۰

این که گاهی ادعا می شود که: "تمام قبل از حضرت عیسی (بجز خود حضرت عیسی) مرتکب گناه شده اند و پیامبر اسلام هیچ معجزه ای از خود نداشته و قرآن نیز رونوشتی از انجیل است" آیا چنین حرفی صحیح است؟

در مقام ادعا افراد ممکن است ادعاهای زیادی داشته باشند اما آنچه مهم و قابل استناد است داشتن دلیل و برهان بر این ادعاهاست و ادعای بدون دلیل هیچ ارزشی ندارد. اینکه ادعا شود قرآن رونوشتی از انجیل است باید پرسید رونوشت کدام انجیل است؟
کد خبر: ۲۰۹۰۶۸
۰۷:۰۴ - ۰۲ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
من یک دانشجوی مسلمان در خارج از کشور هستم. یکی از دوستان و همکلاسی هایم مسیحی است و از من درباره اسلام سوالاتی را می پرسد. وی مدعی است که قرآن مجید رونوشتی از انجیل است و مطلب تازه ای ندارد. وی همچنین مدعی است که پیامبر اسلام معجزه ای ندارد و تا قبل از حضرت عیسی همه پیامبران مرتکب گناه شده اند جز حضرت عیسی. چگونه می توان پاسخ منطقی به سوالات وی داد؟
پاسخ اجمالی
در مقام ادعا افراد ممکن است ادعاهای زیادی داشته باشند اما آنچه مهم و قابل استناد است داشتن دلیل و برهان بر این ادعاهاست و ادعای بدون دلیل هیچ ارزشی ندارد. اینکه ادعا شود قرآن رونوشتی از انجیل است باید پرسید رونوشت کدام انجیل است؟ آیا کدام انسان عاقلی می پذیرد که قرآن مجیدی که امروزه در دسترس همگان است رونوشت یکی از انجیل های موجود باشد؟ امروزه مقایسه و تطبیق آن کار مشکلی نیست، با اندکی انصاف کذب و بطلان چنین ادعایی ثابت می شود. اما اگر بگویند قرآن رونوشت انجیل اصلی ای است که امروزه در دسترس ما نمی باشد، در حقیقت به تحریف انجیل های فعلی اذعان و اعتراف کرده اند، پس وظیفه دارند به دستورات قرآن ایمان آورده و بر طبق آن عمل نمایند.

از طرف دیگر باید از این افراد مدعی سؤال کنیم که چه کسی قرآن را از روی انجیل رونوشت کرده است؟ اگر چنین اتفاقی افتاده باشد باید توسط پیامبر اسلام چنین کاری صورت گرفته باشد در حالیکه خود تاریخ و قرآن به امی بودن (یعنی کسی که مکتب نرفته و نیز خواندن و نوشتن را نمی دانسته است) پیامبر اسلام، شهادت می دهند. با این حال چطور این پیامبر توانسته است چنین رونوشتی تهیه کند؟!.

اگر گفته شود: پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) قرآن را از دانشمندان مسیحی ،دهان به دهان آموخته است؟ در جواب آن می گوییم: این همان شبهه ای است که مشرکان عصر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) مطرح کردند. در آیه 103 سوره نحل می فرماید:" ما مى‏دانیم که آنها مى‏گویند: این آیات را انسانى به او تعلیم مى‏دهد!» و سپس در رد این سخن می فرماید: "در حالى که زبان کسى که اینها را به او نسبت مى‏دهند[1] عجمى است[2] ولى این (قرآن)، زبان عربى آشکار است!!! [3]"

پس اگر منظور از این تهمت این است که شخصی که عربی نمی داند و از اسلوب بلاغت آن چیزی ندارد این قرآن را به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) تعلیم داده است، حرفی در نهایت سفاهت است. زیرا چگونه ممکن است چنین کتابی که بزرگان لغت و فصاحت عرب در مقابل آن اعتراف به عجز کرده اند و خود قرآن نیز بارها دیگران را در آوردن سوره ای مانند یکی از سوره های خود تحدی کرده است و حتی چند آیه نیز نیاوردند، توسط کسی که عربی نمی داند تعلیم داده شده باشد.

و اگر قصدشان این است که بگویند: محتوای قرآن توسط یک معلم خارجی و غیر عرب به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) تعلیم داده شده است، رد چنین تهمتی از اولی آسان تر است، چرا که محتوای قرآن در چنین قالب فصحاتی و بلاغتی از الفاظ ریخته شده است که تمام فصحا و بلغاء عرب در برابر بلاغتش سر تعظیم فرو آورده اند، پس این مطلب بدان معنا است که کسی توانسته است چنین فصاحت و بلاغتی بیاورد که در قدرت بیان بر هر انسانی چیره است و چنین کسی جز خداوند نمی تواند باشد که پاک و منزه است از آن چه همتاى او قرار مى‏دهند! [4]

مضافا بر این که بسیاری از مطالب که در قرآن به آن اشاره شده است به عللی نمی تواند از انجیل اخذ شده باشد، از جمله آیاتی که درباره یک موضوع خارجی در زمان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) صحبت می کند؛ آیاتی که از پیروزی قریب الوقوع امپراطوری روم بر امپراطوری ایران خبر می دهد. از طرف دیگر بین اسلام و مسیحیت در مسائل کلیدی و مهم اختلافات اساسی وجود دارد،در بحث توحید، اسلام اسلام قضیه تثلیث را به شدت رد می کند در حالی که مسیحیت به شدت بر آن اصرار می کند. اسلام قضیه " فداء " و به صلیب کشیده شدن مسیح را رد و مسیحیت بر این نکته اصرار دارد. این ها نمونه هایی از اختلاف قرآن کریم با انجیل است.

بنابر این چنین ادعایی از اساس باطل بوده و مدعیان آن در صورت داشتن دلیل، می بایست صادقانه بیان نمایند و یا حداقل مواردی از تطبیق دستورات دو کتاب را به عنوان شاهد ارائه کنند.

[1]. یلحدون از ماده" الحاد" به معنى انحراف از حق به باطل است و گاهى به هر گونه انحراف نیز گفته مى‏شود، و در اینجا اشاره به این است که افتراگران، تمایل داشتند که قرآن را به بشرى نسبت دهند و او را معلم پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بخوانند.
[2] . اعجام و عجمه در اصل به معنى ابهام است و اعجمى به کسى گفته مى‏شود که در بیان او نقصى باشد، خواه، عرب باشد یا غیر عرب، و از آنجا که عربها اطلاعات ناقص از بیان غیر داشتند، دیگران را عجم خطاب مى‏کردند!.
[3] . نحل، 103.
[4] . ناصر مکارم شیرازی،تفسیر نمونه،ج11،ص409، مدرسه امام على بن ابى طالب‏،قم ، 1421.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: