۰
تأملی در مسئله اعتیاد به دخانیات در بین دانشجویان پزشکی

وای به روزی که بگندد نمک

بنابر اظهارات دبیرکل جمعیت مبارزه با دخانیات، هم اکنون ۲۲درصد از دانشجویان پسر رشته پزشکی در سال آخر به دخانیات اعتیاد دارند، که این امر علاوه بر فراهم کردن زمینه‌های اعتیاد به سایر مواد مخدر می‌تواند در گرایش به دخانیات برای سایر اقشار و به خصوص جوانان بسیار تأثیرگذار باشد.
کد خبر: ۲۰۲۳۸۱
۱۰:۱۸ - ۱۸ آبان ۱۳۹۸

به گزارش «شیعه نیوز»، بنابر اظهارات دبیرکل جمعیت مبارزه با دخانیات، هم اکنون ۲۲درصد از دانشجویان پسر رشته پزشکی در سال آخر به دخانیات اعتیاد دارند، که این امر علاوه بر فراهم کردن زمینه‌های اعتیاد به سایر مواد مخدر می‌تواند در گرایش به دخانیات برای سایر اقشار و به خصوص جوانان بسیار تأثیرگذار باشد.

 در حالی‌که تصور عمومی در جوامع بر مبنای سلامت فیزیکی دانشجویان به خصوص دانشجویان پزشکی است، نتیجه جدیدترین گزارشات در رابطه با اعتیاد به دخانیات دانشجویان پزشکی در کشور روندی را نشان می‌دهد که می‌تواند در صورت عدم توجه پیامدهای منفی زیادی را نه تنها برای جامعه پزشکی، بلکه برای عموم جامعه در بر داشته باشد. خطرات فیزیکی ناشی از استعمال مواد دخانی مسئله‌ای است که هم اکنون در بین جامعه پزشکی دارای اجماع جهانی است، اما وجود آمار ۲۲ درصدی اعتیاد به مواد دخانی در بین دانشجویان پسر رشته‌های پزشکی نکته‌ای مهم و ضروری است که می‌تواند در گرایش به دخانیات برای سایر اقشار و به خصوص جوانان بسیار تأثیرگذار باشد.

گرچه می‌توان مسائل مختلفی نظیر مشکلات مالی و فشار و استرس ناشی از درس و کار را بر شکل‌گیری چنین معضلی موثر دانست، اما فارغ از این موارد ،باید به کیفیت آموزشی و نوع رفتارها و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی هم که در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و یا حتی دوران مدرسه مورد غفلت واقع شده است توجه ویژه داشت.

ناآشنا بودن به مفاهیم و مبانی اجتماعی

تب دکتر شدن در جامعه کنونی ایران به حدی است که بسیاری از والدین و حتی مسوولان آموزشی را به جایی رسانده که فرد را به غیر از درس خواندن و مطالعه به هیچ‌ کار دیگری تشویق نمی‌کنند؛ توگویی فرد در جامعه آینده قرار است که تنها یک پزشک باشد نه چیز دیگر. با این روند یک دانشجوی پزشکی هیچ تصوری از نقش پدر یا مادر بودن را تجربه نمی‌کند، تصوری در برقراری یک ارتباط سالم با سایر افراد خانواده یا حتی سلسله دوستان برای خود نداشته و در نتیجه در مواجه با شرایط جدید و پر تنش به لحاظ روانی به ساده‌ترین راه، یعنی پناه بردن به سیگار در بهترین حالت و روی آوردن به مواد مخدر سنتی و صنعتی در بدترین حالت اقدام می‌کند.

ایزوله کردن فرد تنها برای درس خواندن و دکتر شدن یکی از معضلات جدی جامعه کنونی ایران است که او را از نکات کلیدی و کسب مهارت‌های لازم برای زندگی دور نگه داشته که می‌تواند انواع آسیب‌های اجتماعی را با خود به همراه داشته باشد.

بنابر نتایج تحقیق «محمود شارع پور»، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، در خصوص نظر سنجی از دانشجویان رشته‌های علوم پزشکی و فنی در رابطه با ملزومات و اولویت‌های درسی، این قشر از دانشجویان در میان نیازهای آموزشی خود به خلاء دروس روان‌شناسی و جامعه شناسی اولویت نخست را داده‌اند.

این تحقیق که در سال ۱۳۸۰ انجام شده است؛ 18 سال قبل، بر اساس اصول علم جامعه‌شناسی به نیاز سنجی از دانشجویان یاد شده پرداخته و به نتایجی رسیده است که شاید یکی از تأثیرگذارترین عوامل گرایش به اعتیاد در بین دانشجویان پزشکی و سایر رشته‌ها باشد. بنابر این، یافته‌های آن را می‌توان هشداری جدی در اثر کم توجهی به مضامین اجتماعی و فرهنگی در دروس آموزشی دانشگاه‌ها تفسیر کرد.

تشکل‌های دانشجویی، راهکار کلیدی یا کلیشه‌ای؟

یکی از فعالیت‌های فرهنگی و کلیدی در دانشگاه‌ها، که می‌تواند در خارج از حیطه درسی ولی در محیط دانشگاه در زمینه آسیب‌های اجتماعی به ویژه در حوزه دخانیات موثر و کارساز باشد، پویایی محیط دانشگاهی با ایجاد تشکل‌های دانشجویی است. اما نکته اساسی در رابطه با این تشکل‌ها تنها موجودیت آن‌ها نیست، بلکه نوع فعالیت‌شان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. به عنوان مثال برگزاری چند همایش و کلاس و سخنرانی در زمینه آسیب‌های اجتماعی تنها راه حل نیست، بلکه واقعیت، فعالیت عملی در حیطه دنیای واقعی است که اهمیت دارد.

از این نظر، می‌توان گفت ارائه نسخه‌ای از جنس کارگاه‌های نظری در زمینه کاهش آسیب‌های اجتماعی، شاید برای دانشجویان حوزه علوم انسانی به‌ویژه جامعه‌شناسی و روانشناسی موثر و مفید باشد، ولیکن نمی‌توان این موضوع را در رابطه با سایر دانشجویان و به خصوص دانشجویان حوزه علوم تجربی و پزشکی هم به کار برد که غالباً با مفاهیم انتزاعی بیگانه‌اند و جهان را در تجربه مستقیم خود درک می‌کنند. از این دیدگاه می‌توان گفت که تشکل‌های دانشجویی زمانی موفق خواهند بود که بتوانند با به کارگیری مشارکت حداکثری دانشجویان در فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی نظیر فعال‌سازی کانون موسیقی و تئاتر، کانون همیاران سلامت و ... تجربه فعالیت‌های جمعی برای دانشجویان را ارتقا داد.

«منصور غلامی» وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در شهریور امسال در خصوص راه اندازی کانون سلامت -که در آن دانشجویان نقش اساسی ایفا می‌کنند- در کنار گروه‌های مشاوره سلامت در دانشگاه‌ها خبر داد، که این خبر خود دارای دو پیام اساسی است: اول این که گروه‌های مشاوره سلامت در دانشگاه‌ها نتوانسته‌اند تا به درستی ایفای نقش کنند و دوم فعالیت دانشجویان در نهادهای فرهنگی و اجتماعی است که برای جبران نقیصه‌ها بسیار ضروری است و این نکته‌ای است که «غلامرضا غفاری»، معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز بارها بدان تاکید داشته است. بدین ترتیب می‌توان گفت که آموزش صرف و مشغول ساختن دانشجویان تنها به مضامین درسی در راستای افزایش سواد علمی به تنهایی کفایت نمی‌کند، بلکه حلقه مفقوده، همین اقدامات فرهنگی و اجتماعی در قالب تشکل‌های دانشجویی است.

گزارش اهم اقدامات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در بخش فرهنگی و دانشجویی حاوی اطلاعات ارزشمندی در این زمینه است. بنابر این گزارش، تاکنون 76 هزار و 666 مورد مداخله روانشناسی برای دانشجویان و هفت هزار و 605 کارگاه آموزشی از سوی مرکز مشاوره انجام گرفته که گرچه فعالیت مهم و چشمگیری است، اما این فعالیت‌ها در قیاس با آمار 22 درصدی اعتیاد به دخانیات قدری تامل برانگیز است که نشان از کارکرد نامناسب این برنامه‌ها دارد.

سوق دادن دانشجوها به سمت برنامه‌های انتزاعی و از بالا به پایین و مطابق با سیاست‌های ابلاغی با توجه به شرایط کنونی و بدون ترغیب دانشجویان به مشارکت خودخواسته نمی‌تواند چندان موفق عمل کند. به عنوان مثال در اهم اقدامات صورت گرفته توسط معاونت فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت در شهریور98، که در سایت وزارت بهداشت نیز در دسترس است، هیچ اشاره‌ای به تعداد تشکل‌ها و کانون‌های دانشجویی و مجموعه فعالیت‌ها و اقدامات آن نشده است. این امر گویای نقص جدی در این زمینه و در ارتباط با مشارکت اجتماعی این قشر از دانشجویان است و آنگونه که به نظر می‌رسد مسوولین نیز اهمیت زیادی برای این شکل از فعالیت‌های مشارکتی از جانب دانشجویان قائل نیستند.

رشد چشمگیر فضای رسانه‌ای در جامعه و برداشته شدن فاصله موجود بین افراد، معضلی است که بر اساس نظریه «آلفرد شوتس» جامعه‌شناس اتریشی، حائل بین فرد و دنیای انتزاعی و ذهنی را برمی‌چیند. بدین ترتیب برداشته شدن حائل ذهنی میان دانشجویان پزشکی و علوم تجربی با دنیای فعالیت‌های انتزاعی (نظیر سمینارها و کارگاه‌های نظری) اهمیت و ارزش سمینارها و فعالیت‌های دانشجویان در قالب اقدامات کلیشه‌ای و از بالا به پایین را کاسته و در نتیجه این دانشجویان در چنین شرایطی کارگاه‌ها و سخنرانی‌های نظری را در حد ایده می‌دانند که نتوانسته طی چندین سال تاثیر مهمی در کاهش آسیب‌های اجتماعی همچون اعتیاد به دخانیات دانشجویان داشته باشد.

هم اکنون در بسیاری از دانشگاه‌های معتبر جهان در بدو ورود برای دانشجویان برنامه‌های عملیاتی در رابطه با بسیاری از آسیب‌های اجتماعی برگزار می‌شود که فرد را ضمن آگاه کردن از مسائل و مشکلات، با الگوهای موفق و موثر در زمینه کاهش انواع آسیب‌های اجتماعی آشنا کرده تا یک تصویر ذهنی دقیق و عینی براساس نیازهای دانشجویی برای آن‌ها ترسیم شود. این شیوه نه تنها فرد را با یک نمونه موفق ذهنی روبرو می‌کند، بلکه اعتماد وی به سیستم را هم افزایش داده و رفتارهای اجتماعی را تا حد زیادی پیش‌بینی پذیر می‌کند.

از این دیدگاه می‌توان گفت یکی از دلایل اصلی اعتیاد به دخانیات دانشجویان رشته‌های پزشکی، عدم ارتباط با فعالیت‌های روزمره و دنیای اجتماعی پیرامون است که این مسئله در پرتو سهل انگاری نظام آموزشی کشور به نیازهای آن‌ها در زمینه دروس اجتماعی و روان‌شناسی شدت بیشتری هم می‌گیرد. گرچه دانشگاه‌های علوم پزشکی در این زمینه اقداماتی نظیر برگزاری سمینارها و برنامه‌های فرهنگی انجام داده‌اند، ولیکن باید در نظر داشت که این فعالیت‌ها زمانی موثرند که در قالب تشکل‌های دانشجویی وارد عمل شوند تا بتوان مشکل اعتیاد به مواد دخانی یا افیونی را کاهش داد.

منبع: IRNA
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: