۰

عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام )یک مسأله عقلی

هنگامی که به وضع کنونی جهان نظر می افکنیم وسیر صعودی جنایتها، جنگها وخونریزی ها، کشمکش ها، واختلافات بین المللی وگسترش روز افزون مفاسد اخلاقی واجتماعی را مشاهده می کنیم، پرسشهایی برایمان مطرح می شود ...
کد خبر: ۱۹۷۳۷۷
۱۰:۰۱ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز:  هنگامی که به وضع کنونی جهان نظر می افکنیم وسیر صعودی جنایتها، جنگها وخونریزی ها، کشمکش ها، واختلافات بین المللی وگسترش روز افزون مفاسد اخلاقی واجتماعی را مشاهده می کنیم، پرسشهایی برایمان مطرح می شود که:

آیا اوضاع کنونی جهان به همین منوال پیش خواهد رفت؟

آیا دامنه این جنایتها، خیانتها وکشتارها همچنان گسترش خواهد یافت؟

آیا این کشور گشایی ها، توسعه طلبی ها وظلم وستم های بی حد ومرز همچنان ادامه خواهد داشت؟

آیا این همه انحرافات عقیدتی ومفاسد اخلاقی وظلم های اجتماعی همچون باتلاق متعفّنی، بشریّت را در کام خود فرو خواهد برد؟ یا این که روزنه امیدی برای نجات بشر واصلاح جامعه وجود خواهد داشت؟

در پاسخ این سؤالات مهم باید گفت: از نظر عقل واندیشه سالم، روزنه امیدی برای نجات واصلاح بشر وجود دارد وسرانجام روزی فراخواهد رسید که این ابرهای سیاه وتاریک وطوفان های مرگبار وسیل های ویرانگر فتنه وفساد از میان خواهد رفت، آسمان صاف وروشن وآفتاب تابنده ودرخشان به دنبال خواهد آورد، واین گرداب های مخوف وهولناک برای همیشه در برابر بشر نخواهد بود، ودر افقی نه چندان دور نشانه های ساحل نجات به چشم می خورد، چه آن که جهان در انتظار یک مصلح بزرگ الهی است که با یک قیام عظیم وگسترده همه عالم را به نفع حقّ وعدالت دگرگون خواهد نمود، وبشریّت را از تیرگی، ظلم، فساد، ستم وتباهی نجات خواهد داد.

برای روشن شدن مطلب، به دو دلیل عقلی توجّه فرمایید:

الف: نظام آفرینش به ما این درس را می دهد که جهان بشریّت سرانجام باید به قانون عدالت تن در دهد، وخواه ناخواه تسلیم یک نظم عادلانه وپایدار گردد.

توضیح مطلب این که: جهان هستی تا آنجا که می دانیم مجموعه ای از نظام های عالم است، وجود قوانین منظم در سرتاسر این جهان، دلیل بر یکپارچگی وبه هم پیوستگی این نظام است ومسأله نظم وقانون، یکی از جدّی ترین واساسی ترین مسایل این جهان محسوب می شود.

از منظومه های بزرگ جهان گرفته تا یک ذرّه «اتم» – که میلیونها از آن را می توان بر روی نوک سوزنی جای داد – همه وهمه تابع یک نظام دقیق ومعیّن وبرنامه حساب شده ای می باشند.

دستگاه های مختلف بدن انسان نیز از ساختمان یک سلّول کوچک گرفته تا مغز، اعصاب، قلب، ششها وسایر اعضا وجوارح آدمی همه وهمه دارای آنچنان نظم دقیقی هستند که هر کدام از آنها مانند یک ساعت بسیار دقیق در بدن انسان کار می کند، وساختمان منظم دقیق ترین کامپیوترهای جهان در برابر آنها بسیار ناچیز وکم ارزش می نماید.

به طور خلاصه، با یک نگاه ساده به جهانی که در آن زندگی می کنیم به این حقیقت می رسیم که جهان هستی در هم وبرهم نیست، بلکه تمام پدیده ها بر یک خط سیر معیّنی حرکت می کنند، وهمه دستگاههای جهان هستی همچون لشکر انبوهی که به واحدهای منظمی تقسیم شده باشند به سوی مقصد معیّنی به پیش می روند.

بنابراین، آیا در جهانی این چنین که انسان «جزء» این «کلّ» است، می تواند به صورت یک وصله نامنظّم ونا همرنگ، با جنگ وخونریزی وظلم وستم اجتماعی زندگی کند؟!

آیا بی عدالتی ها وفسادهای اخلاقی واجتماعی که نوعی بی نظمی است می تواند برای همیشه بر جامعه بشریّت حاکم باشد؟!

آیا خدایی که در نظام شگفت انگیز جهان هیچ یک از نیازهای موجودات عالم را از نظر لطف وعنایتش دور نداشته، وبه انسان چشم بینا، گوش شنوا وعقل وهوش کافی عنایت فرموده است می توان گفت که: بشریّت را به حال خود رها ساخته است تا همچنان در وادی ضلالت وگمراهی گام بردارد، وبا بی نظمی وبی عدالتی به زندگی خود ادامه دهد؟!

آیا ممکن است خداوندی که این چنین نیازمندیهای انسان را تأمین می کند او را از وجود یک راهنمای دانا وتوانا ومعصوم که با غیب این عالم در ارتباط بوده وبشریّت را به راه سعادت وخوشبختی رهنمون شود، محروم سازد؟!

تردیدی نیست که از نظر عقل واندیشه، برای برقراری نظم وقانون وجلوگیری از هرج ومرج وریشه کن شدن فتنه وفساد، واجرای قسط وعدالت، وجود رهبری الهی وآسمانی لازم وضروری است.

به همین دلیل است که امیرمؤمنان علیه السلام در یکی از سخنان خود در «نهج البلاغه» می فرماید:

«اللهمّ بلی، لا تخلو الأرض من قائمٍ للّه بحجّهٍ إمّا ظاهراً مشهوراً، وإمّا خائفاً مغموراً، لئلاّ تبطل حجج الله وبیّناته».[۱](۷۲)

«آری بار خدایا! زمین هرگز از حجّت خدا خالی نخواهد بود که یا ظاهر وآشکار، ویا ترسان ونهان خواهد بود، تا حجّتها ودلایل روشن پروردگار باطل نگردد».

بنابراین، نتیجه ای که از این بحث به دست می آید این است که مشاهده نظام هستی وجهان آفرینش ما را به این حقیقت متوجّه می سازد که سرانجام جهان بشریّت وجامعه انسانیّت نیز در برابر نظم وعدالت سر تسلیم فرود خواهد آورد، وبه مسیر اصلی آفرینش باز خواهد گشت.

ب: سیر تکاملی جامعه ها نیز دلیل دیگری بر آینده روشن جهان بشریّت است؛ زیرا ما هرگز نمی توانیم این حقیقت را انکار کنیم که جامعه بشریّت از روزی که خود را شناخته است پیوسته در حال پیشرفت بوده ورو به کمال وترقّی حرکت نموده وهیچ گاه در یک مرحله توقّف نکرده است.

در جنبه های مادّی، از نظر خوراک، پوشاک ومسکن، وتهیّه سایر لوازم زندگی، روزی در ابتدایی ترین شرایط زندگی قرار داشته، وامروز بر خلاف زمان های گذشته، به مرحله ای رسیده است که عقل ها را حیران وچشمها را خیره ساخته، وبه طور مسلّم این سیر صعودی باز همچنان ادامه خواهد یافت.

از نظر علوم ودانش وفرهنگ نیز پیوسته رو به سمت جلو حرکت نموده، به اختراعات واکتشافات جدید ومدرنی دست یافته، وروز به روز کشف تازه وتحقیق جدید ومطلب نوی را در این زمینه به دست آورده است.

این «قانون تکامل» سرانجام شامل جنبه های اخلاقی ومعنوی واجتماعی نیز می شود، وانسانیّت را به سوی یک قانون عادلانه، وصلح وعدالت پایدار، وفضایل اخلاقی ومعنوی به پیش می برد، واگر امروز می بینیم که مفاسد اخلاقی در دنیای کنونی رو به فزونی است وبشریّت در گرداب فساد وتباهی دست وپا می زند، این خود نیز زمینه را برای یک انقلاب تکاملی، سرانجام آماده می کند.

البته ناگفته پیداست که هرگز نمی گوییم که فساد را باید تشویق کرد، ولی می گوییم: فساد وقتی که از حدّ گذشت عکس العمل آن یک انقلاب تکاملی معنوی خواهد بود که بشریّت را به جهان انسانیّت باز خواهد گرداند؛ زیرا هنگامی که انسانها در دام بلا گرفتار شدند، وبه بن بست رسیدند، وعواقب نامطلوب گناهان خویش را دیدند، وسرهای آنها به سنگ خورد، وجان هایشان به لب رسید، حدّ اقل آماده پذیرش اصول سعادت آفرینی که از ناحیه یک رهبر الهی ودینی ارائه می شود، خواهند گردید.

پس باتوجّه به آنچه گذشت، به این نتیجه می رسیم که: عقیده به ظهور حضرت مهدی علیه السلام،یک مسأله عقلی ومنطقی است که نیازی به هیچ بیان ندارد؛ زیرا هر انسان عاقلی آن را تصدیق، وهر خردمندی آن را تأیید می نماید.

منبع: مرکز الدراسات التخصصیه فی الامام المهدی ( برگرفته از: کتاب ظهور حضرت مهدی علیه السلام از دیدگاه اسلام ومذاهب وملل جهان)

[۱] . نهج البلاغه فیض، کلمات قصار، شماره ۱۳۹، ص ۱۱۵۸؛ منتخب الأثر، ص ۲۷۰؛ وقریب به این مضمون بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲ از امام صادق علیه السلام.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: