۷

اثبات حقانیت شیعه

کد خبر: ۷۱۹۹۸
۱۰:۲۷ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۳
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، یکی از افتخارات شیعه این است که همیشه در مقابل دشمنان ولایت با سلاح استدلال و منطق و با شمشیر برهان به میدان بحث و گفتگو آمده و در طول تاریخ با هر فرقه و مسلکی حاضر به مناظره شده است. شیعیان حتی از بزرگترین علما و ماهرترین جدالگران غیرشیعی ابداً هراسی در دل ندارند و این امر بر خود مخالفین روشن است. لذا بسیاری از دشمنان شیعه، جوانان ِ مکتب خود را از بحث با علمای شیعه بر حذر می‌دارند و این خود بهترین دلیل بر بطلان راه آنها و حقّانیت مذهب شیعه است.علمای شیعه حاضرند تمام استدلالات خود را بر اساس منطق و فلسفه و عقل بیان کنند و در بحث با فرقه ای از فرقه‌های اسلام، حاضرند فقط از قرآن و کتاب‌های مورد قبول خودشان استفاده کنند؛ و این خصوصیتی است که هیچ فرقه دیگری دارای آن نیست. موارد زیادی از بحث‌های استدلالی اهل تشیّع با اهل تسنّن در کتاب‌های تاریخی به ثبت رسیده است.

شیعه امیرالمؤمنین مانند خود علی (علیه السلام) است که فرمود:«اگر قرار باشد به تخت استدلال تکیه بزنم، با یهودیان به تورات و با مسیحیان به انجیل استدلال می‌کنم.»شیعیان نیز به پیروی از امام خود، اعلان می کنند که با تمام گروه‌ها و فرقه‌های مسلمان و غیر مسلمان حاضر به بحث و استدلال هستند و با دلیل و منطق، ثابت می‌کنند که تنها راه صحیح، تشیع و پیروی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.

ادله حقانیت شیعه
عوامل ظهور و بروز شیعه و یا به تعبیر دیگر: جدایی شیعه از عامه را می توان در امور ذیل خلاصه كرد:
اوّل: وجود آیات فراوان بر امات و ولایت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ.
دوم: وجود آیات فراوان در مورد فضائل و مناقب اهل بیت ـ علیه السّلام ـ.
سوم: وجود آیات فراوان درباره مرجعیّت دینی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ.
چهارم: وجود روایات فراوان بر امامت و ولایت اهل بیت ـ علیه السّلام ـ.
پنجم : وجود روایات فراوان درباره فضایل و مناقب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ.
ششم: وجود روایات فراوان درباره مرجعیّت دینی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ.
هفتم: وجد روایات فراوان در مرح شیعه و پیروان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ.
ما سعی كرده ایم در این رساله مخترصر برای هر یك از امور فوق به طور فهرست وارد ادله و شواهدی اقامه نماییم:
امر اوّل: آیات امامت
با مراجعه به قرآن كریم پی به وجود آیاتی خو.اهیم برد كه بر امامت و ولایت امام علی ـ علیه السّلام ـ یا مجموعه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دلالت می كنند كه در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهیم كرد:
1. آیه ولایت
خداوند متعال می فرماید: «اِنَّما وَلِیُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُوْتُونَ الزَّكاهَ وَ هُمْ راكِعُونُ » [1] « ولیّ امر شما تنها خدا و رسول خدا و مومنانی هستند كه نماز را به پا داشته و فقیران را در حال ركوع زكات می دهند. »
داستان نزول آیه شریفه بنا بر آنچه در كتاب های تاریخی، تفسیری و روایی آمده، چنین است: روزی مرد فقیری در مسجد از مردم تقاضای كمك كرد، علی ـ علیه السّلام ـ كه در حال ركوع بود، انگشتر خود را به عنوان صدقه به او داد. آن گاه این آیه توسط جبرئیل پیابر ـ كه در منزل بود ـ نازل شد.مضمن این حدیث توسط ده نفر از صحابه نقل گردیده و بیش از پنجاه نفر از علمای اهل سنت آن را در كتب خود آورده اند؛ مثل طبرانی،[2] ابوبكر جصّاص،[3] واحدی،[4] زمخشری،[5] و....
2. آیه انذار
خداوند متعال می فرماید: «اِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ. »[6] « همانا تو بیم دهنده ای و برای هر قومی هدایت گری می باشی. »جمهور عامه از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت كرده اند كه فرمود: « من منذر و علی هادی است و با تو ای علی! هدایت شوندگان هدایت یابند. »[7]
3. آیه تبلیغ
خداوند می فرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنزِلَ الَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ. »[8] « ای رسول! ابلاغ نما آنچه را كه پروردگارت محافظت می نماید. »ابن عسا كر به سند صحیح از ابی سعید خدری نقل می كند كه این آیه شریفه در روز غدیر خم بر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شأن امام علی ـ علیه السّلام ـ نازل شد.[9]این حدیث را هشت نفر از صحابه و چهارده نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند.
4. آیه اكمال
خداوند متعال می فرماید: «الْیُومَ أكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الاسلامُ دیناً »؛[10] « امروز دینتان را بر شما كامل نموده ونعمتم را بر شما تمام كردم و راضی شدن بر شما كه اسلام دین شما است. »خطیب بغدادی به سند صحیح ازابی هریره نقل می كند كه هر كس روز هجدهم ذی حجه (روز غدیر خم) را روزه بگیرد خداوند ثواب شصت ماه روزه را به او عطا می كند. روز غدیر روزی است كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دست علیّ را گرفت و فرمود: آیا من ولیّ مومنین نیستم؟ گفتند: آری ای رسول خدا! آن گاه فرمود: هر كه من مولای او هستم ای علیّ مولای اوست. در این حال عمر بن خطاب دو بار به علی تبریك گقفت و عرض كرد: ای پسر ابی طالب تو مولای من و مولای تمام مسلمانان گشتی، در این هنگام آیه فوق نازل شد. [11]مضمون این حدیث را بیش از پانزده نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند.
امر دوم: آیات فضائل
در ذیل به برخی از این آیات اشاره می كنیم.
1. سوره دهر
خداوند متعال می فرماید: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّه مِسْكیناً وَ یَتیماً وَ أَسیرًا، اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نریدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُورًا »[12]« و هم به دوستی خدا به فقیر و اسیر و طفل یتیم طعام یم دهند (و گویند) فقط برای رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی هم نمی طلبیم.سی و شش نفر از علمای اهل سنت تصریح نموده اند كه این آیه در شأن اهل بیت پیامبر ـ علیهم السّلام ـ نازل شده است: فخر رازی در التفسیر الكبیر، ذیل همین آیه، قاضی بیضاوی در انوار التنزیل، سیوطی در الدّر المنثور، ابوالفداءِ در تاریخش،[13] بغدادی در تاریخش[14] و غیره.
2. آیه شراء
خداوند متعال می فرماید : « وَ مِنَ النّاسَ مَنْ یَشری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَءُوفُ بِالْعِبادِ»[15] « برخی مردان اند كه از جان خود در طلب رضایت خداوند در گذرند و خداوند دوست دار چنین بندگانی است. »ابن عباس می گوید: « این آیه در شأن علیّ ـ علیه السّلام ـ نازل شد، هنگامی كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از دست مشركین فرار كرده و با ابوبكر به غاری پناه برد، علی ـ علیه السّلام ـ در مكه در رخت خواب پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خوابید. »[16] ابن ابی الحدید می گوید: « تمام مفسرین، روایت كرده اند كه آیه فوق در شأن علی ـ علیه السّلام ـ نازل شد، آن هم در شبی كه آن حضرت در فِراش پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آرمید تا جان پیامبر محفوظ بماند. »[17]
چهارده نفر از علمای اهل سنت بر نزول آیه شریفه در شأن اما علی تصریح نموده اند كه عبارت اند از: زینی دحلان،[18] فخر رازی،[19] ابن اثیر، دیار بكری[20] و غیره.سیزده نفر نیز تصریح نموده اند كه این آیه در « لیله المبیت » بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده است كه عبارت اند از: احمد بن حنبل،[21] طبری،[22][23] ابن سعد،[24] ابن هشام،[25] ابن اثیر،[26] ابن كثیر[27] و غیره.
3. آیه مباهله
خداوند متعال می فرماید: « فَمَنْ حَاجَّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا تَدْعُ أبْناءَنا وَ أبناءَكُمْ و نساءَنا وَ نساءَكُمْ وَ أنفُسَنا و أنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَتَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَی الْكاذِبینَ »[28] « پس هر كس با تو در مقام مجادله در باره عیسی برآید پس از آنكه به وحی خدا بر احوال و آگاه شدی بگو كه بیایید ما و شما با رزندان و زنان خود با هم به مباهله می خیزیم تا دروغ گو و كافران را به لعن عذاب خدا گرفتار سازیم. »مفسرین، اجماع دارند بر این كه مراد از « انفسنا » در این آیه علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ است كه در این جا از علی ـ علیه السّلام ـ به نس پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تعبیر شده است.
احمد بن حنبل نقلمی كنند: هنگامی كه این آیه نازل شد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی، فاطمه ـ حن و حسین را واست، آن گاه عرض كرد: بار خدایا اینان اهل بیت من اند.[29]بیست و چهار نفر از صحابه و تابعین این مضمون را نقل كرده و آیه را در شأن اهل بیت ـ علیهم السّلام می دانند. از قرن سوم تا سیزدهم نیز بیش از پنجام نفر از علمای اهل سنت این مضمون را نقل كرده اند.
این حدیث را می توان از اه های مختلف تصحیح نمود:
1. حدیث در صحیح مسلم از سعد بن ابی وقاص نقل شده.[30]
2. ترمذی به صحّت آن تصریح نموده.[31]
3. حاكم به صحت آن تصریح نموده.[32]
4. ذهبی در تلخیص المستدرك به صحت آن تصریح كرده. [33]
5. ابن اثیر اصل قضیه را از مسلّمات دانسته است.[34]
6. جصاص تصریح به عدم اختلاف در حدیث نموده است. [35]
7. قاضی ایجی نیز به صحت این حدیث تصریح دارد. [36]
4. آیه مودّت
خداوند متعال می فرماید: « قُلْ لا أسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أجْراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی؛ »[37] « بگو من از اجر رسالت جز این نمی خواهم كه مودّت مرا در حق خویشوندان من منظور داریم. »جمهور عامه روایت كرده اند كه بعد از نزول آیه فوق، سوال كردند: ای رسول خدا! نزدیكان تو كه مودّت آنان بر ما واجب است كیانند؟ فرمود: « علی، فاطمه، حسن و حسین. »این مضمون را بیست و چهار نفر از صحابه و تابعین و حدود شصت نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند؛ امثال : سیوطی،[38] طبری،[39] احمد بن حنبل و دیگران.عده ای نیز؛ مانند: ابن حبّان در تفسیرش حدیث را از مسلمات دانسته است.
امر سوم: آیات مرجعیت دینی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ
برخی از آیات دلالت بر عصمت و مرجعیّت دینی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دارند كه عبارت اند از:
1. آیه تطهیر
خداوند متعال می فرماید: « اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجسَ أهْلَ البَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیرًا »[40] « همانا خداوند اراده كرده تا هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دور كرده و شما را پاك نماید. »شكی نیست كه این آیه ـ كه دلالت بر عصمت دارد ـ در شأن اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد شده است.این شأن نزول را سیزده نفر از صحابه و ده ها نفر از علمای ا9هل سنت در كتب خود ذكر كرده اند.ترمذی در صحیحش از عمر بن ابی سلمه نقل می كند: « هنگامی كه آیه تطهیر بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ درخ انه ام سلمه نازل شد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی، فاطمه، حسن و حسین ـ علیه السّلام ـ را دعوت كرد و سپس كساء را بر روی آ،ها كشید و عرض كرد: بار خدایا! اینان اهل بیت من هستند. پس رجس و پلیدی را از آنان دور كند و آنان را پاك فرما »[41]
2. آیه اولی الأمر
خداوند متعال می فرماید: « أطیعُوا اللهَ وَ أطیعُوا الرَّسُولَ وَ ألِی الْأمْرِ مِنْكُمْ. »؛[42] « خدا و رسول و صاحبان امر از خود را اطاعت كنید. »مقصود از اولی الامر معصومینی هستند كه اطاعت آنان به طور مطلق همانند اطاعت خدا و رسول خدا واجب است. البته در حقّ كسانی غیر از این دوازده اما، ادّعای عصمت نشده است.پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « هر كسی مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده و هر كسی مرا نافرمانی كند خدا را نفرمانی كرده است و هر كسی علی را اطاعت كند مرا اطاعت كرده و هر كسی علی را نافرمانی كند مار نافرمانی كرده است.» [43]
امر چهارم : روایات امامت و ولایت
یكی دیگر از عوامل ظهور و بروز شیعه، روایاتی است كه دلالت بر امامت و ولایت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و در رأس آن علی بن عبی طالب ـ علیه السّلام ـ دارد؛ مانند:
1. حدیث غدیر
پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در غدیر خم فرمود: «من كنت مولاه فعلیّ مولاه »؛[44] « هر كه من مولای اویم این علی مولای اوست.»
2. حدیث دوازده خلیفه
پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « یكون بعدی اثنا عشر امیراً كلّهم من قریش »؛[45] « بعد از من دوازده خلیفه و امیر خواهد بود كه همه آنان از قریش هستند. »
3. حدیث ولایت
پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطاب به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: « انت ولیّ كلّ مومن بعدی »؛[46] « تو ولی و سرپرست هر مومنی بعد از من هستی. »
4. حدیث وصایت
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « انّ لكلّ نبی وصیّاً؛ و وارثاً و انّ علیاً وصیَّی و وارثی »؛ [47] « همانا برای هر نبی، و صی و وارثی است و همانا علیّ وصیّ و وارث من است. »
5. حدیث منزلت
پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « انت منّی بمنزله هارون من مویسی الّا انّه لا نبیّ بعدی »؛[48] « تو نزد من مانند هارون نزد موسایی، مگر آنكه بعد از من نبی ای نیست. »
6. حدیث خلافت
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطاب به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: « انت اخی و وصیّی و خلیفتی فیكم فاسمعوا له و أطیعوا » [49] « تو برادر، وصیّ و جانشین من در میان قومت می باشی، پس به ساخنان او گوش داده و او را اطاعت كنید. »
امر پنجم: روایات فضائل
در ذیل به برخی از این روایات اشاره می كنیم:
1. حدیث نور
پیابر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « كنت انا و علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ نوراً بین یدی الله قبل أن یخلق آدم باربعه آلاف عام، فلمّا خلق آدم قسّم ذلك النور جزئین. فجزء أنا و جزء علیّ » [50] « من و علی بن ابی طالب نوری واحد نزد خداوند متعال بودیم، قبل از آ، كه خداوند حضرت آدم را به چهار هزار سال خلق كند، بعد از خلقت آدم آن نور را به دو جزء تقسیم نمود: جزئی من و جزء دیگر از علیّ است. »این حدیث را هشت نفر از صحابه، هشت نفر از تابعین و بیش از چهل نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند.
2. حدیث « أحبّ الخلق »
امام علی ـ علیه السّلام ـ كسی است كه طبق نصّ نبوی : « احبّ الخلق الی الله » است.ترمذی به سند خود از انس بن مالك نقل می كند: مرغ بریانی نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود.عرض كرد: خدایا! محبوبترین خلق نزد خودت را نزد من بفرست تا با من در این غذا شركت كند. در این هنگام علی ـ علیه السلام ـ وارد شد و با او در غذا شركت كرد. [51]این حدیث صحیح را نه نفر از صحابه، نود و یك نفر از تابعین و پنجاه نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند. هفت نفر از آنان نیز درباره این حدیث كتاب تألیف نموده اند و گروهی از آنان نیز حدیث را از مسلّمات دانسته اند؛ مانند: مسعودی در مروج الذهب،[52] ابن عبد البرّ، محمد بن طلحه شافعی در مطالب السوول،[53] صفوری در نزهه المجالس و فضل بن روز بهان در ابطال الباطل.
این حدیث را می توان از راه هایی تصحیح نمود:
الف ـ عدالت و وثاقت راویانش.
ب ـ تصحیح جماعتی از علمای اهل سنت؛ مانند: حاكم نیشابوری و قاضی عبد الجبار معتزلی.
ج ـ به شعر در آمدن حدیث كه دلالت بر اشتهار آن دارد.
استاد احمد حسن باقوری مصری می گوید: « اگر كسی از تو سوال كند كه به چه دلیل مردم علیّ ـ علیه السّلام ـ را دوست دارند، تو باید در جواب بگویی: این دوستی از حدیث نبوی شأن گرفته است، زیرا طبق نصّ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علیّ محبوب ترین فرد نزد خداست. »[54]
3. امام علی ـ علیه السّلام ـ میزان ایمان و نفاق
اما علی ـ علیه السّلام ـ فرمد: « لا یحبّنی الّا مومن و لایبغضنی الا منافق »؛ دوست ندارد مرا مگر مومن و مبغوض ندارد مگر منافق. »
این حدیث را هشت نفر از صحابه و حدود چهل نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند، مانند مسلم در صحیح،[55] ترمذی در صحیح،[56] احمد در مسند [57] و ابن ماجه در سنن. [58]
4. اما علی ـ علیه السّلام ـ برادر معنوی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ
جابر بن عبدالله و سعید بن مسیّب می گویند: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بی اصحابش عقد اخوت بست و تنها رسول خدا، ابوبكر، عمر و علیّ باقی مادند، آن گاه بین ابوبكر و عمر عقد اخوت بست و سپس به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: « تو برادر من و من برادر تو ام ».این حدیث را چهارده نفر از صحابه و حدود چهل نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند؛ امثال: ترمذی در صحیح [59] و حاكم در مستدرك.[60]
5. امام علی و باز بودن درب خانه او به مسجد
احمد بن حنبل از زید بن ارقم نقل می كند كه : گروهی از اصحاب، درهایی را از منزلشان به مسجد باز نموده بودند، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « همه درها بسته شود، غیر از درب خانه علی ».آن گاه فرمود: « من دربها را از جانب خود نبستم و باز نگذاشتم، بلكه مأمور شدم و به مأموریتم عمل نمودم.» [61]ترمذی نقل می كند كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « دربها را به مسجد، ببندید، جز درب خانه علی. » [62]این حدیث را حدود دوازده نفر از صحابه و سی نفر از علمای عامه نقل كرده اند.
6. امام علی ـ علیه السّلام ـ و ردّ شمس
ابوهریره می گوید: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حالی كه سرش در دامان علی ـ علیه السّلام ـ بود خوابید، نماز عصر نخوانده بود كه خورشید غروب كرد. پیابر ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه بیدار شد بر او دعا كرد، خورشید بازگشت، علی علیه السّلام، نماز عصر را وقت خود به جای آورد، آن گاه خورشید بازگشت. [63]این حدیث را نُه نفر از صحابه و چهل نفر از علمای عامه نقل كرده اند كه ده نفر از آنها درباره این حدیث كتاب تألیف نموده و حدود سیزده نفر نیز آن را تصحیح كرده اند؛ امثال: ابوجعفر طحاوی،[64] طبرانی،[65] بیهقی،[66] هیثمی[67] و قسطلانی.[68]
7. امام علی ـ علیه السّلام ـ و ابلاغ سوره برائت:
ابو رافع می گوید: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ ابوبكر را برای ابلاغ سوره برائت به مكه فرستاد. جبرئیل بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شد و گفت: سوره را یا باید خودت ابلاغ كنی یا كسی كه از توست. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السّلام ـ را به دنبال او فرستاد. علی ـ علیه السّلام ـ بین مكه و مدینه به او رسید، سوره را از او گرفته و بر مردم قرائت نمود. [69]
این حدیثص را هفتاد و سه نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند كه برخی از آنها عبارت است از: احمد بن حنبل در مسند،[70] ابن ماجه در سنن[71] و ترمذی در صحیح. [72]
8. امام علی ـ علیه السّلام ـ مولود كعبه
حاكم نیشابوری می گوید: « در اخبار متواتر آمده است كه فاطمه دختر اسد، امیر المؤمنین علی بن ابی طالب، ـ كرّم الله وجهه ـ را داخل كعبه زایید. » [73]این حدیث را هفده نفر از علمای اهل سنت نقل كرده، دوازده نفر به تواتر یا شهرت آن تصریح نموده و نه نفر نیز به اختصاص این فضیلت به امام علی ـ علیه السّلام ـ تصریح كرده اند.
9. امام علی ـ علیه السّلام ـ و گرفتن لواء
بریده اسلمی از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می كند كه فرمود: « فردا پرچم را به دست كسی خواهم داد كه خدا رسول او را دوست دارند و او نیز خدا و رسول را دوست دارد. روز بعد ابوبكر و عمر منتظر بودند كه آنها را صدا زند، ولی پیامبر ـ صل الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السّلام ـ را در حالی كه درد چشم داشت صدا زد و آب دهان در چشم او مالید، آن گاه پرچم را به دست او داد و عده ای نیز با او حركت كردند.» [74]
10. امام علی ـ علیه السّلام ـ اولین مسلمان و مؤمن
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ فرمود: « علیّ اوّلین نفر از اصحاب من است كه اسلام آورد. »[75]
11. امام علی ـ علیه السّلام ـ اولین نمازگزار با پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ
حاكم نیشابوری به سندش از امام علی ـ علیه السّلام ـ نقل می كند كه فرمود: « با رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ هفت سال قبل از دیگران عبادت كردم. » [76]
12. امام علی ـ علیه السّلام ـ اعلم صحابه
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود : « من خانه حكمت و علیّ درب آن است. » [77]
و نیز فرمود: من خانه علم و علیّ درب آن است، هر كسی كه ارده علم مرا دارد باید از درب آن وارد شود. »[78]
امر ششم: وجود روایات فراوان در مرجعیت دینی اهل بیت ـ علیه السّلام ـ
ازروایات نیز می توان مرجعیت دینی اهل بیت ـ علیه السّلام ـ را استفاده نمود كه در ذیل به برخی از آنها اشاره می كنیم:
1. حدیث ثقلین
ترمذی از جابربن عبدالله انصاری نقل می كند كه: در حجه الوداع روز عرفه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را دیدم درح الی كه بر شتر خود سوار بود و خطبه می خواند. شنیدم كه فرمود: ای مردم! من در میان شما دو چیز گران بها می گذرام كه اگر به آن دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد: كتاب خدا و عترتم. [79]
مضمون این حدیث را سی و چهار نفر از صحابه نقل كرده اند و نیز دویست و شصت و شش نفز از علمای اهل سنت در كتب خود به آن اشاره نموده اند.
2. حدیث « انا مدینه العلم »
حاكم نیشابور به سند خود از جابر نقل می كند كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « من شهر علم و علی درب آن است، هر كسی كه اراده كرده است شهر علم را دریابد باید از درب آن وارد شود. » [80]
مضمون این حدیث را ده نفر از صحابه پانزده نفر از تابعین و ده ها نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند.
3. حدیث سفینه
پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « مثل اله بیت من مثل كشتی نوح است، هر كسی از آن تخلف كند در آتش قرار خواهد گرفت.»[81]
این حدیث را هشت نفر از صحابه؛ هفت نفر از تابعین و صد و پنجاه نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند.
4. حدیث امان
حاكم نیشابوری از این عباس نقل می كند كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « ستارگان، امان بر اهل زمین اند. از غرق شدن و اهل بیت من امان این امت از اختلاف اند، اگر قبیله ای از عب با اهل بیتم مخالفت نمایند بیت خودشان اختلاف شده و از گروه شیطان محسوب خواهند شد. » [82]
این حدیث را گروه زیادی از علمای اهل سنت نقل كرده اند.
5. حدیث: « علیّ مع الحقّ »
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « خدا رحمت كند علیّ را، با خدایا! هر جا علی است حق را با او قرار بده. » [83]
حاكم نیشابوری از ام سلمه نقل می كند كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « علیّ با قرآن و قرآن با علیّ است، این دو از یكدیگر جدا نمی شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند. » [84]
این حدیث را بیست و سه نفر از صحابه و ده ها نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند. آیات و روایاتی كه در شأن اهل بیت ـ علیه السّلام ـ ذكر شدند تنها فضیلتی برای آنان محسوب می شود بلكه از آنجا كه این فضائل انحصاری آنان است دلالت بر افضلیت و برتری آنان بر دیگران دارد، و طبق نصّ عدّه ای ای اهل سنت همچون ابن تیمیر امامت حقّ افضل امت است.
امر هفتم : وجود روایات فراوان در مدح شیعه
در مصادر حدیثی اهل سنت روایات بسیاری می یابیم كه پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ پیروان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را تحت عنوان شیعیان علی ـ علیه السّلام ـ مورد مدح و ستایش قرار داده است، اینك به برخی از آنها اشاره می كنیم:
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: نزد رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم كه علیّ ـ علیه السّلام ـ وارد شد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « قسم به كسی كه جانم به دست اوست همانا این (علی) و شیعیان او قطعاً كسانی هستند كه روز قیامت به فوز بهشت و سعادت نائل خواهند شد.»[85]
امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: « رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به من فرمود: تو و شیعیانت در بهشت خواهید بود.» [86]
این مضمون را حدود سی و چهار نفر از علمای اهل سنت نقل كرده اند كه برخی از آنها عبارت اند از: ابن عساكر، ابن حجر، ابن اثیر، طبرانی، هیثمی، حاكم نیشابوری، سیوطی، ابن حجر، بلاذری، طری، خطیب بغدادی، علامه مناوی، متقی هندی، آلوسی و شوكانی.

برای اثبات حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی دلایل منطقی و متقن فراوانی وجود دارد، براهین موجود را می‏توان به سه دسته كلی تقسیم نمود: 1. براهین عقلی، 2. دلایل قرآنی، 3. روایات پیامبر اكرم(صلی الله علیه واله).
طبیعی است گستردگی هر یك از این استدلالات، مطالعه كتاب های متعددی را می‏طلبد و در این مختصر امكان بحث از آنها نیست؛ لیكن اختصارا به این برهان اشاره می‏گردد:

یك. از دیدگاه قرآن:

1. از نظر قرآن رهبری و امامت امت، حتما باید به ‏دست انسانی معصوم باشد که از هر گونه كژی دور باشد. این نكته‏ به تعابیر مختلفی در كتاب ‏الهی بیان شده‏ است. از جمله هنگامی كه ابراهیم(ع) به‏ امامت رسید و آن منصب الهی را برای فرزندانش درخواست نمود پاسخ آمد: عهد من به ستمكاران نمی‏رسد.«قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ؛[بقره/124] خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض كرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمكاران نمى ‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شایسته این مقامند)»آیه مذکور نشان می‏دهد كه امامت منصبی الهی است؛ نه به انتخاب افراد و به كسانی اعطا می شود كه از هر ظلمی با مفهوم وسیع قرآنی آن پاك و مبرا باشند.آیه ابلاغ: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[مائده/67] و به دنبال آن آیه اكمال دین كه درخصوص ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و جزئیات آن در روایات متواتره بیان گردیده است.

دو. از دیدگاه عقلی نیز باید توجه داشت كه:

1. لزوم رهبری در جامعه، امری ضروری و انكار ناپذیر است.
2. رهبری در جامعه‏ اسلامی، باید براساس‏ احكام و قوانین الهی باشد.
3. احكام الهی و اجرای آن به وسیله كسی ممكن است كه صد در صد به زوایای آن احكام آگاه و نسبت به آنها متعهد باشد.به عبارت دیگر اگر پیامبر(صلی الله علیه واله) حضور ندارد، این شرایط و اوصاف در نزدیك‏ترین فرد به‏ آن حضرت می باشد و به شهادت تاریخ و گواهی خلفا، هیچ كس در این جهات قابل مقایسه به امامان معصوم(علیهم السلام) نبوده است. حتی خلفا در موارد بسیاری احساس نیاز به ائمه(علیهم السلام) می‏كردند.

سه. از دیدگاه روایی:

روایات بی شماری از پیامبر اكرم(صلی الله علیه واله) در كتاب‏های شیعه و سنی، به تواتر نقل شده كه به صراحت امامت و ولایت اهل بیت(علیهم السلام) را ثابت میكند مانند:
1. روایات مربوط به حادثه غدیر،
2. روایات لیله الانذار،
3. احادیث سفینه،
4. احادیث ثقلین و...
 

تا وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) زنده بودند شیعه و سنی نبود. رهبر همه پیامبر بود. بعد از پیامبر ما شیعیان فقه خودمان را از اهل بیت گرفتیم و اهل سنت از چهار تا عالم دیگه ،امام احمد حنبل ، ابو حنیفه ،امام مالک و امام شافعی.هنوز یک دقیقه نشده!!اولا: ما که فقه مان را از اهل بیت گرفتیم، سه تا آیه داریم، قرآن راجع به اهل بیت (علیهم السلام ) وقتی به کلمه اهل بیت  می رسد می فرماید : یطهرکم تطهیرا [احزاب/ ۳۳]"یطهرکم" یعنی معصومند. هیچ کس نگفته یطهرکم مال ابو حنیفه و شافعی هست. نه شیعه گفته نه سنی.

دوما : اهل بیت در قرن اول هجری بودند، اما چهار تا عالم سنی یعنی ابوحنیفه و شافعی و مالکی و امام احمد حنبل مال قرن دوم هجری بودند.اهل بیت یک قرن از آنها جلوتر بودند.قرآن می فرماید "و السابقون السابقون اولئک المقربون " [واقعه ۱۰-۱۱]

سوما : تمام اهل بیت شهید شدند، یکی از علماء اهل سنت سیلی نخوردند .قرآن می فرماید : "فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما " [نساء ۹۵]

نتیجه:ما شیعه هستیم بدلیل اینکه:
یک : ما فقه مان را اهل بیت گرفتیم، که معصومند «یطهرکم تطهیرا»
دو :یک قرن جلوترند «و السابقون السابقون »
سوم : همه ائمه شهید شدند « قتلوا فی سبیل الله »

البته باید بدانید كه این مقدار آگاهی، برای کسی که خود را در معرض انواع شبهات قرار داده، هرگز كافی نیست و نیازمند مطالعات جدی است. كه در پایان منابعی در این رابطه خدمت شما معرفی می كنم.علاوه بر مطالب فوق، فقط همین قدر كافی است بدانید كه تمام عقاید شیعه از طریق منابع اهل سنت قابل اثبات است و كتاب هایی مانند ((عبقات الانوار)) كه ده ها جلد می باشد, همه با منابع اهل سنت حقانیت شیعه را به اثبات رسانده است.نویسندگان برخی از كتب ذكر شده خودشان از علمای اهل سنت بوده كه پس از تحقیق شیعه شده اند. برخی از این كتاب ها مناظرات علمای شیعه و سنی می باشد. مانند المراجعات كه بسیار عمیق و عالی است و بزرگترین علمای اهل سنت را به اعتراف نسبت به حقانیت شیعه واداشت.

دیندار واقعی کسی است که به تمامی فرامین الهی پایبند باشد و از تمام دستورات اطاعت کند، نه این که هر عملی موافق طبع او بود انجام داده و هر کدام که مخالف بود رها کند.اگر تمام فرامین الهی؛ اعم از واجب و حرام، سهل و سخت و... را انجام داد، می‌شود به او گفت دیندار واقعی، گاهی اشخاصی به عنوان دیندار در بین مردم هستند که فقط ظاهر خود را حفظ می‌کنند امّا در واقع، همه دستورات دین را انجام نمی‌دهند؛ این شخص به عنوان سمبل دینداری نمی‌تواند باشد، زیرا کسی سمبل دینداری است که: هیچ نقص و کاستی در دین او نباشد.

حال یک عده، اشخاصی که خود را دیندار واقعی می‌نامند را دیده و می‌گویند: دینداران، انسان‌های در غایت تزلزل هستند و این در حالی است که این اشخاص، دیندار واقعی نیستند و دیندار واقعی در دین خود هیچ تزلزلی ندارد.اباصلت هروی روایت می‌کند که از امام رضا(علیه‌السلام) درباره ایمان سوال کردم، فرمود:«اَلاِیمانُ عَقدٌ بِالقَلبِ وَ لَفظٌ بِاللِّسانِ وَ عَمَلٌ بِالجَوارحِ لايَکوُنُ الاِیمانُ اِلّا هَكَذا؛ ایمان، اعتقاد با قلب و گویش با زبان و عمل کردن به اعضا و جوارح است و ایمان جز این چیز دیگری نیست.» مومن واقعی که همان دیندار واقعی است، هم در گفتار، هم در رفتار و هم در کردار، تمام فرامین الهی را انجام می‌دهد.

شهید مرتضی آوینی در مورد دینداری می‌گوید:دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند و گرنه، در راحت فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین!دیندار واقعی کسی است که همیشه و همه حال پایبند به دین باشد، امّا کسانی که فقط در رفاه و آسایش، یا در هر جا که به نفعشان است چهره دینداری به خود بگیرند، در واقع دیندار نیستند. و این گونه افراد هستند که تزلزل در دین خود دارند، نه دینداران واقعی.

پانوشت:[1] . مائده ( 5 ) آیه 55.
[2] . معجم الاوسط، ج7، ص 10، ح6228.
[3] . احكام القرآن، ج2، ص 446.
[4] . اسباب النزول، ص 133.
[5] . الكشاف، ج1، ص 649.
[6] . رعد ( 13 ) آیه 7.
[7] . جامع البیان، ذیل آیه .
[8] . مائده ( 5 ) آیه 67.
[9] . ترجمه ایام علی ـ علیه السّلام ـ ابن عساكر، ج2، ص 86.
[10] . مائده ( 5 ) آیه 3.
[11] . تاریخ بغداد، ج8، ص 290.
[12] . دهر ( 76 ) آیات 8 و 9 .
[13] . تاریخ ابی الفداء ، ج1، ص 126.
[14] . تاریخ بغداد، ج13، ص 191.
[15] . بقره ( 2 ) آیه 207.
[16] . مستدرك حاكم، ج3، ص 4.
[17] . شرح ابن ابی الحید، ج 13، ص 262.
[18] . السیره الحلبیه، ج1، ص 306.
[19] . التفسیر الكبیر، ج 5،: ص 223.
[20] . اسد الغابه، ج 4، ص 25.
[21] . تاریخ الخمیس، ج1، ص 325.
[22] . سمند احمد، ج1، ص 348.
[23] . تاریخ طبری.
[24] . طبقات ابن سعد، ج1، ص 212.
[25] . سیره ابن هشام، ج2، ص 291.
[26] . كامل ابن اثیر، ج2، ص 42.
[27] . البدایه و النهایه، ج7، ص 338.
[28] . آل عمران (3) ، 61 .
[29] . سمند احمد، ج1، ص 185.
[30] . صحیح مسلم، ج7، ص 120.
[31] . صحیح ترمذی، ج5، ص 596.
[32] . مستدرك حاكم، ج3، ص 150.
[33] . همان.
[34] . كامل ابن اثیر، ج2، ص 293.
[35] . احكام القرآن ، ج2، ص 16.
[36] . شرح مواقف، ج8، ص 367.
[37] . شوری ( 42 ) آیه 23.
[38] . درالمنثور، ج6، ص 7.
[39] . جامع البیان، ج 25، ص 14 و 15 و مسند احمد، ج 1، ص 199.
[40] . احزاب ( 33 ) آیه 33.
[41] . صحیح ترمذی، ج5، ص 327.
[42] . نساء ( 4 ) آیه 59.
[43] . ترجمه امام علی ـ علیه السّلام ـ ابن عساكر، ج1، ص 364.
[44] . مسند احمد، ج6، ص 401، ح 18506.
[45] . صحیح بخاری، باب الاستخلاف.
[46] . المعجم الكبیر، ج 12، ص 78.
[47] . تاریخ دمشق، ج 42، ص 392.
[48] . صحیح ترمذی، ج 5، ص 641، ح 3730.
[49] . كامل ابن اثیر حوادث سالم سوم بعثت.
[50] . تذكره الخواص، ص 46.
[51] . صحیح ترمذی، ج5، ص 595.
[52] . مروج الذهب، ج1، ص 711.
[53] . مطالب السوول ، ص 42.
[54] . علیّ اما الئمه، ص 107.
[55] . صحیح مسلم، ج1، ص 120، ح 131، كتاب الایمان.
[56] . صحیح ترمذی، ج5، ص 601، ح 3736.
[57] . مسند احمد، ج1، ص 135، ح 643.
[58] . سنن ابن ماجه، ج1، ص 42، ح 114.
[59] . صحیح ترمذی، ج5، ص 601، ح 3736.
[60] . مستدرك حاك، ج3، ص 16، ح 4289.
[61] . مسند احمد، ج4، ص 369.
[62] . سنن ترمذی، ج5، ص 641.
[63] . الخصائص الكبری ، ج 2‍، ص 324.
[64] . كشف الرمس، سوطی، ص 29.
[65] . همان، ص 34.
[66] . همان.
[67] . مجمع الزوائد، ج 8، ص 279.
[68] . المواهب اللدنیه، ج 1، ص 358.
[69] . در المنثور، ج3، ص 210.
[70] . مسند احمد، ج 4، ص 165.
[71] . سنن ابن ماجه، ج!، ص 44.
[72] . صحیح ترمذی، ج5، ص 636.
[73] . مستدرك حاكم، ج3، ص 550، ح 6044.
[74] . تاریخ بری، ج3، ص 93.
[75] . مسند احمد، ج5، ص 662، ح 19796.
[76] . مستدرك حاكم، ج3، ص 112.
[77] . صحیح ترمذی، ج5، ص 637.
[78] . مستدرك حاك، ج3، ص 127.
[79] . صحیح ترمذی، ج5، ص 621.
[80] . مستدرك حاكم، ج32، ص 136.
[81] . نهایه ابن اثیر، ماده زخّ.
[82] . مستدرك حاكم، ج3، ص 149.
[83] . همان، ص 135 و صحیح ترمذی، ج5، ص 592.
[84] . مستدرك حاكم، ج3، ص 34.
[85] . در المنثور، ج6، ص 589.
[86] . ترجمه الامام علی بن ابی طالب، ابن عساكر، ج2، ص 345، رقم 845 .

وهمچنین منابع دیگر مورد استفاده:

1-بخشی از سخنان حجت الاسلام قرائتی

2-علي اصغر رضواني - شيعه شناسي و پاسخ به شبهات، ص41

منبع: بکه وبلاگی کردستان

انتهای پیام/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۷
نظرات بینندگان
کورد کرمانشاهی
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۹
لا اله الا الله*محمد رسول الله*علی ولی الله
فاطمه
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
الحمدلله الذي جعلنامن المتمسكين به ولايت اميرالمومنين حضرت علي عليه السلام.
شیراز
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۱۵
سلام خدا به شیعه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۴:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۳
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن
ک نگین پادشاهی دهد از کَرَم گدا را
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۵۶ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۲
عشقم علی
walker
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۴۳ - ۱۳۹۷/۰۹/۲۹
سلام حاجی یک سئال چرا هرچی بهش نمیرسیم بهمون میگن خیره ؟؟؟
خیر چیه ؟
سرمون کلاه نمیزارن ایا ؟؟
Amir
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۹
اهل سنت میگن خدا و پیامبر جانشینی معصوم معرفی نکردند یعنی پیامبر جانشین تعیین نکرد اون هم پیامبری که دلسوز در هدایت مردم بود و هشدار الهی بازگشت به دوران جاهلیت اعراب رو نادیده گرفت پیامبر و گفت هر کسی بشه بشه درصورتی که اسلام برای جزئی ترین مسائل اهمیت قائل شده برای مسئله جانشینی اهمیت قائل نشده! بخش خنده دار اینجاس ک مردم بشینن انتخاب کنن جانشین پیامبر باید همون ویژگی های پیامبر داشته باشه پس یعنی مردم نشستن دور هم واسه خودشون پیامبر انتخاب کردن
درنهایت اینکه خدا به مشرک ها و کافران گفت مگر انان هم آفرینشی داشته اند که شما راهی دیگر رو انتخاب کردید اونا میگن جانشین تعیین نشده که خب عقل من قبول نمیکنه هیچ ایه و حدیثی هم ندارن که به کسی نسبت بدن* در صورتی ک شیعه میگه تعیین کرد و دلیل و مدرک قرآنی میاره اصلا به نظر من در اسلام دوراهی منطقی و عقلانی وجود نداره که عده ای بشن شیعه عده ای سنی اسلام عقلانی یکی اونم شیعه البته اگه خداوند رو عالم و حکیم و هدایتگر بدونی چون نقص هایی در اسلام سنی وجود داره که باور به اونها نقص هایی بر دین اسلام وارد میکنه در صورتی که اسلام دینی کامل علمی و عقلانیه توی اسلام اول عقل بعد انتخاب و بعد استدلال متاسفانه بعضیا توی همون قدم اول انتخاب عقلانی موندن چه برسه به استدلال