۰

آمریکا چرا و علیه چه کسی کشورهای حوزه خلیج فارس را مسلح کرده است؟

قرارداد تسلیحاتی اخیر منعقده میان آمریکا و دو کشور عربی امارات متحده عربی و عربستان سعودی به ارزش ۱۱ میلیارد دلار این سوال مهم را مطرح می‌کند که آمریکا چرا و علیه چه کسی کشورهای حوزه خلیج فارس را مسلح می‌کند؟
کد خبر: ۶۲۷۶۹
۱۴:۲۹ - ۰۱ آبان ۱۳۹۲
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
 
به گزارش «شیعه نیوز»، همگام با تشدید پرونده هسته‌ای ایران و تداوم بزرگ‌نمایی و مبالغه که «ایران هراسی» نام گرفته است، وزارت جنگ آمریکا پنج‌شنبه گذشته از تصمیم خود برای فروش سلاح به امارات متحده عربی و عربستان سعودی به ارزش 11 میلیارد دلار خبر داد.
 
به موجب این قرارداد واشنگتن هزار بمب «جی بی یو 39» سنگرشکن در اختیار عربستان سعودی و پنج هزار بمب از همین نوع نیز در اختیار امارات قرار خواهد داد، همچنین موشک‌های دور برد نیز در اختیار این دو کشور قرار خواهد گرفت.
 
این معامله جدید تاکیدی است بر تمایل واشنگتن به چپاول دارایی‌های شیوخ نفتی خلیج فارس تا لحظه آخر؛ هر بار که اسرائیل تبلیغات خود را علیه پرونده هسته‌ای ایران افزایش می‌دهد، واشنگتن موفق به ثبت رکورد جدید در معاملات تسلیحاتی با یکی یا مجموع کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس می‌شود.
 
به محض اینکه برخی اتهامات از طرف اسرائیل و آمریکا علیه ایران و یا برخی تبلیغات رسانه‌ای علیه برنامه هسته‌ای این کشور مطرح می‌شود، لرزه بر اندام کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس می‌افتد و طبق عادت مألوف خود به خرید سلاح‌های انباشته شده در انبارهای آمریکا پناه می‌برند و درصدد جلب رضایت شرکت‌های بحران‌زده نظامی و ساخت سلاح بر می‌آیند، از این رو پروژه «ایران هراسی» همچون مرغ تخم طلا  برای واشنگتن و شرکت‌های نظامی و تسلیحاتی‌اش عمل می‌کند.
 
به طور یقین مسئله به مشورت یا مذاکره میان واشنگتن و شیوخ خلیج فارس در مورد معاملات سلاح ختم نمی‌شود، چرا که خواسته آمریکا از آنها طبق دیپلماسی «تحمیل» است و اگر آنها اختیار داشتند مسئله بسیار ساده‌تر، کوتاه‌تر و ارزان‌تر بود تا بتوانند با توافق و همکاری با همسایه خود ایران به جای دشمن تراشی و انباشت سلاح جهت آمادگی برای جنگ خیالی،  امنیت خود را تامین کنند.
 
ایران بارها به آنها اطمینان بخشیده و نگرانی و دلهره آنها را از بین برده است؛ ولی آنها با تسلیم در برابر دیکته‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی درخواست‌های ایران برای گفت‌وگو و همکاری را رد می‌کنند.
 
واقعیتی که تمام جهانیان آن را می‌دانند، این است که رژیم صهیونیستی از پرونده هسته‌ای ایران را به عنوان اهرمی برای اعمال فشار به واشنگتن جهت رسیدن به ثروت، سلاح و حمایت بهره برداری می‌کند؛ این در حالی است که واشنگتن نیز از آن به عنوان اهرمی برای باج گیری از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در زمینه امضای هر چه بیشتر قراردادهای تسلیحاتی و ایجاد پایگاه‌های نظامی استفاده می‌کند و تنها هدف آمریکا در منطقه ما حمایت و دفاع از امنیت رژیم صهیونیستی است نه حمایت از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و شهروندان آن ...
 
آیا شیوخ عرب خلیج فارس این واقعیت را می‌دانند یا آنها تنها عروسک‌های خیمه شب‌بازی هستند که واشنگتن هر وقت که بخواهد با آنها بازی و آنها را قربانی می‌کند؟!
 
معامله جدید سوالات زیادی در مورد مقصود و هدف از این سلاح‌ها را مطرح می‌کند.
 
- آل سعود چرا و به نفع چه کسی اقدام به انباشت سلاح کرده است؟ در حالی که نمی‌خواهد و نمی‌تواند علیه رژیم صهیونیستی که اقدام به اشغال فلسطین و کشتار و آواره ساختن ملت آن و هتک حرمت قبله اول مسلمانان و سومین حرم امن الهی کرده است، وارد جنگ شود.
 
- چرا امارات متحده عربی به جای توزیع درآمدهای هنگفت نفتی به صورت عادلانه میان ملت خود اقدام به خرید سلاح می‌کند؟
 
کسی که با نگاهی موشکافانه به بررسی این معاملات تسلیحاتی و زمان آن می‌پردازد در می‌یابد که رژیم‌های عربستان سعودی و امارات متحده عربی تنها به خاطر جنگ علیه ملت و همسایگان خود اقدام به انباشت سلاح می‌کنند و اصلا دور از انتظار نیست که معامله جدیدی تحت عنوان «سپر دفاعی جزیره» سعودی برای سرکوب انتفاضه مردم بحرین علیه آل خلیفه ایجاد شود، ارتش عربستان سعودی از سالیان پیش برای سرکوب ملت یمن تحت عناوین فرقه‌ای و مذهبی در این کشور دخالت می‌کند و بعید نیست که آل سعود از گروه تروریستی القاعده و طالبان و آنچه مجاهدین افغانستان نامیده می‌شود، حمایت کند؛ کسانی که به خاطر تفکر وهابی - تکفیری - سعودی تبدیل به بمب‌های ساعتی در منطقه و سراسر جهان شده‌اند و تمامی پایتخت‌ها و دولت‌های غربی را تهدید می‌کنند.
 
آمارهای جدید از میزان هزینه‌های نظامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نشان می‌دهد که هزینه‌های نظامی این کشورها بیشتر از هزینه‌های نظامی انگلیس و رژیم صهیونیستی است، این همزمان با افزایش ناگزیر میانگین بدهی کلی و بدهی خارجی برخی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. میانگین بدهی برخی از کشورهای عضو این شورا به 40 درصد تولید داخلی و بدهی خارجی آنها به میانگین 742 هزار دلار برای هر شهروند رسیده است.
 
نشریه «خلیج 2013 ثابت و متغیر» که مرکز سیاست توسعه‌ای خلیج فارس آن را منتشر می‌کند، تاکید می‌نماید که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در زمینه هزینه نظامی به ازای هر شخص، رتبه اول را در جهان احراز می‌کنند، این در حالی است که بیش از 50 هزار نیروی نظامی خارجی نیز در خلیج فارس حضور دارد.
 
در این گزارش آمده است که آمار حضور نظامیان و نیروهای ارتش آمریکا در خلیج فارس با نیروهای این کشور در آلمان برابری می‌کند و از تعداد نیروهای این کشور در ژاپن هم بیشتر است و این یکی از پیامدهای عدم توازن امنیتی در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است.
 
از طرف دیگر «عمر الشهابی»، مدیر مرکز سیاست‌های توسعه‌ای خلیج فارس می‌گوید که طبق این گزارش، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از تامین امنیت خود در قبال هرگونه خطرات نظامی خارجی ناتوان و در این زمینه به کشورهای غربی متکی هستند.
 
وی می‌افزاید: از تناقضات آشکار این است که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس توانایی تامین امنیت خود را ندارند، ولی سالیانه ده‌ها میلیارد دلار صرف معاملات تسلیحاتی و تجهیزات نظامی خود می‌کنند.
 
گزارش مذکور را بیش از 20 پژوهشگر از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در سایه تشدید جنبش‌های اعتراضات سیاسی خواهان تغییر در این کشورها تهیه کرده‌اند.
 
در این گزارش تحولات دو سال گذشته کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ارزیابی آن از دیدگاه مقتضیات دولت جدید از طریق تحلیل عدم توازن در این منطقه از جمله عدم توازن جمعیتی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی مورد بررسی قرار گرفته است.
 
الشهابی اظهار داشت: شکاف امنیتی در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هم زمان با عدم توازن جمعیتی در سایه روند افزایشی ورود مهاجران به این کشورهاست. در سال 2011 میلادی آمار مهاجران نسبت به کل جمعیت این کشورها به 48 درصد رسید و آمار نیروی کار متعلق به شهروندان به 31 درصد کاهش یافت و در برخی از کشورها شهروندان تبدیل به اقلیتی 51 درصدی شدند.
 
ولی همچنان این سوال مطرح است که آمریکا چرا و علیه چه کسی سلاح در اختیار این کشورها قرار می‌دهد و چه کسی از آن سود می‌برد؟
 
به طور قطع و یقین در وهله اول خود آمریکاست که از این مسئله سود می‌برد؛ چرا که فرصت‌های جدیدی به بهانه «تهدید ایران» علیه کشورهای حاشیه خلیج برای فروش سلاح این کشور فراهم شده است. شاید ناظران انقلاب‌های منطقه به این باور برسند که تمامی انقلاب‌های خاورمیانه در تغییر رژیم‌ها موفق عمل کرده‌اند، انقلاب‌هایی که در سال 2010 میلادی از تونس شروع شد و هدف نهایی آن ایران است و همه اینها به نفع دومین سود کننده و تنها بازیگر ژئوپولوتیک منطقه یعنی عربستان سعودی است.
 
این موضوع نشان می‌دهد که چرا تغییر رژیم در بسیاری از کشورهای عربی نه تنها منجر به تحقق و پیروزی دمکراسی نشد، بلکه باعث پیروی اسلامگرایان رادیکال شد. از آثار آن رژیم افراطی در عربستان سعودی است که سرگرم بودن غرب به نظام‌های ایران و سوریه را تفسیر می‌کند. تنها موضوعی که آمریکا بدان توجه نکرده بازی با بازیگرانی از این دست است که ممکن است منجر به نتایج عکس شود.
 
با مرور حوادث یازده سپتامبر درمی‌یابیم که آمریکا با عاملان این حملات و کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر که عاملان از شهروندان این کشورها بودند، به نرمی رفتار کرد و در مقابل آن گروه تروریستی القاعده و طالبان را عامل اصلی انفجارها معرفی کرد.
 
همچنین شایسته است که یادآوری کنیم، آمریکا گروه تروریستی القاعده در افغانستان را در سال 1980 میلادی به عنوان ابزاری علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق تاسیس کرد و به نظر می‌رسد که واشنگتن در ارتکاب همین اشتباه از طریق تجهیز تسلیحاتی هم پیمان موقت خود به راه خود ادامه می‌دهد.
 
در همین راستا یک کارشناس امور نظامی و تسلیحاتی می‌گوید: علاوه بر اهمیت اقتصادی معاملات تسلیحاتی برای آمریکا، صادرات سلاح‌های پیشرفته در سطح گسترده به شیوخ عرب به عنوان سرپوشی برای اشغال پنهان کشورهای حاشیه خلیج فارس توسط آمریکا استفاده می‌شود؛ چرا که این کشورها نیروی انسانی لازم را برای مدیریت و استفاده از تکنولوژی فوق پیشرفته جنگی را ندارند.
 
- نخست اینکه فرزندان خاندان حاکم مشغول تن پروی، آسودگی و خوشگذرانی در کلوب‌های شبانه هستند و دغدغه آخر آنها پرداختن به مسائل نظامی جدی و غیر نمایشی است.
 
- دوم اینکه خاندان حاکم، جرأت آموزش نظامی پیشرفته به شهروندان عادی و واگذاری این سلاح‌های پیشرفته در اختیار آنان را ندارد. از این رو طبقات حاکم در کشورهای نفت‌خیز خلیج فارس در نگهداری، استفاده و مدیریت این سلاح‌ها به کارشناسان آمریکایی متکی هستند، کارشناسانی که نقش دو گانه ای را ایفا خواهند کرد، نخست نقش نیروهای اشغالگر از طریق توافقات «دوستی با حفظ حاکمیت» و دوم منبع فوق العاده برای درآمدهایی که تحت عنوان «دستمزد» کارشناسان وارد خزانه و اقتصاد آمریکا می‌شود.
 
پر واضح است که حکام سرکش عرب برای حفظ تاج و تخت پادشاهی خود به معاملات تسلیحاتی با انگلیس و آمریکا نیاز دارند، آنها باید به هر روشی بهای آن را بپردازند و شیوخ و امرای نفت با موافقت در زمینه استفاده از سرزمین آنها به عنوان پایگاه‌های استراتژیک برای سلطه امپریالیسم جهانی بهای آن را پیشاپیش پرداخت می‌کنند.
 
معروف است که قطر از سال 1995 میلادی از یگان‌های نیروی هوایی مامور به نظارت بر منطقه پرواز ممنوع در جنوب عراق استقبال کرده است. در دهه 90 قرن گذشته قطر به بزرگترین انبار سلاح و تجهیزات نظامی آمریکا در منطقه تبدیل شد و با هزینه خود مجتمعی متشکل از 27 ساختمان را برای انبار کردن سلاح‌ها و تجهیزات و نیروهای آمریکا به منظور آمادگی برای جنگ علیه عراق ساخت. مهمترین زیر ساخت نظامی آمریکا در منطقه در کشور قطر قرار دارد و مقر عملیاتی نیروهای ویژه متعلق به فرماندهی مرکزی نظامی آمریکا در منطقه میانی در سال 2001 میلادی به پایگاه «السیلیه» این کشور منتقل شد.
 
به گفته «ویلیام ارکن»، نویسنده آمریکایی عملیات انتقال پایگاه میدانی تحت عنوان مانور نظامی به قطر منتقل شد که در حقیقت آموزش برای طرح تجاوز به عراق بود. فرماندهی هوایی، فرماندهی نظامی مرکزی آمریکا CentCom در سال 2002 میلادی از عربستان سعودی به قطر منتقل شد. قطر بیش از 400 میلیون دلار برای نوسازی چند پایگاه از جمله «العیدید» هزینه کرده است.
 
طبق اظهارات نویسنده آمریکایی، پایگاه هوایی «شاهزاده سلطان بن عبد العزیز» عربستان سعودی طی سالیان گذشته مرکز فرماندهی نیروهای آمریکایی در عربستان و منطقه بود؛ ولی بعد از ساخت پایگاه آمریکا در قطر و اشغال عراق از اهمیت آن کاسته شد، پایگاه مذکور سکوی اصلی نظارت بر منطقه پرواز ممنوع جنوب عراق بود که بعدها به یکی از سکوهای حمله به افغانستان و سپس عراق تبدیل شد.
 
از دیگر پایگاه‌هایی که آمریکا به صورت منظم از آنها استفاده می‌کند، می‌توان به پایگاه الظهران، الریاض، خمیس مشیط، تبوک و طائف اشاره کرد، با اینکه حضور نظامی مستقیم آمریکا بعد از آگوست  2003 در مقایسه با 1990 به شدت کاهش یافت؛ عجیب‌تر اینکه برای نامگذاری این پایگاه‌ها از اسامی پادشاهان و امیران و شاهزاده‌ها استفاده شده است، مثل پایگاه ملک خالد و پایگاه ملک فهد و ..
 
در سال 2002 میلادی آمریکا کشور کوچک بحرین را به عنوان هم پیمان مهم خود که عضو ناتو نیست، اعلام کرد. در ماه مارس 2008 میلادی بحرین در سایه رژیم آل خلیفه به عنوان اولین کشور عربی، مانور دریایی مشترک با آمریکا برگزار کرد تا بحرین به عنوان مرکز اصلی تمام عملیات نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس تبدیل شود.
 
باید یادآوری کنیم که بحرین به عنوان پایگاه نظامی با ارائه کمک‌های لجستیکی در جنگ آمریکا علیه عراق موافقت کرد، همان طور که از ماموریت‌های نظامی در افعانستان پشتیبانی کرد، در همین راستا آمریکا در دهه اخیر تجهیزات نظامی به ارزش بیش از 104 میلیارد دلار به بحرین فروخته است، همچنین این کشور در برنامه آموزش نظامی IMET شرکت می‌کند، علاوه بر این بحرین ده‌ها قرارداد خرید تجهیزات نظامی به ارزش بالغ بر 53 میلیون دلار امضا کرده است.
 
نظامیان آمریکایی به همراه مدرن‌ ترین جنگنده‌های F22 به منطقه خلیج فارس اعزام شدند؛ همه این اقدامات درکنار پایگاه‌های نظامی این کشور در منطقه و اجرای مانورهای گوناگون می‌باشد. این اقدامات از میزان دست نشاندگی رژیم‌های عربی از طرف امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی پرده بر می‌دارد.
 
با توجه به اینکه پارلمان‌هایی در این کشور در زمینه موافقت با استقرار پایگاه‌های نظامی وجود ندارد و این کشورها را رژیم های دیکتاتوری تحت سلطه آمریکا اداره می‌کنند، با این اوصاف آیا قطر و عربستان سعودی شایستگی این را دارند که دمکراسی را آموزش دهند؟!
 
باید یادآوری کنیم که سفر اخیر «چاک هگل» وزیر دفاع آمریکا به منطقه دارای پیام‌های متعددی بود که از آنها در در اظهارات خود پرده برداشت. وی در هر کشور و پایتختی اظهارات و توافقاتی داشت که هر کدام از آنها دارای دلیل بود؛ ولی مهمترین آنها معاملات و ارزش آن بود، میلیاردها دلار برای پایگاه‌های نظامی آمریکا که هزینه هر کدام از آنها از پیش پرداخت شده است و تحویل آن در زمان مناسب برای طرح و پروژه‌ها می‌باشد. انباشت سلاح و پایگاه‌های نظامی در منطقه باعث نگرانی شده و سوالات زیادی را در مورد اهداف و اهمیت آن در سایه درگیری‌های پنهان، نگرانی در مورد مقاصد، تاثیرات و پیامدهای آن مطرح می‌کند.
 
با این وجود برخی طرف‌ها درصدد توجیه این معاملات و طرح‌های متجاوزانه پشت آن در رسانه‌ها برآمدند؛ ولی در مورد نوع آن، آمادگی و انجام آزمایش‌ها بر روی آن سوالی سخن نگفتند. قراردادهای تسلیحاتی با کشورهای عربی که بهای آن از پیش پرداخت شده است هرگز به سطح سلاح‌هایی که در اختیار رژیم صهیونیستی قرار گرفته است، نمی‌رسد. اطلاعاتی که به عمد به بیرون درز پیدا کرده است به پیشرفته و منحصر به فرد بودن سلاح‌های رژیم صهیونیستی مثل، هواپیمای  Kc -132 که در فضا سوختگیری می‌کند و هواپیمای أوسبری V-22 که همانند هواپیما پرواز می‌کند و همانند بالگرد فرود می‌آید و موشک‌های مدرن و سیستم‌های رادار اشاره می‌کند.
 
این سلاح‌ها به رژیم صهیونیستی هدیه می‌شود در حالی که برای کسی که مبلغ قرارداد را از پیش پرداخت می‌کند جز سلاح‌های کلاسیک که دارای اهمیت استراتژیک در موازنه قدرت نظامی به شمار نمی‌رود، فروخته نمی‌شود، همان طور که هگل به تامین پوشش سیاسی برای رژیم صهیونیستی در زمینه طرح‌های متجاوزانه‌اش علیه منطقه و اصولا علیه ایران تصریح کرد.
 
پیش از این نیز رسانه‌های آمریکا به برنامه‌های هگل در منطقه و اهمیت معاملات نظامی و میلیاردها دلاری که نصیب این کشور می‌شود، اشاره کرده بودند. روزنامه نیویورک تایمز اعتراف کرد که هگل حامل پیشنهادی برای اسرائیل مبنی بر خرید سلاح‌های پیشرفته با کمک‌های آمریکا بوده است!
 
- در پایان این سوال را مطرح می‌کنیم که آیا کسی به این موضوع فکر کرده است که چرا منطقه خاورمیانه بیشترین آمار واردات و مصرف سلاح را دارد؟
 
- آیا کسی در مورد راز دوستی میان بزرگترین تولید کننده سلاح‌های ویرنگر در جهان و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس سوال کرده است؟
 
- آیا موج هرج و مرج خلاقانه و دورغ بهار عربی که منطقه را به سمت بی‌ثباتی، خونریزی و ناآرامی سوق داده است، توجیهی بر تکرار جاه طلبی‌های قدیمی وجدید در منطقه به عنوان بزرگترین بازار سلاح است؟ سوالات گیج کننده‌ای که بیشتر نیاز به نجات کشورهای عربی از مرگ بالینی دارد و نه جواب!


 منبع: تسنیم
انتهای پیام/  ز.غ

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: