۰

آیا وصلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) با ابوبکر، عمر و عثمان و انتخاب اسامی آنان توسط ائمه( علیه السلام ) دلیل بر رضایت از آنان نیست؟

بسیاری از بزرگان اصحاب از اهل بیت پیامبر زن گرفته‌اند و اهل بیت از آنها زن گرفته‌اند، به خصوص شیخین (ابوبکر و عمر) چنان‌که همه مورّخان و ناقلان اخبار، سنی و شیعه بر این اتفاق نظر دارند.
کد خبر: ۲۰۷۰۰۸
۰۹:۲۳ - ۱۹ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
بسیاری از بزرگان اصحاب از اهل بیت پیامبر زن گرفته‌اند و اهل بیت از آنها زن گرفته‌اند، به خصوص شیخین (ابوبکر و عمر) چنان‌که همه مورّخان و ناقلان اخبار، سنی و شیعه بر این اتفاق نظر دارند.
- پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) با عایشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر ازدواج نمود.
- و دو دخترش رقیه و ام کلثوم را یکی پس از دیگری به ازدواج خلیفه سوم عثمان بن عفان در آورد، و به خاطر این عثمان به ذی النورین ملقب شده است.
- و پسرش ابان بن عثمان با ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر بن ابی طالب ازدواج کرد.
- و مروان بن ابان بن عثمان با ام قاسم دختر حسن بن علی بن ابی طالب ازدواج کرده است.
- و زید بن عمرو بن عثمان با سکینه دختر حسین ازدواج نموده بود.
- و عبدالله بن عمرو بن عثمان با فاطمه دختر حسین بن علی ازدواج کرده بود.
و از دیگر اصحاب که نیز با اهل بیت فامیل بودند و از آنها زن گرفته بودند نام نمی‌بریم و فقط در این مورد به ذکر خلفای ثلاثه اکتفا می‌کنیم، تا بیان کنیم که اهل بیت با آنها محبت و دوستی داشتند و به خاطر آن این ازدواج‌ها و پیوندها صورت گرفته است و همچنین می‌بینیم که اهل بیت نام‌های اصحاب پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را بر فرزندانش می‌گذاشتند، و مورّخین و ناقلان اخبار همه شیعه و سنی بر این امر اتفاق نظر دارند.
چنان‌که در منابع شیعه آمده است علی یکی از پسرانش که از لیلی بنت مسعود حنظلی بود را ابوبکر نامید، و در بنی هاشم علی اولین کسی است که اسم پسرش را ابوبکر گذاشت. و همچنین حسن بن علی فرزندانش را به این نام‌ها نام‌گذاری کرد: ابوبکر، عبدالرحمن، طلحه، و عبیدالله و همچنین حسن بن علی چنین نام‌هایی بر فرزندانش گذاشته بود و موسی کاظم دخترش را عایشه نامید .
و کینه بعضی از اهل بیت ابوبکر بود، مانند زین العابدین علی بن حسین، و علی بن موسی الرضا که کینه‌اش ابوبکر بود.
و همچنین بعضی از اهل بیت اسم پسرانشان را عمر می‌گذاشتند، که از جمله آنان می‌توان به حضرت علی( علیه السلام ) اشاره کرد که اسم پسرش را عمر اکبر نامید، مادر این پسر ام حبیب بنت ربیعه بود، و عمر بن علی در کنار برادرش حسین به شهادت رسید، و علی فرزندی دیگر به نام عمر اصغر داشت که مادرش الصهباء التغلبی بود که عمر طولانی کرد و از برادرانش ارث برد. و همچنین حسن بن علی فرزندانش را ابوبکر و عمر نامید.
و همچنین علی بن حسین بن علی، و علی زین العابدین و موسی کاظم، و الحسین بن زید بن علی، و اسحاق بن حسن بن علی بن حسین، و نیز حسین بن علی بن حسن بن حسین بن حسن فرزندانشان را ابوبکر و عمر نامیده‌اند. و افراد زیاد دیگری از اهل بیت فرزندانشان را ابوبکر و عمر نامیده‌اند ولی ما به همین مقدار کفایت می‌کنیم تا بحث طولانی نشود. و موسی کاظم و علی هادی دخترانش را عایشه نامیده‌اند.
پاسخ اجمالی

هر ازدواج و وصلتی ممکن است که به انگیزه های مختلفی صورت بگیرد و همیشه وصلت دو خانواده دلیل بر این نیست که آن دو خانواده از هر نظر دارای فکر و عقیده مشترکی بوده و هیچگونه اختلاف فکری ندارند. مضافاً بر این که ممکن است در یک برهه ای از زمان دو نفر با هم از هر جهت هماهنگ باشند و نقاط مشترک زیادی داشته باشند ولی بعد از گذشت اندک زمانی اختلافات بروز نماید و از آنجایی که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مأمور به قصاص قبل از جنایت نبودند با چنین ازدواج هایی مخالفت نکردند. بنابراین تنها این ازدواج دلیل بر تایید یک فرد در تمام طول عمرش نمی شود. لازم است یاد آور شویم که رقیه در سال 2 ه‍. ق. و زینب در سال 8 ه‍. ق. در 31 سالگی از دنیا رفتند.
همچنین نام هایی مثل ابوبکر ،عمر، عثمان، عایشه اختصاص به شخص یا قبیله خاصی نداشته بلکه از اسامی رایج در جامعه آنروز بوده و از آن جهت که دارای معانی مناسبی بوده اند ائمه این اسامی را برای فرزندان خود انتخاب می کردند. همانطوری که قبل از شیخین و عثمان بسیاری از افراد این اسامی را برای فرزندان خود انتخاب کرده بودند. پس انتخاب این اسامی توسط ائمه طاهرین ( علیه السلام ) دلیل بر دوستی و علاقه به شخص خاصی نبوده است.
پاسخ تفصیلی

سؤال شما به سه بخش تقسیم می شود:

  1. چرا پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با دختران ابوبکر و عمر ازدواج کرده است؟
  2. چرا ازدواج هایی بین اهل بیت ( علیه السلام ) و خاندان خلفاء صورت گرفته است؟
  3. چرا ائمه ( علیه السلام ) اسامی فرزندان خود را ابوبکر، عمر، عایشه و ... گذاشته اند؟
  1. ماجرای ازدواج پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با دختران ابوبکر و عمر:

برای پاسخ به این سؤال باید به اهداف مقدسی که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از ازدواج هاى خود داشتند برگردیم یکی از اهداف آن حضرت( صلی الله علیه و آله و سلم ) جهت سیاسى - تبلیغى بود؛ تا با ازدواج موقعیت خود را به عنوان پیام آور و رسول خدا در بین قبایل مستحکم گرداند و بر نفوذ سیاسى و اجتماعی خود بیفزاید و از این راه براى رشد و گسترش اسلام استفاده نماید.

در راستاى این هدف پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )با زنان زیر ازدواج کردند:

عایشه دختر ابوبکر از قبیله «تیم» .

حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدى» .

ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنى امیه .

ام سلمه از قبیله بنی مخزوم .

سوده از قبیله بنى اسد .

میمونه از قبیله بنى هلال .

صفیه از یهودیان بنی مصطلق .

ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعى است، به ویژه در آن فرهنگ تأثیر بسیارى از خود به جا می گذارد.

در آن محیطى که جنگ و خونریزى و غارتگرى رواج داشت، بلکه به تعبیر " ابن خلدون " جنگ و خونریزى و غارتگرى جزو خصلت ثانوى آنان شده بود [1] ، بهترین عامل بازدارنده از جنگها و عامل وحدت و اُلفت ، پیوند زناشویى بود.

از این روی، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )با قبایل بزرگ قریش ، به ویژه با قبایلى که بیش از دیگران با پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )دشمن بودند ، مانند بنى امیه و بنی مصطلق، ازدواج نمود. اما با قبایل انصار که از سوى آنان هیچ خطرى احساس نمی شد و آنان نسبت به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) دشمنى نداشتند، ازدواج نکرد. گیورگیو ، نویسنده مسیحى می‌نویسد: "محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم )ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنى قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام حبیبه عامل بسیار مؤثرى براى تبلیغ اسلام در خانواده هاى مکه شد". [2]

آنها به همینقدر خوشحال بودند و مباهات مى کردند که زنى از قبیله آنان به نام همسر پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نامیده شده ، و این افتخار براى آنها حاصل گشته است ، و به این ترتیب رابطه و پیوند اجتماعى آنها با پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) محکمتر، و در دفاع از او مصمم تر مى شدند.

ام سلمه از طایفه بنى مخزوم - طایفه ابوجهل و خالد بن ولید - بود، وقتى که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) وى را به همسرى خویش درآورد ، خالد بن ولید موضعگیرى شدید خود را در برابر مسلمانان مورد تجدید نظر قرار داده و پس از مدتى نه چندان طولانى اسلام آورد.

پس از ازدواج رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با جویریه و صفیه هیچگونه تحرکى را از سوى بنى نضیر و بنى مصطلق در برابر آنحضرت مشاهده نمى کنیم . از سوى دیگر، مشاهده مى کنیم که جویریه از جهت برکت آفرینى براى قوم و قبیله اش یک زن نمونه شناخته مى شود، و صحابه رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) یکصد خانوار از اسیران قوم و قبیله وى را بخاطر ازدواج پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) با او آزاد مى کنند و مى گویند: اینان خویشاوندان رسول خدایند! و پر واضح است که چنین منت گذارى بر یک طائفه و قبیله از سوى مسلمانان چه تاثیر بسزایى در عمق جان آنان داشته است.

بنابراین اگر ازدواج پیامبر با دختر کسی را بخواهیم دلیل بر بزرگی شخصیت آن فرد بدانیم باید بگوییم ابوسفیان نیز از افراد مورد علاقه پیامبر بوده است در حالی که کینه و عناد و دشمنی او و همسرش (هند) نسبت به اسلام و شخص پیامبر غیر قابل انکار است.

  1. ازدواج نمودن فرزندان پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت ( علیه السلام ) با فرزندان و نوادگان بعضی از صحابه هیچ دلیلی بر دوستی و محبت با شخص آن صحابی نیست چه بسا فرزندانی که با پدران و اجداد خود هم عقیده نبوده اند آیا در تاریخ اسلام امثال مصعب بن عمیرها که برخلاف پدر و مادر مشرک خود به پیامبر ایمان آورده و از یاران نزدیک پیامبر شدند کم بودند؟ آیا کسی شک دارد که محمدبن ابوبکر از یاران و شیعیان امام علی ( علیه السلام ) بود و چه بسیارند از این نمونه ها ! علاوه بر اینکه همیشه وصلت دو فرد دلیل بر این نیست که آن دو فرد در همه زمان ها از هر نظر دارای فکر و عقیده مشترکی بوده و هیچگونه اختلاف فکری نداشته باشند، چه بسا که در یک برهه ای از زمان، دو نفر با هم از جهاتی هماهنگ و هم عقیده باشند و نقاط مشترکی داشته باشند ولی بعد از گذشت اندک زمانی اختلافات بروز نماید و از آنجایی که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت ( علیه السلام ) مأمور به قصاص قبل از جنایت نبودند با چنین ازدواج هایی مخالفت نکردند. بنابراین تنها ازدواج پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت ( علیه السلام ) با فرد نمی تواند دلیل بر صلاحیت آن فرد و خانواده اش از تمام جهات حتی جهات سیاسی باشد. و شاهد این نکته آن است که در زمان ما نیز ازدواج های متعددی بین دختر و پسر شیعه و سنی و یا خانواده مذهبی با خانواده غیرمذهبی صورت می گیرد با این که دو خانواده با هم، هم عقیده و هم فکر نیستند ولی با یکدیگر ازدواج می کنند.

اما در جریان ازدواج عثمان با دختران پیامبر باید متذکر شویم که: اولاً رقیه دختر پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از حضرت خدیجه بود و پیش از بعثت در مکّه زاده شد .

گرچه برخی معتقدند که وی با عتبه فرزند ابولهب (عموی پیامبر) ازدواج کرد، امّا مشهور آن است که همسر عثمان بن عفّان بود و همراه وی به حبشه کوچ کرد و پس از بازگشت به مدینه، در سال 2 ه‍. ق درگذشت . پیامبر در مرگ وی بسیار گریست و او را در قبرستان بقیع در مدینه دفن کرد و فرمود: "به گذشته شایسته ما، عثمان بن مظعون بپیوند ." [3] همچنین زینب دختر ارشد پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و خدیجه، که در سال 23 پیش از هجرت، در مکّه متولّد شد. با پسر خاله‌اش ابوالعاص بن ربیع ازدواج کرد. هنگامی که در سال 2 ه‍. ق در غزوه بدر همسرش به اسارت سپاه اسلام در آمد، زینب گردن بندی را که مادرش در شب ازدواج به وی بخشیده بود، نزد پدر فرستاد و چون پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) یادگار خدیجه را دید، از وی به نیکی یاد کرد و گریست و از اصحاب خواست تا از حق خویش درگذرند و ابوالعاص را بدون فدیه رها سازند. با موافقت مسلمانان، پیامبر دامادش را رها کرد و از او خواست تا به محض ورود به مکّه، دخترش زینب را نزد او بفرستد، زیرا دختران مسلمان بر همسران مشرک حرام شده بودند. ابوالعاص به عهد خود وفا کرد. در جریان این سفر، زینب کودکش را سقط نمود.در سال 6 ه‍. ق نیز ابوالعاص در جنگی دیگر اسیر شد و به وساطت زینب رهایی یافت، امّا سرانجام در سال 7 ه‍. ق اسلام آورد و بار دیگر با زینب ازدواج کرد. نخستین فرزند زینب که پسری به نام علی بود در کودکی درگذشت و دخترش اُمامه، پس از شهادت خاله‌اش حضرت فاطمه زهرا به عقد امام علی ( علیه السلام ) در آمد. زینب در سال 8 ه‍. ق در 31 سالگی از دنیا رفت و در قبرستان بقیع در مدینه دفن شد . [4]

خلاصه کلام این که رقیه و ام کلثوم، پیش از ظهور اسلام همسر دو پسر عبدالعزی بن عبدالمطلب (ابولهب) شدند و وقتی سوره "تبت" در نکوهش ابولهب نازل شد، با لجاجت و اصرار وی پسرانش، دختران پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را طلاق دادند، این زنان پس از آنکه از همسران خود جدا شدند و اسلام آوردند یکی پس از دیگری به ازدواج عثمان درآمدند. [5] بنا براین، ازدواج ها دلیل بر رضایت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از موضع گیری های عثمان بعد از رحلت آن حضرت ندارد. اگر ازدواج با دختران پیامبر باعث امتیازی شود باید بگوییم شوهران قبلی آنان نیز دارای این امتیازات بوده اند درحالی که در اسلام امتیاز فقط به تقوی است که " .. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ.." [6]

ثانیاً همانگونه که در نزد عقلای عالم، شخصی را به خاطر گناه و ظلمی که سال های بعد قرار است که انجام دهد، قبل از ارتکاب آن جرم، مجازات نمی کنند، نظر اسلام نیز همین گونه بوده و پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و ائمه ( علیه السلام ) نیز موظف بوده که بر اساس ظاهر امور دنیوی با مردم رفتار نمایند.

  1. آنچه مسلم است این است که حضرات ائمه معصومین ( علیه السلام ) اسامی فرزندان خود را ابابکر، عمر، عایشه و ... گذاشته اند و حتی یکی از نام های امام زمان (عج) و یکی از کنیه های امام رضا ( علیه السلام ) ابوبکر است. [7] ولی دلیل انتخاب چنین نام هایی، این بوده است که: اولاً این نام ها، نام های مرسوم و رایج بین مردم عرب آن زمان بوده و اختصاص به شخص خاصی نداشته است با مراجعه به کتب رجال معلوم می شودچه حجم زیادی از راویان دارای این اسامی بوده اند.

ثانیا: این اسامی که دارای معانی خوبی بوده است ائمه ( علیه السلام ) بر اساس آن معانی چنین نام هایی را بر فرزندان خود نهاده اند، مثلاً کلمه عمر یعنی کسی که عمر طولانی خواهد نمود. [8] ابوبکر یعنی پدر فرزند شاداب و تازه متولد شده [9] و عایشه یعنی کسی که زندگی و عمر طولانی نموده و انسانی مرفه است. [10]

[1] مقدمه ابن خلدون (ترجمه)، ج 1، ص 286.

[2] محمد پیامبرى که از نو باید شناخت، ص 207.

[3] ذخایر العقبی 1 / 162 ؛ ریاحین الشریعه 2 / 267.

[4] آرامگاههای خاندان پاک پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )271 ؛ منتهی الآمال 1 / 132.

[5] شهیدی، سید جعفر، زندگانی فاطمه زهرا ( سلام الله علیها )، ص 45، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.

[6] حجرات،13

[7] طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص 60، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 138.

[8] بندر ریگی، محمد، المنجد، ج 2، ص 1184، حرف عین، انتشارات ایران، بی تا.

[9] همان، ج 1، حرف باء، ص 96-97.

[10] همان، ج 2، حرف عین، ص 1213، برای اطلاع بیشتر به سؤال 1349 (سایت: 2472) مراجعه شود.

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: