصوب هستند و به احکام الهی علم دارند و آنچه را می گویند یا عمل می کنند همان حکم خداست که نزد آنان است و به واسطه پیامبر یا مستقیماً،به آنان رسیده است.حضرت علی ( علیه السلام ) فرمود: " پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به من هزار در از درهای علم را یاد داد که از هر دری هزار در باز می شود". [1] بنا بر این ائمه ( علیه السلام ) یکی از مصادر و منابع تشریع احکام و دستورات الهی هستند و کلام و عمل و تقریر آنان برای ما حجت است و باید آنرا رعایت کنیم. خداوند مقام آنها را طوری قرار داده که ما باید وظایف و تکالیف خود را از آن بگیریم. قرآن مجید می فرماید:"   اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] را! و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید)..." [2]  رسول گرامی اسلام در این باره می فرماید: "من دو چیز گرانبها و ارزنده در نزد شما مى‏گذارم: کتاب خدا و عترت و خاندانم را.تا هنگامى که به آن دو متمسک مى‏شوید هرگز گمراه نخواهید شد، و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمى‏شوند، تا در کنار حوض بر من وارد گردند." [3]

بنا براین از آنجا که حضرات معصومین ( علیه السلام ) از طرف خداوند منصوب هستند سنت (قول، فعل و تقریر) آنان حجت بوده و اطاعت شان بر همگان لازم است.

1.قول معصوم

گفته‏ها و سخنان معصومین ( علیه السلام ) را که در احادیث و روایات آمده است «قول معصوم‏» مى‏گویند . در مواردى که احکام الهى در گفتار معصومین( علیه السلام ) بیان شده باشد، براى فقیه و مجتهد کافى است که طبق شرایطش به آن استناد نماید. دلالت گفتار امام از دلالت فعل و عمل آن بزرگواران بیشتر و روشن تر است زیرا در کلام و گفتار امکان استفاده از الفاظ و کلمات و صیغه های خاصی که کاملاً دلالت بر منظور داشته باشد و حکم را به صورت روشن بیان کند وجود دارد.

  1. فعل معصوم

اعمال و افعالى را که معصومین ( علیه السلام ) انجام مى‏داده‏اند «فعل معصوم‏» مى‏نامند .

مقدار دلالت فعل معصوم ( علیه السلام ) این است که اگر کاری را انجام داد،دلالت دارد که کار مباح است (انجامش اشکالی ندارد.) اما واجب یا مستحب بودن فعل را نمی رساند. و اگر کاری را انجام نداد، دلالت دارد که فعل، حداقل واجب نیست. اما بر حرمت یا کراهت دلالت ندارد. مگر اینکه از دلیل یا نشانه یا علامت دیگری بفهمیم که واجب ، مستحب ،حرام یا مکروه است. [4]

البته این در صورتی است که آن عمل از اعمال اختصاصی منصب نبوت یا امامت نباشد اما اگر بدانیم عملی که از معصوم صادر شده است از اعمال اختصاصی اوست، که ما وظیفه اطاعت و الگو گیری در آن عمل را نداریم. مثل وجوب نماز شب یا ازدواج با بیش از چهار همسر دائم برای پیامبر.

همچنین در جایی که شک داریم که عملی را که معصوم( علیه السلام ) انجام داده از اعمال اختصاصی اوست یا از اعمال غیر اختصاصی، باید بنا را براین بگذاریم که از اعمال و وظایف اختصاصی آن حضرت نیست زیرا پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امامان ( علیه السلام ) در درجه اول انسان هایی مانند ما هستند و اصل اشتراک در تکالیف حکم می کند همه تکالیفی را که ما داریم آنان نیز داشته باشند مگر مواردی خاص که دلیل داشته باشیم آنان مکلف به تکلیف دیگری هستند.

پس در مواردى که احکام و قوانین الهى در عمل و کردار معصوم متجلى شده باشد، فقها و مجتهدین و سایر مسلمانان و مردم مى‏توانند طبق شرایطش به آن استناد نمایند و بر اساس آن فتوا دهند یا عمل کنند.

بنابر این فعل و عمل معصوم بیان کننده حکم شرعی است اما دلالتش به اندازه گفتار و کلام نیست.

  1. تقریر معصوم

تایید و امضاى گفتار یا عمل دیگران از سوى معصومین ( علیه السلام ) را «تقریر معصوم‏» مى‏گویند

کیفیت تقریر بدین صورت است که اگر سخنى در حضور معصوم گفته مى‏شد و یا عملى در محضرشان صورت مى‏گرفت که مورد تایید و رضایت آنان بود، به گونه‏اى رضایت و تائید خویش را در مقابل آن ابراز مى‏داشتند.مثلا چنانچه در حضور معصوم به شکلى وضو مى‏گرفتند یا نماز مى‏خواندند، یا سخنى را مى‏گفتند و یا نسبتى را مى‏دادند و حضرت در برابر آن سکوت مى‏کردند، این سکوت نشانه تایید و رضایت معصوم از آن عمل یا سخن مى‏باشد که بدان «تقریر» گفته مى‏شود.زیرا اگر آن سخن و یا آن عمل از نظر شرعى اشتباه مى‏بود به دلیل امر به‏معروف و نهى از منکر ،لازم است معصوم از آن جلوگیرى کند.البته حجیت تقریر دارای شرایطی است که عبارتند از :

  1. آن گفتار و یا آن عمل در حضور معصوم گفته شده و یا انجام گرفته باشد، یا اگر در حضور معصوم نیست خبرش به معصوم رسیده باشد و ایشان آن را تقریر نمایند.
  1. معصوم نسبت‏ به آن گفتار و یا آن عمل توجه و علم داشته باشند.
  1. معصوم توانایى آگاه نمودن فرد و جلوگیرى کردن از شخص را در صورتى که خطا مى‏کند داشته باشند، مثلا در حال تقیه به سر نبرند .

پس تقریر معصوم «تایید» سخن یا عمل دیگرى است.چنین تقریرى براى مجتهد نیز حجت است و مى‏تواند طبق شرایطش بدان استناد نماید .

از آنچه بیان شد می توان نتیجه گرفت؛ دلالت گفتار بیشتر و روشن تر است زیرا در کلام و گفتار امکان استفاده از الفاظ و کلماتی و صیغه های خاصی که کاملاً دلالت بر منظور داشته باشد و حکم را به صورت روشن بیان کند وجود دارد.در حالی که مقدار دلالت عمل بسیار محدود است و در شرایط خاص، فقط بر جواز یا عدم وجوب فعل دلالت دارد.

در پاسخ به آخرین قسمت سؤال شما باید بگوئیم اگر چه حضرات معصومین در موارد زیادی تقیه می کردند و یا یاران خود را امر به تقیه می کردند اما گزارش نشده است که خود آنان در موردی، واجبی مانند نماز را ترک کرده باشند.

[1] . بحارالأنوار ج : 31 ص : 433؛   فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَّمَنِی أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْعِلْمِ یَفْتَحُ کُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَاب‏

[2] . نساء،59:" یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ..."

[3] . وسائل‏الشیعة ج : 27 ص : 34؛ أَنَّه ( صلی الله علیه و آله و سلم ) قَالَ إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ

[4] . مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج2، ص57-62، انتشارات دارالتعارف، بیروت، ط چهارم 1403ه-1983م

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: