۰
رونمایی هیلاری کلینتون از راهبرد اقتصادی آمریکا:

بیداری اقتصادی استراتژی جدید آمریکا در منطقه

هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا اخیراً با حضور در کلوپ اقتصادی نیویورک ،چرخش در استراتژی ایالات متحده برای تداوم رهبری سیاسی آمریکا در عرصه بین‌الملل را تشریح کرده است و کلینتون در این سخنرانی که در نقش یک استراتژیست اقتصادی نقش‌آفرینی می‌کند ،به صراحت اعلام می کند :ستون قدرت آمریکا در جهان یک اقتصاد قوی است.
کد خبر: ۲۹۴۸۶
۱۵:۲۸ - ۰۴ دی ۱۳۹۰
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» ، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا اخیراً با حضور در کلوپ اقتصادی نیویورک ،چرخش در استراتژی ایالات متحده برای تداوم رهبری سیاسی آمریکا در عرصه بین‌الملل را تشریح کرده است .
 
گروه اقتصادی مشرق این سخنرانی را در 3 بخش مقدمه ، خلاصه سخنرانی و مشروح آن ترجمه کرده که از نظرتان می گذرد :
 
مقدمه:

باشگاه اقتصادی نیویورک یک مجمع غیر انتفاعی و غیر حزبی است که از میان چهره‌های برجسته اقتصادی، مالی، سیاسی و حقوقی عضو می‌پذیرد. در این باشگاه مباحث مهم حوزه مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مورد بحث قرار می‌گردند.
این باشگاه از زمان تأسیس تاکنون مجمعی برای گفتگو در مورد طیف وسیعی از مسائل عمومی بوده که مورد توجه صاحبان سرمایه و صنایع هستند.

باشگاه اقتصادی در سال 1907 توسط جی. دبیلیو بیتسون ، دبیر اتحادیه اقتصاد ملی در بوستون و چهار رهبر تجاری از نیویورک تأسیس گردید. مؤسسین این باشگاه اعلام کرده‌اند که مسائل مورد بحث در این باشگاه باید زنده و حاوی منافع عملی بوده و سخنرانان نیز از میان چهره‌های شناخته شده در کشور انتخاب می‌گردند.

این باشگاه، به مدت یک قرن، مجمعی برجسته بوده که در آن چهره‌هایی برجسته از حوزه‌های متفاوت می‌توانند افکار و تحلیل‌های خود را در مورد مسائل حیاتی ملی و بین‌المللی با مخاطبینی ذی‌نفوذ در زندگی تجاری، مالی و شغلی آمریکا در میان بگذارند.

در این باشگاه بیش از 1000 تن از رهبران برجسته حوزه‌های مختلف به عنوان سخنران حضور داشته‌اند. مخاطبین ما شاهد سخنرانی رؤسای جمهور آتی، کنونی و گذشته آمریکا بوده‌اند: ودروو ویلسون، هربرت هوور، دوایت دی. آیزنهاور، جان اف. کندی، ریچارد نیکسون، رونالد ریگان و جرج دبیلیو بوش.

در میان چهره‌های شناخته شده خارجی که در این باشگاه سخنرانی کره‌اند می‌توان به افرادی چون وینستون چرچیل، میخائیل گورباچف، ایندیریا گاندی، مارگارت تاچر و اسحاق رابین اشاره نمود.

دیگر میهمانان افتخاری شامل رؤسای بانک‌های مرکزی، قضات دیوان عالی، دبیران کل سازمان ملل، مدیران و رؤسای سازمان‌های تجاری بین‌المللی، همچنین بسیاری از اعضای کلیدی کابینه، فرماندهان نظامی، سفرا و مخترعین علمی هستند.

این باشگاه سابقه‌ای طولانی در انتخاب رهبران برجسته برای هدایت خود سازمان دارد. اعضای این باشگاه که در حدود 700 نفر هستند، از میان افراد برجسته در جهان تجاری، مالی و سیاست‌گذاری عمومی کشور انتخاب می‌شوند: وکلاء، بانکداران، صاحبان صنایع، چهره‌های سیاسی، رسانه‌های خبری، دیپلمات‌ها.
 
خلاصه:
 
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا اخیراً با حضور در کلوپ اقتصادی نیویورک ،چرخش در استراتژی ایالات متحده برای تداوم رهبری سیاسی آمریکا در عرصه بین‌الملل را تشریح کرده است و کلینتون در این سخنرانی که در نقش یک استراتژیست اقتصادی نقش‌آفرینی می‌کند ،به صراحت اعلام می کند :ستون قدرت آمریکا در جهان یک اقتصاد قوی است.

 به این ترتیب در یک جمع‌بندی از سخنرانی یک ساعته خانم کلینتون می‌توان گفت ؛در نگاه جدید رهبران آمریکا دوران نظامی‌گری آمریکا به پایان رسیده است ، زیرا تداوم استراتژی آمریکا در دهه اول قرن 21 اقتصاد آمریکا را به خطر انداخته است.
خلاصه‌ای از سخنرانی وزیر امور خارجه آمریکا در 10 محور اساسی به شرح زیر است.
1- فرمول جدید استراتژی ایالات متحده

خانم کلینتون در این سخنرانی ابتدا به این سؤال می‌پردازد که دلیل حضور فردی دیپلماتیک در کلوب اقتصادی چیست؟ وی در پاسخ به این سؤال یک فرمول ارائه می‌دهد. «اقتصاد استراتژیک است و استراتژی چیزی جز اقتصاد نیست.»
 
وی در توضیح این فرمول ذکر می‌کند : همه چیز در حال و آینده قرن 21 که مرتبط با رهبری آمریکا باشد چیزی جز اقتصاد نخواهد بود. وی در ادامه به جمله‌ای از هری ترومن اشاره می‌کند که معتقد است «روابط ما چه خارجی و چه اقتصادی از یکدیگر جداناپذیر هستند.»
به این ترتیب ترومن فهمید؛ برای رهبری آمریکا در جهان پس از جنگ نه‌تنها نیاز به رهبری دیپلماتیک و نظامی است، بلکه مهمتر از آنها رهبری اقتصادی است.

کلینتون سپس اعلام می‌کند: ترومن در آن زمان قدرت اقتصادی خود را برای بازسازی دوستان و حتی دشمنان به کار گرفت و این فرمول هم‌اکنون به همان اندازه قبل درست است. فقط هم اینک باید رهبری خود را در زمانه‌ای که قدرت اغلب براساس اقتصاد اندازه‌گیری و اعمال می‌شود پیش ببریم.

2- توسعه و دیپلماسی قوی، قدرتمند‌ترین ارتش جهان

خانم کلینتون در بیان محور دوم استراتژی جدید ایالات متحده به شرایط سخت اقتصاد داخل آمریکا و اروپا اشاره می‌کند و به صراحت اعلام می‌کند «خانواده‌ها سعی می‌کنند پس از بزرگترین سقوط اقتصادی که من در تمام عمر شاهد بوده‌ام بار دیگر روی پای خود بایستند. اعتراضات تنها چند مایل دورتر از اینجا به همه ما یادآوری می‌کند که کار زیادی برای انجام دادن داریم. شما چه راستی باشید و چه چپی، چالش پیش رو این است که چگونه تیم آمریکا را به جلو هدایت کنیم؟
 
ما چگونه با یکدیگر همکاری کنیم تا به پیشرفت کشورمان و بر آورده ساختن انتظارات مردم یاری رسانیم؟
وزیر امور خارجه آمریکا در ادامه به تحولات منطقه خاورمیانه اشاره و سعی می‌کند ریشه آن را اقتصاد معرفی کند. «در سراسر جهان، نیروهای اقتصادی در حال دگرگون‌سازی واقعیت‌های سیاست خارجی هستند. ما دولت‌هایی را دیده‌ایم که به علت بحران‌های اقتصادی سقوط کرده‌اند. انقلاب‌هایی که از یک بازار در تونس آغاز شدند، سراسر یک منطقه را در بر گرفتند.
 
در عین حال هرکجا که سفر می‌کنم کشورهایی را می‌بینم که نه به علت اندازه ارتشی که در اختیار دارند بلکه به خاطر رشد اقتصادی‌شان، به نفوذ و تأثیرگذاری دست یافته‌اند. با این شرایط ما باید موقعیت خود را برای رهبری در جهان سازماندهی ‌کنیم ،که امنیت آن به همان اندازه میادین جنگی در اتاق‌های هیئت مدیره‌ها و طبقات تجاری شکل می‌گیرد. ستون قدرت آمریکا در جهان یک اقتصاد قوی است. این اقتصاد اهرم مورد نیاز را برای تأثیرگذاری و پیشبرد منافع‌مان در اختیار ما می‌گذارد و به دیگر کشورها نیز اعتماد به رهبری ما و سود بیشتر در شراکت ما را می‌دهد. توسعه و دیپلماسی قوی قدرتمندترین ارتشی است که تا کنون جهان به خود دیده است.

3- کشورداری اقتصادی قلب سیاست خارجی آمریکا
خانم کلینتون در ادامه سخنان خود در کلوب اقتصادی نیویورک اعلام می‌کند که مأموریت اصلی دیپلمات‌های آمریکا حرکت در مسیر کشورداری اقتصادی است و به همین منظور دستورالعمل‌هایی را به تمام سفارت‌خانه‌های آمریکا در سراسر جهان ارسال خواهد کرد.

وی در تبیین کشورداری اقتصادی می‌گوید: کشور داری اقتصادی دارای دو قسمت است. اول، ما چگونه نیروها را مهار کرده و ابزار اقتصاد جهانی برای تقویت دیپلماسی و حضورمان در خارج استفاده کنیم و دوم چگونه این دیپلماسی و حضور را برای تقویت اقتصادمان در داخل کشور به کار گیریم.

کلینتون همچنین با اشاره به رهبری اوباما در آمریکا اعلام می‌کند: تحت رهبری رئیس جمهور اوباما، استراتژی امنیت ملی ما بر حمایت و پشتیبانی از منابع قدرت جهانی‌مان متمرکز است.

4- تغییر در مرکز ثقل استراتژیک و اقتصادی جهان

وی در این سخنرانی از یک چرخش بزرگ در سیاست‌های اقتصادی و بین‌المللی آمریکا سخن می‌گوید. به گفته کلینتون پایان جنگ در عراق و برگرداندن سربازان از افغانستان به خانه یک چرخش بزرگ است.«مرکز ثقل استراتژیک و اقتصادی جهان در حال تغییر به سمت شرق است و ما بیشتر به منطقه آسیا اقیانوسیه تمرکز می‌کنیم.
 
ایجاد شبکه قوی از ارتباطات و نهادها یکی از بزرگترین پروژه‌هایی است که در سراسر اقیانوس آرام انجام خواهیم داد.» وی امضای موافقتنامه آزاد با کشورهایی چون کره را در این مسیر ارزیابی کرده و در خصوص فعالیت‌های اقتصادی آمریکا در امریکای لاتین می‌گوید:
ما همکاری به جاگوارهای آمریکای لاتین را نیز جزو اولویت‌های خود ساخته‌ایم. اقتصاد این کشورها از رشد 6 درصدی برخوردار است و توافقنامه تجارت آزاد با پاناما و کلمبیا ما را به هدف نهایی که پدید آوردن یک مشارکت تجاری در نیمکره است نزدیکتر می‌کند. این مشارکت از قطب شمال تا جنوب آرژانتین گسترده خواهد شد.

5- برنامه جاه‌طلبانه برای رهبری اقتصادی مشترک با اروپا

وزیر امور خارجه آمریکا در تبیین بخش مهمی از استراتژی جدیدآمریکا به یک نقطه ضعف در ارتباطات تجاری این کشور و اروپا اشاره کرده و می‌گوید: آمریکا و اروپا نیمی از اقتصاد دنیا را تشکیل می‌دهند اما فقط یک سوم تجارت جهانی را در اختیار خود دارند. ما می‌توانیم و باید بیشتر تجارت کنیم.

وی همچنین از «شورای اقتصادی فراآتلانتیک» نام برده و خاطرنشان می‌کند: هماهنگ ساختن تدابیر مرتبط با قانون گذاری بین آمریکا و اتحادیه اروپا یکی از بهترین راه‌هایی است که از طریق آن می‌توانیم رشد و صادرات را افزایش داده و از هزینه‌های تکراری جلوگیری کنیم.
 
بنابراین ما باید یک برنامه جاه‌طلبانه برای رهبری اقتصادی مشترک با اروپا تدوین نمائیم. برنامه‌ای که دقیقاً به مانند همکاری امنیتی بین ما در سراسر جهان، ضروری است در هر منطقه ما سعی داریم که اقتصاد را با دیپلماسی ادغام نمائیم حتی در حوزه روابط بین روسیه و آمریکا.

6- رویکرد تازه در حوزه انرژي
خانم کلینتون در این بخش از سخنرانی خود به انتقاد از وزرات خارجه آمریکا در حوزه انرژی می‌پردازد و به صراحت اعلام می‌کند: انرژی حوزه‌ای است که ما بروی تمام پیچیدگی‌ها و اهمیت آن تمرکز نکرده‌ایم. بنابراین برای اولین بار در وزارت امور خارجه بخشی به نام اداره منابع انرژی تأسیس نموده‌ایم تا اطمینان حاصل نمائیم که تمام روابط ما متضمن پیشبرد منافع ملی حیاتی ما به سوی یک انرژی ایمن، فزاینده و پاکیزه هستند.

وی معتقد است: نمی‌توان در مورد اقتصاد و سیاست خارجی سخن گفت ؛اما حرفی از انرژی به میان نیاورد. ما باید با صادرکنندگان سنتی و نیز اقتصاد‌های در حال ظهور وارد همکاری و مذاکره شویم تا امنیت بین‌المللی انرژی را ارتقاء داده و تضمین نمائیم که ثروت‌های طبیعی کشورها منجر به رشدی فراگیر و جامع خواهند شد.

7- حرکت از بیداری سیاسی به بیداری اقتصادی

یکی از نکات برجسته سخنرانی خانم کلینتون در کلوپ اقتصادی نیویورک اشاره به بیداری سیاسی در کشورهای عربی است. وی در زمینه بیداری در منطقه استراتژی آمریکا را اینگونه تفسیر می‌کند. فرآیند گذار را در مصر، تونس و لیبی در نظر بگیرید. اگر می‌خواهیم شاهد ریشه‌ دواندن دموکراسی باشیم باید ابزاری پیشرفته ارائه نمائیم تا به کشورها کمک نمائیم اقتصادهایی را که برای حفظ قدرت حکام مستبد طراحی شده‌اند، اصلاح کنند.
 
ما به تلاش پیچیده نیاز داریم تا اقتصادهای منطقه را در هم ادغام کنیم. سرمایه‌گذاری را ارتقاء بخشیم و به مدرنیزاسیون اقتصادی یاری رسانیم و برای نیل به موفقیت بیداری سیاسی باید یک بیداری اقتصادی نیز باشد.
وی در این بخش از سخنرانی خود ، گذری به افغانستان زده و می‌گوید: ما در افغانستان نیز ابزاری مشابه ارائه می‌کنیم. دستیابی به پایانی موفقیت‌آمیز در این کشور نیازمند یک چشم‌انداز اقتصادی پویا است که به ثبات کشور کمک می‌کند و با ارائه تجارت و ادغام منطقه‌ای بیشتر،همسایگان نیز از آن سود می‌برند.

البته وزیر امور خارجه آمریکا در تبیین استراتژی‌های جدید خود به ایران نیز اشاره ای دارد و می‌گوید: ما معتقد به افزایش هزینه‌های اقتصادی رفتارهای غیرقابل قبول و نیز از بین بردن منابعی هستیم که این رفتارها را ممکن می‌سازند. ما در برخورد با چالش‌های امنیتی نیز همان خلاقیت و پیچیدگی بازار محور را پیاده می‌سازیم. زمانی که ایران امنیت جهانی و یا سوریه مردم خودش را تهدید می‌کند ما با ابزار هدفمندتر و سخت‌گیرانه‌تری واکنش نشان می‌دهیم.

8- نبرد با چین نقطه تمرکز سیاست‌های اقتصادی آمریکا

کلینتون در این سخنرانی خود به صورت ضمنی به نبرد تجاری آمریکا و چین در عرصه تجارت بین‌الملل اشاره می‌کند. وی در ابتدا به تبیین وضعیت فعلی قوانین و مقررات تجارت در عرصه بین‌الملل اشاره و می‌گوید: کشورهایی که به دلیل احترام ما به تعهداتمان سود می‌برند باید بدانند که ما انتظار داریم آنها نیز به تعهدات خودشان پایبند باشند. این اصل باید سنگ بنای رویکرد ما در کشورداری اقتصادی باشد. این اصل باید در همه‌جا و همیشه یک انتظار جهانی باشد. همه آنهایی که از قوانین اقتصاد جهانی سود می‌برند مسئولیت دارند که از این قوانین تبعیت کنند.

وزیر امور خارجه آمریکا سیاست‌های ارزی چین را ازجمله مواردی دانسته که از قوانین بین‌المللی تبعیت نمی‌کند و اعلام می‌کند: یکی از نمونه‌های رویکردهای غیرقابل تحمل خط مشی ارزی چین است ، که در نهایت نه‌تنها به بهای از دست رفتن شغل در آمریکا بلکه باعث بیکاری در برزیل، آلمان و دیگر کشورها شده است.

وی همچنین خاطرنشان می‌کند آنچه که ما می‌توانیم انجام دهیم نبرد برای ایجاد و پیاده‌سازی نظامی از قوانین است که برای همه یکسان است.

9- عبور از WTO

وزیر خارجه آمریکا در این سخنرانی بارها به نظم جدید اقتصادی مورد نظر ایالات متحده اشاره می‌کند و از «مجمع اقتصادی آسیا و اقیانوسیه» و همچنین «مشارکت فرااقیانوسیه» بارها نام می‌برد. دقت در این سخنان حاکی از یک واقعیت است و آن تصمیم آمریکا برای عبور از سازمان تجارت جهانی یا WTO می‌باشد.

«ما در یک حرکت رو به جلو در مذاکرات برای دستیابی به یک توافقنامه جدید تجارت آزاد هستیم. هدف ما تنها کاستن از موانع نیست بلکه می‌خواهیم استاندارد های رقابت اقتصادی را از ویتنام تا نیوزلند و پرو و بسیاری کشورهای دیگر افزایش دهیم.»

وی همچنین در تبیین شرایط جدید برای رسیدن به یک نظم نوین اقتصادی اعلام می‌کند. وقتی به شرکت‌های آمریکایی فرصت داده نمی شود تا عادلانه رقابت نمایند، به این امر باعث از دست رفتن شغل در آمریکا می‌شود. درست به مانند سازمان تجارت جهانی که بخش اعظمی از تعرفه‌های مضر را در دهه 90 حذف نمود.

 ما امروز به نهادهایی نیاز داریم که راه‌حل‌هایی برای مسائل جدیدی که در بازار به وجود آمده ارائه کنند. مسائلی که ورای تعرفه‌ها قرار دارند کشورهایی که دارای ارزش‌های اقتصادی مشترک هستند باید توافقنامه‌ها و مکانیزم‌های جدیدی خلق و پیاده نمایند تا رقابت عادلانه را تضمین نمایند.

10- دستور وزیر برای بازی تهاجمی در اقتصاد جهانی

خانم کلینتون در سخنان خود با بررسی وضعیت داخلی اقتصاد آمریکا و حرکت اقتصاد جهانی اشاره می‌کند که باید در «بازی تهاجمی» بهتر ظاهر شویم.

وی در تبیین بازی تهاجمی آمریکا به مثال جالبی اشاره می‌کند و می گوید:هر سال به جمعیت شهرهای جهان 65 میلیون نفر افزوده می‌شود. این رقم هفت برابر جمعیت شیکاگو است. بنابراین کسب و کار آمریکایی فرصت بزرگی در اختیار دارد تا در ساخت بنادر، استادیوم‌ها و بزرگراه‌ها یاری رسانده و به شکل‌گیری شهرهای آتی یاری رساند. من در این راستا از دستیار وزیر درخواست کرده‌ام که به شرکت‌های امریکایی کمک کند تا در هر جایی که رشد در بالاترین حد خود قرار دارد بتوانند رقابت کنند.

وی در ادامه تبیین «بازی تهاجمی» خود به مثال دیگری از سرمایه‌گذاری «کی‌اف‌سی» و «پیتزاهات» در چین اشاره می‌کند و می‌گوید: هرچند چینی‌ها شام ما را می‌خورند اما این امر باعث ایجاد شغل در دفتر مرکزی این شرکت در چین می‌شود. برای رفع این نقیصه ما در تلاشیم از طریق «شورای اشتغال» میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری جدید به آمریکا جذب نموده و اشتغال‌زایی نمائیم.

کلینتون بار دیگر به دیپلمات های خود اشاره و خاطرنشان می‌کند: وزارت امور خارجه دیپلمات‌های مستعد و خستگی‌ناپذیر دارد که در ارتباط اقتصادی در سراسر جهان دخیل هستند. ما دوباره سازمان‌دهی می‌شویم تا موانع بروکراتیک قدیمی را برطرف نمائیم. در وزارت یکی معاونت جدید برای رشد اقتصادی، انرژی و محیط زیست ایجاد نمائیم و در وزارت امور خارجه اولین اقتصاددان ارشد را به کار گیریم. ما همچنین فعالیت بیشتری برای آموزش دیپلمات‌هایمان به منظور فهم اقتصاد، امور مالی و جهانی انجام خواهیم داد.

 


مشروح مصاحبه :
 
مجری: صبح همگی بخیر. به چهارصد و هجدهمین نشست باشگاه اقتصادی نیویورک خوش آمدید. امروز، ما بار دیگر ثابت نمودیم که برترین مجمع غیر حزبی کشور در بررسی خط‌مشی اقتصادی هستیم. حضور وزیر امور خارجه را خوشامد می‌گوییم. هیلاری رودهام کلینتون نشان داده است که در سیاست خارجی و امنیت ملی آنچه که اقتصادی است استراتژیک بوده و آنچه استراتژیک بوده، اقتصادی نیز است. وی یکی از حامیان بزرگ رهبری آمریکایی و سرمایه‌‌گذاری در منابع قدرت ما و ارتقاء آنها است. وی می‌داند که برای رقابت در قرن 21 به چه چیزی نیاز است. ایشان رابطه بین قدرت اقتصادی و موضع آمریکا در جهان را می‌فهمد. و این امر چیزی است که به فعالیت‌های روزانه خستگی‌ناپذیر وی طی سه سال گذشته نیرو داده است. وی در حدود 000/600 مایل را سفر نموده و از 90 کشور جهان دیدار کرده است. آقایان و خانم‌ها، وزیر امور خارجه ما، هیلاری رودهام کلینتون. (تشویق حضار)

کلینتون: متشکرم و صبح بخیر. حضور در نیویورک و در باشگاه اقتصادی برجسته و تاریخی نیویورک بسیار مایه مسرت است. می‌خواهم از اندی تیش (Andy Tisch) به خاطر این معرفی تشکر نمایم. همچنین مایلم از جین هاپکینز (Jan Hopkins) رئیس باشگاه اقتصادی نیز تشکر کنم. باید بگویم که جین[!]، هیچگاه دیدن زنی که رئیس جایی است تبدیل به یک منظره قدیمی نمی‌شود. و بنابراین –  (خنده حضار) – من بالاخص از اینکه در دوره ریاست شما در اینجا حضور یافتم خرسند هستم.

اما از اندی تشکر می‌کنم که صحنه را آماده کرد زیرا می‌دانم که ممکن است برای برخی از شما این سؤال پدید آید که چرا وزیر امور خارجه به باشگاه اقتصادی نیویورک آمده است؟ در اینجا می‌توانستیم وزیر خزانه‌داری، وزیر امور تجاری یا رئیس بانک صادرات و واردات را ببینیم، اما چرا وزیر امور خارجه اینجا آمده است؟ زیرا، همانگونه که وی [اندی] گفت، اقتصاد استراتژیک است و استراتژی اقتصادی است.

به نظر من نیازی به گفتن نیست که این امر واقعیت داشته و دارد و همیشه نیز خواهد داشت. اما در این بخش از سال‌های ابتدایی قرن 21 که همه چیز در حال و سال‌های آتی مرتبط با رهبری آمریکا خواهد بود، نیاز شدیدی به این فرمول [اقتصاد استراتژیک است و استراتژی اقتصادی است] احساس می‌شود.

هری ترومن زمانی گفته بود: "روابط ما، چه خارجی و چه اقتصادی، از یکدیگر جداناپذیر هستند." زیرا ترومن فهمید که اگر آمریکا بخواهد جهان پس از جنگ را شکل ببخشد، باید روی به رهبری آورد – نه تنها رهبری دیپلماتیک یا نظامی، بلکه شاید مهمتر از همه رهبری مهم اقتصادی. بنابراین قدرت اقتصادی خود را برای بازسازی دوستان و حتی دشمنان سابق به کار گرفتیم. ما رهبری خلق یک نظم اقتصادی بین‌المللی جدید را بر عهده گرفتیم و سرمایه‌گذاری‌های لازم را در همینجا، در خانه، انجام دادیم تا آرمان‌های خود را به پیش رانده و شکوفایی اقتصادی مشترک را ترویج دهیم.

خوب، امروزه نیز، [ای فرمول] به همان اندازه قبل درست است. روابط خارجی و اقتصادی ما جداناپذیر باقی مانده‌اند. فقط هم اینک، چالش بزرگ ما بازدارندگی یک دشمن نظامی واحد نیست بلکه باید رهبری جهانی خود را در زمانه‌ای که قدرت اغلب بر اساس اقتصاد اندازه‌گیری و اعمال می‌شود را به پیش بریم.
 
همه ما در اینجا می‌دانیم که هم‌اکنون آمریکا در شرایط سختی قرار گرفته است. خانواده‌ها در سراسر جهان سعی می‌کنند پس از  بزرگترین سقوط اقتصادی که من در تمام طول عمرم شاهد بوده‌ام بار دیگر روی پاهای خود بایستند. اعتراضات، تنها چند مایل دورتر از اینجا، به همه ما یادآوری می‌کند که کار زیادی برای انجام دادن داریم. شما چه راستی باشید و چه چپی، چالش پیش رو این است که چگونه تیم آمریکا را به جلو هدایت کنیم؟ ما چگونه با یکدیگر همکاری می‌کنیم تا به پیشرفت کشورمان و برآورده ساختن انتظارات مردم آمریکا یاری رسانیم؟

با این وجود، تمام این رویدادها در خلاء رخ نمی‌دهند. در سراسر جهان، نیروهای اقتصادی در حال دگرگون ساختن واقعیت‌های سیاست خارجی هستند. ما دولت‌هایی را دیده‌ایم که به علت بحران‌های اقتصادی سقوط کرده‌اند. انقلاب‌هایی که از یک بازار در تونس آغاز شدند سراسر یک منطقه را در برگرفتند. به جرأت می‌توان گفت، اروپا به علت رکود و بدهی با شدیدترین امتحان اقتصادی خود از جنگ جهانی دوم به این طرف رویارو گشته است. هر کجا که سفر می‌کنم کشورهایی را می‌بینم که نه به علت اندازه ارتشی که در اختیار دارند بلکه به خاطر رشد اقتصادشان، به نفوذ و تأثیرگذاری دست یافته‌اند.

و فکر نمی‌کنم نیازی باشد که به اتاقی انباشته از نیویورکی‌ها بگویم که ما هنوز با تهدیداتی جدی مواجه هستیم. ما همیشه [با این تهدیدات مواجه] خواهیم بود. اما باید موقعیت خود را برای رهبری در جهانی سازماندهی کنیم که امنیت آن به همان اندازه میادین جنگی در اتاق‌های هیأت مدیره‌ها و طبقات تجاری شکل می‌گیرد.

به بیان ساده‌تر، قدرت اقتصادی آمریکا و رهبری جهانی ما، یک معامله یکجا است. ستون قدرت آمریکا در جهان یک اقتصاد قوی است. این اقتصاد قوی اهرم مورد نیاز را برای تأثیرگذاری و پیشبرد منافع‌مان در اختیار ما می‌گذارد و به دیگر کشورها نیز اعتماد به رهبری ما و سود بیشتر در شراکت ما را می‌دهد. این اتفاق در گذر زمان، تمام عناصر قدرت هوشمند را تضمین می‌نماید: توسعه و دیپلماسی قوی و قدرتمند‌ترین ارتشی که تاکنون جهان به خود دیده است.

هم‌اکنون، چالش‌های ناشی از یک جهان در حال تغییر و نیازهای مردم آمریکا جامعه سیاست خارجی ما را ملزم می‌سازد، همانگونه که مرحوم استیو جابز بیان داشته، "متفاوت فکر کند." مشکلات ما هرگز به خطوط منفک بین اقتصاد جهانی و دیپلماسی بین‌المللی قائل نبوده‌اند. و راه‌حل‌های ما نیز نباید اینگونه باشند.
 
به همین دلیل آنچه را که کشورداری اقتصادی می‌نامم در قلب برنامه‌های سیاست خارجی می‌گذارم. کشورداری اقتصادی دارای دو قسمت است: اول، ما چگونه نیروها را مهار کرده و از ابزار اقتصاد جهانی برای تقویت دیپلماسی و حضورمان در خارج استفاده کنیم؛ و دوم، ما چگونه این دیپلماسی و حضور را برای تقویت اقتصادمان در داخل کشور بکار گیریم.

متعاقب این سخنرانی، فردا دستورالعمل‌هایی بروزرسانی شده در مورد کشورداری اقتصادی به همه سفارتخانه‌هایمان در سراسر جهان ارسال خواهم کرد. ما کشورداری اقتصادی را تبدیل به مأموریت اصلی دیپلماتیک کرده‌ایم تا رهبری اقتصادی خود را در جهان ارتقاء بخشیده و فرآیند احیای اقتصاد داخلی را به جلو برانیم. تحت رهبری رئیس‌جمهور اوباما، استراتژی امنیت ملی ما بر حمایت و پشتیبانی از منابع قدرت جهانی‌مان متمرکز است.

هم‌اکنون، یقینا مسأله این است که احیای اقتصادی موضوعی مربوط به خط‌مشی داخلی، اراده سیاسی، و تمایل حقیقی مردم آمریکا برای تمرکز بر روی آینده است. اما اگرچه تلاش‌های ما شاید در خانه آغاز شوند اما نمی‌توانند محدود به آن گردند. و امروز، من می‌خواهم در مورد این مسأله صحبت نمایم که چگونه کشورداری اقتصادی خود را مدرن می‌نماییم تا با این چالش به مقابله برخیزیم.

ما باید فقط این مسأله را اصلاح کنیم. زیرا، علی‌رغم تمام مشکلات، جهان هنوز به آمریکا به عنوان یک رهبر نگاه می‌کند. تقریبا در تمام کشورهایی که سفر کردم، چیزی را دیدم که در میان هیاهوی موجود در واشنگتن گم شده است: من این حقیقت را دیدم که ما حضوری بسیار قوی داریم، هنوز هم بسیاری به دیده حسن نیت به ما نگریسته و ما را تحسین می‌کنند، اما ما تردیدهایی نیز داریم – تردیدهایی در مورد اینکه چه کسی هستیم، در مورد قدرت پایداری که داریم، در مورد تمایل‌مان برای رهبری اقتصادی، سیاسی و رهبری در دیگر حوزه‌ها.

زمانی که من در مورد قدرت الگو بودنمان و نیز در مورد کاری که در هر کشور دیگر در هر قاره دیگر انجام داده‌ایم، فکر می‌کنم، برایم یادآوری می‌شود که ما هنوز هم بهترین الگوی اقتصادی هستیم که هنوز هم ما تنها و بزرگترین موتور رشد و شکوفایی اقتصادی مشترکی است که جهان تا به حال دیده است.
 


 

رویدادهای هفته گذشته به ما آنچه که در فصل مشترک اقتصاد و سیاست خارجه در خطر قرار گرفته را قویا یادآوری نمودند. روز سه شنبه، مجلس سنا با تصویب قانونی نگرانی خود را از نرخ‌های نامناسب تبادلات تجاری در جهان، شامل چین، نشان داد. و در چهارشنبه، کنگره موافقتنامه‌های تجارت آزاد را با سه شریک حیاتی تصویب نمود. و در طول هفته، متحدین اروپایی ما وارد مذاکراتی فوری برای باثبات کردن منطقه یورو شدند. تحولات اقتصادی فوق تأثیر بسزایی بر مهم‌ترین روابط استراتژیک ما گذارده‌اند.

این چهارمین سخنرانی من در مورد کشورداری اقتصادی است. در اواسط جولای در واشنگتن، توضیح دادم که چگونه دیپلماسی و توسعه به احیای اقتصادی کشور خود ما یاری می‌رسانند. در هنگ‌کنگ، ارزش‌های اقتصادی‌مان را تشریح کرده و از انتظاری که داریم سخن راندم، مبنی بر اینکه تمام آنهایی که از اقتصاد جهانی بهره‌مند می‌شوند باید به قوانین رقابت عادلانه احترام بگذارند. و در سانفرانسیسکو، یک سخنرانی در مورد نقش زنان در اقتصاد جهانی ارائه کردم. و اینجا در نیویورک، می‌خواهم در مورد این مسأله صحبت کنم که چگونه اولویت‌های سیاست خارجی و توانمندی‌های ما در حال تکامل هستند تا با چالش‌هایی که هم استراتژیک و هم اقتصادی هستند، رویارو گردند.

اول، ما اولویت‌های سیاست خارجی خود را بروزرسانی می‌کنیم تا تمام بخش‌ها شامل مسائل اقتصادی نیز باشند. قدرت‌های در حال ظهور به مانند هند و برزیل، اقتصاد را در مرکز سیاست خارجی خود قرار داده‌اند. زمانی که رهبران آنها با یک چالش بین‌المللی مواجه می‌شوند، همان کاری را می‌کنند که در هنگام برخورد با یک چالش داخلی انجام می‌دهند، یکی از اولین سؤالاتی که می‌پرسند این است: این مسأله چه تأثیری بر رشد اقتصادی ما خواهد داشت؟ ما نیز باید همین سؤال را بپرسیم، نه بدین علت که پاسخ بدین سؤال به تمام انتخاب‌های ما را در حوزه سیاست خارجی جهت خواهد داد، بلکه این پاسخ باید بخش مهمی از معادله باشد.

همیشه زمان‌هایی وجود خواهد داشت که هزینه‌ها را نادیده خواهیم انگاشت تا آمریکا را ایمن نگه داشته و یا به اصول‌مان پایبند بمانیم. و در دهه گذشته، سیاست خارجی ما بنا به ضرورت، بر مکان‌هایی تمرکز نمود که با بیشترین خطرات در آنجا مواجه بودیم. این هفته به ما یادآوری نمود که واکنش به تهدیدات همیشه از اهمیتی اصلی در امنیت ملی ما برخوردار خواهد بود. اما نمی‌تواند سیاست خارجی ما باشد. در دهه‌های پیش رو، سیاست خارجی ما باید با همان شدت بر مکان‌هایی تمرکز کند که در آنها فرصت‌های بزرگی داریم. و اغلب، این مکان‌ها دارای ماهیتی اقتصادی خواهند بود.

با پایان جنگ در عراق و برگرداندن سربازان از افغانستان به خانه، یک چرخش بزرگ انجام می‌دهیم. مرکز ثقل استراتژیک و اقتصادی جهان در حال تغییر به سمت شرق است و ما بیشتر بر منطقه آسیا اقیانوسیه تمرکز می‌کنیم. یکی از بزرگترین موفقیت‌های آمریکا در گذشته ایجاد شبکه‌ای قوی از ارتباطات و نهادها در آنسوی آتلانتیک بود – این سرمایه‌گذاری هنوز هم سود می‌دهد. یکی از بزرگترین پروژه‌های ما این خواهد بود که همین کار را در سراسر اقیانوس آرام نیز انجام دهیم. موافقتنامه تجارت آزاد ما با کره، تعهد ما به "مشارکت فرا اقیانوسیه"  به وضوح نشان می‌دهد که ما یک قدرت دیپلماتیک و نظامی مستقر در آسیا نیستیم، بلکه ما یک قدرت اقتصادی مستقر بوده و در آنجا حضور داریم تا بمانیم.

البته هم‌‌اکنون، ببرهای آسیا تنها گربه‌های بزرگ اقتصادی نیستند. ما همکاری با جگوارهای آمریکای لاتین – اگر بتوان آنها را به این نام خواند – را نیز جزو اولویت‌های خود ساخته‌ایم. اقتصاد این کشورها در سالی که گذشت با نرخ 6 درصد رشد کرده است. توافقنامه‌های تجارت آزاد ما با پاناما و کلمبیا ما را به هدف نهایی که پدید آوردن یک مشارکت تجاری در نیمکره است نزدیک‌تر می‌کند. این مشارکت از قطب شمال تا جنوب آرژانیتن گسترده خواهد شد. ما برای تبدیل رشد قاره آمریکا به احیای اقتصادی و ایجاد اشتغال در آمریکا به قدرت مجاورت و همسایگی ایمان داریم.

ما همچنین متعهد به تقویت ابعاد اقتصادی روابط نزدیک‌مان هستیم. آمریکا و اروپا در کنار یکدیگر نیمی از خروجی اقتصادی دنیا را تشکیل می‌دهند اما فقط یک‌سوم تجارت جهانی را  در اختیار خود دارند. ما می‌توانیم و باید بیشتر تجارت نماییم. در "شورای اقتصادی فرا آتلانتیک" (Trans-Atlantic Economic Council)، ما اغلب به بحث در مورد تفاوت‌های قانونی [بین کشورها] می‌پردازیم در حالیکه باید آنها را حل و فصل نموده و از ایجاد قوانین متفاوت جدید خودداری کنیم.
 
 این امر باعث سردرگمی شرکت‌ها در دو سوی آتلانتیک می‌شود. شورای اقتصادی فرا آتلانتیک مجمعی است که سعی می‌کنیم در آنجا این مسائل را حل نماییم و من معتقد هستم که هماهنگ ساختن تدابیر مرتبط با حوزه قانون‌گذاری بین آمریکا و اتحادیه اروپا یکی از بهترین راه‌هایی است که از طریق آن می‌توانیم رشد و صادرات را افزایش داده و از هزینه‌های تکراری جلوگیری نماییم. اما چندین هفته وقت صرف کردن در مورد اندازه شیشه شیر بچه روش مناسب برخورد با مسائلی نیست که در صورت حل و فصل شدن بازدهی بالقوه بالایی خواهند اشت.

بنابراین ما باید یک برنامه جاه‌طلبانه برای رهبری اقتصادی مشترک با اروپا تدوین نماییم، برنامه‌ای که دقیقا به مانند همکاری امنیتی بین ما در سراسر جهان، ضروری است. در هر منطقه، ما سعی داریم که اقتصاد را با دیپلماسی ادغام نماییم. حتی در حوزه روابط بین روسیه و آمریکا، که برای دهه‌های متوالی سیاست و امنیت بر آن استیلاء داشتند، بر کمک به روسیه برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی متمرکز شده‌ایم. ما همچنین سرمایه‌گذاری ویژه‌ای برای حفظ آزادی حمل و نقل دریایی و نیز رویکردی قانون-محور در قبال توسعه منابع در جاهایی مانند دریای جنوب چین و اقیانوس منجمد شمالی، انجام داده‌ایم.

و البته نمی‌توان در مورد اقتصاد و یا سیاست خارجی سخن گفت اما حرفی از انرژی به میان نیاورد. با توجه به جمعیت در حال رشد جهان و ذخیره محدود سوخت‌های فسیلی، نیاز مبرمی به متنوع‌سازی منابع داریم. ما باید با صادرکنندگان سنتی و نیزاقتصادهای در حال ظهور وارد همکاری و مذاکره شویم تا امنیت بین‌المللی انرژی را ارتقاء داده و تضمین نماییم که ثروت‌های طبیعی کشورها منجر به رشدی فراگیر و جامع خواهند شد. بنابراین، برای اولین بار در وزارت امور خارجه، بخشی به نام اداره منابع انرژی را تأسیس نموده‌ایم تا اطمینان حاصل نماییم که تمام روابط ما متضمن پیشبرد منافع ملی حیاتی ما به سوی یک انرژی ایمن، فزاینده و پاکیزه هستند.
 
من قصد دارم که در یک سخنرانی دیگر در مورد این موضوعات صحبت کنم. اما در اینجا باید ذکر نمایم که پس از انجام مطالعه‌ای که من دستورش را صادر کرده بودم و پس از بررسی اینکه در چه حوزه‌ای خوب هستیم، چه کاری را باید بهتر انجام دهیم، چه چیز را باید به لیست کارهایمان بیفزاییم و چه چیزی را می‌توانیم حذف نماییم، انرژی به عنوان حوزه‌ای مطرح گشت که ما بر روی تمام پیچیدگی‌ و اهمیت آن تمرکز نکرده‌ایم.

با پیاده‌سازی کشورداری اقتصادی، تنها اولویت‌های ما نیستند که تغییر می‌کنند، بلکه نحوه پیگیری این اولویت‌ها نیز تکامل می‌یابند. و این دومین نکته‌ای است که به آن خواهم پرداخت. ما در حال تقویت توانایی‌مان برای تدوین و اجرای راه‌حل‌های اقتصادی برای چالش‌های استراتژیک هستیم. اعتقاد به قدرت استراتژیک نیروهای اقتصادی پدیده‌ای جدید در سیاسات خارجی آمریکا نیست. آنچه که جدید است، گستردگی و پیچیدگی‌ بازار‌های جهانی است؛ برای اینکه کارآمد بمانیم به تخصص، مهارت و همکاری در تمام بخش‌های دولت نیاز داریم.

فرآیند گذار را در مصر، تونس و لیبی در نظر بگیرید. اگر می‌خواهیم شاهد ریشه یافتن دموکراسی باشیم باید ابزاری پیشرفته ارائه نماییم تا به کشورها کمک نماییم اقتصادهایی را که برای حفظ قدرت حکام مستبد و نخبگان طراحی شده‌اند، اصلاح کنند. و ما می‌دانیم که این کمک به تنهایی، هر چقدر هم که سخاوتمندانه باشد، کافی نخواهد بود.
 
ما به تلاشی پیچیده نیاز داریم تا اقتصادهای منطقه را در هم ادغام کنیم، سرمایه‌گذاری را ارتقاء بخشیم و به مدرنیزاسیون اقتصادی یاری رسانیم. این منطقی است که در ورای پیشنهادات ماه می رئیس‌جمهور در مورد خاورمیانه قرار دارد؛ پیشنهاداتی که من از کنگره مصرانه تقاضا دارم از آنها پشتیبانی نماید. برای نیل به موفقیت، بیداری سیاسی اعراب باید یک بیداری اقتصادی نیز باشد.

ما در افغانستان نیز ابزاری مشابه ارائه می‌کنیم. دستیابی به پایانی موفقیت‌آمیز در این کشور نیازمند یک چشم‌انداز اقتصادی پایا است که به ثبات کشور کمک می‌کند و با ارائه تجارت و ادغام منطقه‌ای بیشتر، همسایگان نیز از موفقیت آن سود بیشتری می‌برند. و در فعالیت‌های توسعه‌ای در آفریقا و جاهای دیگر نبز در حا پیگیری یک برنامه سرمایه‌گذاری هستیم. ما اصرار داریم دلارهای ما آنچه را که بازارها می‌توانند با اتکاء به خود بدست آورند را باید تقویت کنند نه اینکه جایگزین آنها بشوند.

ما در برخورد با چالش‌های امنیتی نیز همان خلاقیت و پیچیدگی بازار محور را پیاده می‌سازیم. زمانی که ایران امنیت جهانی و یا سوریه مردم خودش را تهدید می‌کنند، ما با ابزار هدفمند‌تر و سخت‌گیرانه‌تری واکنش نشان می‌دهیم – نه فقط تحریم‌هایی علیه رهبران و ژنرال‌ها بلکه تمهیدات پیچیده‌تری برای محروم ساختن این رژیم‌ها از بیمه، بانکداری و صنایع حمل و نقل و همچنین شرکت‌های پوششی که برای انجام فعالیت‌هایشان به آنها وابسته هستند. ما متعهد به افزایش هزینه اقتصادی رفتارهای غیرقابل قبول و نیز از بین بردن منابعی هستیم که این رفتارها را ممکن می‌سازند.

اگر تحریم‌ها در میان قدرتمندترین چماق‌های ما قرار دارند، فرهنگ کارآفرینی ما کارآمدترین هویجی است که در اختیار داریم. این فرهنگ کارآفرینی یکی از منابع قدرت آمریکا و همچنین یکی از عناصر کشورداری اقتصادی ما است که اغلب نادیده انگاشته شده است. در زمانه‌ای که چشمانداز‌هایی اغوا کننده در مورد آینده اقتصاد جهانی وجود دارد، چشم‌اندازهایی که رقیب یکدیگر هستند، این فرهنگ بخشی از برَند آمریکا است که با مردم سخن می‌گوید و آنها را مجذوب ارزش‌هایی می‌کند که در سراسر جهان ترویج می‌دهد – بازارهای آزاد، حاکمیت قانون، بیان آزادانه عقاید. این امر یکی از دلایلی است که ما یک برنامه کارآفرینی جهانی آفریده‌ایم که شبکه‌هایی از مبتکران در مکان‌های استراتژیک جهان پدید می‌آورد. ما به خوبی از این حقیقت آگاه هستیم که تنها در یک رقابت سیاسی و اقتصادی نیستیم؛ ما همچنین درون رقابتی برای عقاید نیز قرار گرفته‌ایم. اگر مردم به دموکراسی و بازارهای آزاد اعتقادی نداشته باشند، در این صورت آنها در جای دیگر به دنبال الگوهایی خواهند بود که نیازهای آنها را با سهولت بیشتری پاسخ دهند.

ما معتقدیم که الگوی ما تنها مناسب ما نیست؛ به نظر ما این الگو تجسمی از اصول جهانی، روح بشری و نتایج اثبات شده‌ای است که آن را تبدیل به بهترین مدل برای هر کشور یا مردمی می‌کند. ممکن است تفاوت‌هایی در مورد چگونگی پیاده ساختن آن وجود داشته باشند اما ما وارد این رقابت شده‌ایم تا در آن برنده شویم. ما می‌خواهیم این امر را به صورت واضح نشان دهیم که اصلاحات دموکراتیک و اقتصادی نه فقط به نفع آمریکا بلکه به نفع بقیه جهان نیز است.

سوم، ما در حال مدرن ساختن برنامه‌های خود در حوزه تجارت، سرمایه‌گذاری و دیپلماسی تجاری هستیم تا اشتغال و رشد اقتصادی برای مردم آمریکا پدید آوریم. هم‌اینک، می‌توانم تصور کنم که برخی از شما می‌دانید که ما چه کار سخت و پرمشقتی داریم، زیرا رابطه بین آنچه که ما به صورت روزمره در وزارت امور خارجه انجام می‌دهیم و آنچه که در اینجا در نیویورک و یا جاهای دیگر در کشور رخ می‌دهند، چیست؟ و من می‌دانم برخی معتقد هستند که آمریکا، پس از اینکه نتایج کارهایش در سالیان اخیر را دید، باید روی به درون آورد. اما ما نمی‌توانیم در اقتصاد جهانی زنگ تنفس داشته باشیم. رقبای ما زنگ تنفسی ندارند و ما نیز نمی‌توانیم داشته باشیم. آنچه که ما می‌توانیم انجام دهیم نبرد برای ایجاد و پیاده ساختن نظامی از قوانین است که برای همه یکسان باشد.

البته هیچ کشوری، من‌جمله کشور خود ما، کامل نیست. اما ما از نظامی که باز، آزاد، شفاف و عادلانه است هراسی نداریم زیرا می‌دانیم زمانی که میدان صاف باشد شرکت‌های آمریکایی پیشرفت خواهند کرد. و یک زمین بازی مسطح و هموار فقط حرف‌ها و سخنان زیبا نیست. کشورهایی که به علت احترام ما به تعهداتمان سود می‌برند باید بدانند که ما انتظار داریم آنها نیز به تعهدات خودشان پایبند باشند. این اصل باید سنگ بنای رویکرد ما در کشورداری اقتصادی باشد نه یک آرمانی که مورد به مورد در جستجوی آن هستیم. این اصل باید در همه جا و همیشه یک انتظار جهانی باشد.همه آنهایی که از قوانین اقتصاد جهانی سود می‌برند مسؤولیت دارند که از این قوانین تبعیت کنند.


هم‌اکنون کشورهای در حال توسعه چنان حجمی از تجارت جهانی را در اختیار دارند که دیگر مستثنی ساختن آنها از قوانین تمام نظام را نه تنها ناعادلانه بلکه غیرکارآمد خواهد کرد. و این امر در نهایت به همه آسیب خواهد رساند. یکی از نمونه‌های این نوع رویکردهای غیر قابل تحمل خط‌مشی ارزی چین است که در نهایت نه تنها به بهای از دست رفتن شغل در آمریکا بلکه باعث بیکاری در برزیل، آلمان و دیگ کشورها شده و همچنین مردم چین را نیز از چیدن کامل نتیجه زحمات‌شان محروم می‌سازد. چین به بازی با نظام تجاری پرداخته است تا ارزش پول رایج خود را پایین نگه داشته و به شرکت‌های چینی کمک نماید. پول رایج این کشور دارای ارزش است اما نه به قدر کافی. و پول رایج تنها یکی از حوزه‌های اقدامات ناعادلانه است.

رئیس‌جمهور اوباما به وضوح اعلام کرده است که هر ابزاری که ما مورد استفاده قرار می‌دهیم باید واقعا کارآمد بوده و در تطابق با معاهدات و تعهدات بین‌المللی خود ما باشد. در همین حین، باید در تضمین رابطه اقتصادی برد-بردی که می‌توانیم و باید با چین داشته باشیم، قاطعانه عمل نماییم. وزارت امور خارجه مصمم است به شرکت‌های ما کمک کند تا فرصت‌ها را در سراسر جهان به دست آورند و موانع سر راه تجارت، سرمایه‌گذاری و رقابت عادلانه را مرتفع نمایند. سفرای ما تلاش‌های تمام بخش‌های دولت را هدایت می‌کنند تا به تجارتی جدید دست یابیم و هدف دوبرابر ساختن صادرات آمریکا تا سال 2015 را عملی نماییم. باب هورماتز ، معاون وزیر امور خارجه، که زمانی فعالیت زیادی در این باشگاه داشت، در حال هماهنگی با بانک صادرات-واردات، شرکت سرمایه‌گذاری خصوصی در خارج (OPIC) و دیگر نهادها است تا از سرمایه‌گذارها و صادرکنندگان ما در بازارهای در حال ظهور حمایت نمایند.

به لطف مدیریت رون کیرک ، نماینده تجاری آمریکا، و با انعقاد قراردادهای تجاری با پاناما، کلمبیا و کره شمالی، ما ثابت نموده‌ایم که حتی در واشنگتن امروز رهبران از هر دو حزب می‌تواند با یکدیگر در راستای کسب نتیجه و نیز ارسال پیام به بقیه جهان همکاری نمایند. این قراردادها می‌توانند به ما کمک کنند تا در بازارهای مهم در حال ظهور به رقابت پرداخته و ده‌ها هزار شغل برای مردم آمریکا ایجاد نماییم. این پیروزی‌ها همچنین به ما نیروی جدیدی می‌بخشند تا برنامه‌ای گسترده‌تر برای رقابت عادلانه در جهان و بروزرسانی جعبه ابزار اقتصادی‌مان، تقبل نماییم.

بنابراین ما در یک حرکت رو به جلو در مذاکرات برای دستابی به یک توافقنامه جدید تجارت آزاد چند جانبه به نام "مشارکت فرا اقیانوسیه" هستیم. هدف ما تنها کاستن از موانع نیست بلکه می‌خواهیم استانداردهای رقابت اقتصادی را از ویتنام تا نیوزیلند و پرو و بسیاری کشورهای دیگر افزایش دهیم. و ما به استفاده از "مجمع اقتصادی آسیا و اقیانوسیه"، که رئیس جمهور اوباما میزبانی آن را در ماه آینده در هاوایی بر عهده خواهد داشت، ادامه خواهیم داد تا به تجارت باز، آزاد، شفاف و عادلانه در منطقه اقیانوس آرام دست یابیم.

هم‌اکنون ما باید سریع و خلاق باشیم زیرا با موانع جدیدی روبرو می‌شویم که نه در مرزها بلکه در پشت آنها ظاهر می‌شوند و اجازه رقابتی را که شایسته شرکت‌های ما است از آنها می‌گیرند. و این نه تنها مسأله‌ای برای مذاکرات تجاری، بلکه چالشی برای دیپلماسی ما در سراسر جهان نیز است. برای مثال، زمانی که به اصطلاح گیشه‌های اخذ عوارض که شرایطی ناعادلانه به شرکت‌هایی که می‌خواهند وارد یک بازار شده یا در آن توسعه یابند، از جانب دولت‌ها تحمیل می‌شود ما آنها را به عقب می‌رانیم. و برای من روشن است زمانی که کشورها چشمان خود را بر سرقت معنوی یا دیگر مسائل می‌بندند، ما باید از آنها بخواهیم که از دارایی‌های معنوی محافظت کنند. و سفارتخانه‌های ما در خطوط مقدم هستند. ما زمانی که فساد، قوانین زائد اداری، یا تحکم بر شرکت‌های کوچک یا متوسط را مشاهده می‌کنیم، وارد عرصه می‌شویم.

و زمانی که شرکت‌ها می‌خواهند رقابت کنند ما باید از کشورها بخواهیم که قراردادهای دولتی خود را باز نمایند نه اینکه فقط از ما انتظار انجام این کار را داشته باشند. ما در حال کار بر روی خرید و فروش هستیم – استاداردهای خرید و فروش جهانی – تا آن نیز تبدیل به یک خیابان یکطرفه نشود. زیرا وقتی که به شرکت‌های آمریکایی فرصت داده نمی‌شود تا عادلانه رقابت نمایند، این امر باعث از دست رفتن شغل در داخل آمریکا می‌شود. درست به مانند سازمان تجارت جهانی که بخش اعظمی از تعرفه‌های مضر را در دهه 1990 حذف نمود، ما امروز به نهادهایی نیاز داریم که راه‌حل‌هایی برای مسائل جدیدی که در بازار بوجود آمده ارائه کنند، مسائلی که ورای تعرفه‌ها قرار دارند. کشورهایی که دارای ارزش‌های اقتصادی مشترکی هستند باید توافقنامه‌ها و مکانیزم‌های جدیدی خلق و پیاده نمایند تا رقابت عادلانه را تضمین نمایند.


اجازه دهید به طور خلاصه در مورد مانعی که باید سریعا بدان بپردازیم، یعنی مشارکت زنان در اقتصاد جهانی، سخن بگویم. زیرا زمانی که نصف دنیا دعوت نمی‌شود به مثابه استهزاء آرمان رقابت اقتصادی آزاد، باز و منصفانه است. بر اساس اظهارات اقتصاددانان در دهه گذشته، مشارکت فزاینده زنان در بازار کار جهانی در جهان توسعه یافته بیشتر از چین در رشد جهانی سهم داشته است.

بنابراین فرو ریختن دیوارهایی که افراد و سازمان‌ها را از دستیابی کامل به توان بالقوه‌شان باز می‌دارد، فقط مشکل دیگران نیست بلکه به همه ما مربوط می‌شود. اما دفاع در برابر رفتار نادرست و موانعی که مردم و شرکت‌ها را از رقابت جهانی بازمی‌دارند، کافی نیست. ما باید در بازی تهاجمی نیز بهتر شویم. هر سال، به جمعیت شهرهای جهان 65 میلیون نفر افزوده می‌شود. این رقم هفت برابر جمعیت شیکاگو است. ایده تشکیل یک نظم جهانی که دارای هفت شهردار مثل رام امنوئل  باشد، به قدر کافی برای به حرکت واداشتن ما کافی است. (خنده حضار)

خانم کلینتون در ادامه این مصاحبه با اشاره به نقش دیپلماسی بازرگانی ،به جریان آزاد سرمایه اشاره می کند و معتقد است :
 
کسب و کار آمریکایی فرصت بزرگی در اختیار دارد تا در ساخت بنادر، استادیوم‌ها و بزرگراه‌ها یاری رسانده و به شکل‌گیری شهرهای دیرپای آتی یاری رساند. من از خوزه فرناندز ، دستیار وزیر درخواست کرده‌ام که به شرکت‌های آمریکایی کمک کند تا در هر جایی که رشد در بالاترین حد خود قرار دارد بتوانند رقابت کنند.
دیپلماسی بازرگانی ما نباید فقط به ارتقاء جریان کالاها و خدمات اکتفاء نماید. ما همچنین باید جریان آزاد سرمایه را نیز ارتقاء بخشیم. سرمایه‌گذاری در هر دو جهت، در کنار قوانینی که به خوبی اجرا می‌شوند برای ایجاد رشد و اشتغال‌زایی در کشور حیاتی هستند. برای مثال، سال گذشته، شرکت مستقر در کنتاکی که مالک "کی‌اف‌سی"  و "پیتزا هات" ، دو برند مشهور آمریکایی، است در حقیقت  از فروش پیتزا و مرغ سرخ کرده در چین سود بیشتری از فروش در آمریکا کرد. اما این امر باعث ایجاد شغل در دفتر مرکزی این شرکت در لوئیزویلی  و چین می‌شود. زمانی که تام فرایدمن  هشدار می‌دهد که چینی‌ها شام ما را خواهند خورد، مطمئن نیستم که دقیقا این همان چیزی باشد که در سر دارد. (خنده حضار)

اما درست است که ما انتظار داریم رفتار مناسبی با سرمایه‌گذاران ما در خارج انجام گیرد. و اگر این کار را انجام دهیم، باید از سرمایه‌گذاری خارجی در آمریکا استقبال کنیم. ما در تلاشیم که از طریق "شورای شغل"  رئیس جمهور، که هفته گدشته ریاست یکی از نشست‌های آن را بر عهده داشتم، و نیز یک پارادایمی که همه بهش‌های دولت در آن حضور دارند به نام "منتخب آمریکا" ، میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری جدید به آمریکا جذب نموده و اشتغال‌زایی نماییم. وزارت امور خارجه و و دفتر نمایندگان تجاری آمریکا نیز مذاکراتی را در حوزه نسل آتی توافقنامه‌های سرمایه‌گذاری متقابل با عنوان "بی‌آی‌تی"  و نیز حفاظت و تشویق سرمایه‌گذاری، هدایت می‌کنند. و من در کمال خرسندی اعلام می‌کنم که به زودی مباحثات فنی را در مورد یک توافقنامه جدید سرمایه‌گذاری با هند ادامه خواهیم داد.

با این حال، به منظور ایجاد بازارهای آزاد باید اطمینان حاصل نماییم که تمام شرکت‌ها، صرفظر از اینکه رؤسای آنها در هیأت‌های مدیره شرکتی نشسته باشند یا در وزارتخانه‌های دولتی، تحت قوانین یکسانی بازی می‌کنند. حال بگذارید کاملا شفاف سخن بگوییم: اغلب، شرکت‌های دارای اولویت ملی از دسترسی ترجیحی به منابع دولتی و حمایت ویژه در برابر رقابت در بازارهایشان برخوردار هستند.
 
این شرکت‌ها، چه تحت مالکیت کامل دولت‌ها باشند چه بخشی از آنها در اختیار دولت باشد، از مزایای ناعادلانه‌ای برخوردار هستند و این امر به رقبای خارجی و نیز کارآفرینان داخلی ضربه وارد می‌کند. ما در تلاش هستیم تا فصلی را در برنامه "مشارکت فرا اقیانوسیه" به سازمان‌های تجاری تحت تملک دولت‌ها اختصاص داده و دستورالعمل‌های جدید "سازمان اقتصادی، همکاری و توسعه" (OECD) را تکمیل نماییم. فرضیه ما ساده است؛ قوانین باید به طور مساوی در مورد تمام شرکت‌ها اعمال گردند. ما این امر را بی‌طرفی رقابتی اصولی منطقی می‌نامیم و آن را در سراسر جهان ترویج می‌کنیم.

اما این چالش‌ها در برابر منافع اقتصادی ما تمام داستان نیستند. نکته چهارم من این است که ما با مجموعه‌ای ویژه از چالش‌های استراتژیک مواجه هستیم که از دسترسی دولت‌های امروزی به ثروتی فزاینده ناشی شده‌اند. دولت‌ها از طریق ذخایر پولی، منابع طبیعی و تجارتی که مالک آن بوده و کنترلش را در اختیار دارند به صورت مستقیم وارد بازارها می‌شوند. و آنها را این بازارها را به گونه‌ای شکل می‌دهند که نه تنها سود کسب کنند بلکه به نیابت از دولت در آنها ایجاد و اعمال قدرت نمایند.
استفاده کشورها از قدرت اقتصادی برای مجبور ساختن دیگران به سر فرود آوردن در برابر آنها پدیده جدیدی نیست. اما امروزه منابع در اختیار آنها به صورت بی‌سابقه‌ای افزایش یافته‌اند و بازارهای جهانی به هم متصل فرصت‌های جدید برای آنها پدید آورده‌اند. یک دهه قبل، ملت‌های نوظهور مجموعه 100 میلیارد دلار در سال به اندوخته‌های خود اضافه کردند. این کشورها در سال 2009، 6/1 تریلیون دلار کسب کردند. صندوق‌های مالی دولتی هم‌اکنون 12 درصد از سرمایه‌گذاری‌های جهان را کنترل می‌کنند.

سازمان‌های تجاری تحت اختیار یا تحت حمایت دولت نه تنها در بازارهای داخلی بلکه در سراسر جهان فعالیت می‌کنند. این شرکت‌ها گاها به صورت پنهانی عمل کرده و اغلب دچار کمبود شفافیت هستند که در صورت وجود سهامدار و تمهیدات قانونی و یا هیأت مدیره پدید می‌آید. ما همچنین شاهد شرکت‌های تلفیقی هستیم که خود را به صورت بازیگران تجاری نمایان می‌سازند اما در حقیقت توسط دولت‌ها کنترل شده و دارای اهداف استراتژیک هستند. خطوط تفکیک کننده دیگر به قدر کافی واضح نیستند.

زمانی که دولت‌ها به طور مستقیم یا از طریق شرکت‌های تحت تملک و کنترل خودشان در بازارها فعالیت می‌کنند، اغلب رفتاری بی‌خطر دارند. آنها همان کاری را که می‌گویند انجام می‌دهند یعنی سرمایه‌گذاری می‌کنند. حتی گاهی اوقات این فعالیت‌ها مفید است، به مانند زمانی که تأمین کننده‌های انرژی با مصرف‌کنندگان همکاری می‌کنند تا بازارهای جهانی را باثبات سازند. اما این جریان همیشه اینگونه نیست. ما همچنین دولت‌هایی داریم که همسایگان خود را مرعوب می‌سازند. برای مثال، شرکت‌های نفتی ملی جریان گاز را در اوج زمستان قطع می‌کنند. یا اینکه پس از یک مناقشه، دسترسی به مواد معدنی حیاتی را مسدود می‌کنند.

روش‌های بکارگیری پول، شرکت‌ها و منابع طبیعی توسط دولت‌ها، بالاخص در بازار جهانی، منبع نگرانی مهمی برای ما هستند و امیدوارم که برای شما نیز اینگونه باشد. بنابراین، ما نیاز به پدید آوردن قوانین و هنجارهای بین‌المللی داریم که مرزها را مشخص کنند، رفتارهای بد را شناسایی نمایند و خواهان شفافیت باشند تا نهادهای تحت مالکیت دولت‌ها در مورد نیات و فعالیت‌های خود شفافیت داشته باشند.

با این وجود، در واکنش بدین چالش‌ها نباید واکنشی مشابه داشته باشیم. زمانی که جامعه بین‌المللی در مورد صندوق‌های ثروت ملی دچار نگرانی می‌شود، کشورها، نهادها و صندوق‌ها با یکدیگر در مورد "اصول سنتیاگو" اتفاق نظر می‌یابند. این اصول مجموعه‌ای از قوانین رفتاری هستند تا تمام سهامداران را مطمئن سازند که این صندوق‌ها رفتاری مسؤولانه خواهند داشت. ما امروز باید این بحث را گسترده سازیم تا تعهدات مشابه یا حتی موافقتنامه‌هایی الزام‌آور در مورد نیات و اعمال شرکت‌های دولتی پدید آوریم. این یک برنامه جاه‌طلبانه است و ما باید اطمینان یابیم که وزارت امور خارجه و دولت آمریکا در مسیری درست به سوی دستیابی بدین هدف قرار دارند.

پس از 11 سپتامبر، متوجه شدیم که باید موانع موجود در مقابل همکاری سازمان‌های اطلاعاتی و مجریان قانون را مرتفع نماییم. امروزه، بخش اعظمی از مسؤولیت‌های کشورداری اقتصادی در میان بسیاری از سازمان‌های دولتی توزیع شده‌اند. بنابراین ما باید نقاط قوت منحصربفرد خود را بر روی میز مشترکی جمع نماییم. همه ما تحت رهبری رئیس‌جمهور و کاخ سفید در یک تلاش تمام دولتی فعالیت می‌کنیم.

وزارت امور خارجه، به نوبه خود، دیپلمات‌هایی مستعد و خستگی‌ناپذیر دارد که در ارتباطات اقتصادی در سراسر جهان دخیل هستند. ما در هر سطحی سعی می‌کنیم تا بازی خود را به پیش بریم. ما دوباره سازمان‌دهی می‌شویم تا موانع بوروکراتیک قدیمی را بر طرف نماییم، در وزارت یک معاونت جدید برای رشد اقتصادی، انرژی و محیط زیست ایجاد نماییم، و در وزارت امور خارجه اولین اقتصاددان ارشد را به کار بگماریم. ما همچنین فعالیت بیشتری برای آموزش دیپلمات‌هایمان به منظور فهم اقتصاد، امور مالی و جهان انجام خواهیم داد. هدف ما افزایش دانش اقتصادی جهانی و تخصص گسترده است. ما باید وزارتخانه‌ای باشیم که مردم در آن هم در مورد امور سیاسی و هم وب‌سایت "بلومبرگ ترمینال"بخوانند.

در نهایت، اجازه بدهید تأکید نمایم که در تمام آنچه که می‌توانیم در ورای مرزهایمان انجام دهیم، انتخاب‌هایی که در داخل کشور انجام می دهیم اهمیتی حیاتی برای ارتقاء منبع رهبری‌مان خواهند داشت. این انتخاب‌ها، فقط انتخاب‌های دولت و رهبران سیاسی ما نیست؛ بلکه انتخاب‌های بخش تجاری نیز به همان میزان اهمیت دارد. باید بدانیم که وابستگی ما به واردات نفت و دیون خارجی ما نه فقط چالش‌هایی اقتصادی بلکه چالش‌هایی برای سیاست خارجه نیز هستند. این چالش‌ها در کوتاه‌مدت، باعث فراریت [سرمایه‌گذاری] شده و اهرمی برای فشار در اختیار دیگران می‌گذارد. در بلندمدت، این مسائل چالشی در برابر رهبری جهانی ما پدید خواهند آورد.

ما در حال تلاش هستیم تا با یک تفکر جدید و یک احساس بازسازی شده از هدف مشترک بدین مسائل واکنش نشان دهیم تا موجب رشد اقتصادمان شویم، زیرساخت‌ها را مدرن نماییم و دیون خود را کاهش دهیم.

در حین انجام این کارها، باید در مقابل وسوسه کاهش سرمایه‌گذاری مقاومت کنیم – نه تنها سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، آموزش، تحقیقات بلکه همچنین در دیپلماسی و توسعه. همانگونه که قبلا گفته و امروز نیز تکرار می‌کنم، یک درصد بودجه که صرف دیپلماسی و توسعه می‌کنیم باعث افزایش کسری بودجه یا دیون ما نمی‌شود. ما یا باید هم‌‌اکنون در آنچه که ما را ایمن نگه می‌دارد سرمایه‌گذاری کنیم یا انتظار داشته باشیم که هزینه زندگی در یک دنیای خطرناک که از نظر اقتصادی دچار چالش‌های بیشتری است را تقبل نماییم. فکر نمی‌کنم که بتوانیم از عهده مخارج این گزینه برآییم.

واشنگتن باید به فرهنگ بلوف سیاسی پایان بخشد. می‌‌توانم به شما بگویم که این فرهنگ باعث شده سؤالاتی در مورد رهبری آمریکا در سطح جهان پدید آید. هنگامی که در هنگ‌کنگ بودم سیل انبوه سؤالات در مورد نتیجه مذاکرات در مورد سقف دیون به سوی من سرازیر شد. من قادر بودم که تمام رهبران سازمان‌ها تجاری و رهبران دولت‌ها را مطمئن سازم که در پایان به یک راه‌حل دست خواهیم یافت. و همانگونه که وینستون چرچیل گفته، ما بهترین سیستم را داریم، اما تا زمانی که تمام گزینه‌های جایگزین را بررسی نکرده‌ایم به راه‌حل دست نمی‌یابیم.

و اینکه دموکراسی آمریکایی همیشه اندکی درهم و برهم خواهد بود – این امر با ما عجین شده است. اما این آشفتگی نمی‌تواند بر ضرورت دستیابی به نتایج سایه افکند. ما باید بدانیم هر تصمیمی که هم‌اکنون اتخاذ می‌کنیم در این جهانی که که هفت روز هفته و 24 ساعت شبانه روز به هم متصل است، در همه جا منتشر می‌شود. بسیاری از مردم سیستم ما را بخوبی درک نمی‌کنند، اما وقتی می‌بینند که در مورد مسائل اساسی به مانند اینکه آیا آمریکا توانایی پرداخت دیونش را ندارد، نمی‌تواند تصمیم بگیرد، در این حالت سؤالاتی در ذهن آنها پدید می‌آید مبنی بر اینکه ما به عنوان یک ملت به کجا می‌رویم.

اما همانگونه که گفتم، نه تنها دولت ما بلکه سازمان‌های تجاری ما نیز به رهبری نیاز دارند. امروزه بسیاری از شرکت بر روی ذخایر بزرگ مالی نشسته‌اند. و در بسیاری از کشورهایی که سفر کرده بودم، رهبران از من پرسیدند، "سازمان‌های تجاری آمریکا کجا هستند؟ چرا آنها اینجا نیستند تا برای این قرارداد، این معامله معدنی یا این فرصت تجاری رقابت کنند؟" خوب، ما سعی داریم محیطی را فراهم آوریم تا شرکت‌های آمریکایی، کوچک وبزرگ، در داخل و خارج، ابزار و اعتماد بنفس لازم را برای نمایان ساختن حداکثر توان خود داشته باشند.
 
اما در نهایت، این شما بخش‌های تجاری هستید که باید سرمایه‌گذاری کرده و آن دسته از ریسک‌های آگاهانه‌ای که همیشه برای موفقیت آمریکا بسیار با اهمیت بوده‌اند را اتخاذ کنید. دیروز، در مراسم نهار رئیس‌جمهور کره با گروهی از اعضای سازمان‌های تجاری آمریکا دیدار کردم که در کره به فعالیت مشغول هستند. ما شروع به گفتگو در این مورد کردیم. یکی از رهبران این سازمان‌های تجاری گفت، "امروزه در اقتصاد جهانی ریسک زیادی وجود دارد، و ما باید این ریسک‌ها را ارزیابی نماییم زیرا به سهامداران خود یک سیاست سرمایه‌گذاری بسیار جامع ارائه نماییم که به خوبی بررسی شده است." وی گفت، "اما یک عنصر جدید نیز وجود دارد. ما احساس می‌کنیم که نه تنها با شرکت‌ها بلکه با کشورها نیز رقابت می‌کنیم."

و اینها کشورهای مشخصی هستند که همه می‌شناسیم، کشورهایی که در آنها شرکت‌های تحت مالکیت دولت و یا تلفیقی، در حال رقابت هستند. اما کشورهای دیگری هستند که بسیاری در همان تیم مشترک بخش تجاری و دولتی فعالیت می‌کنند، و ما نیز باید به تیم آمریکایی روی آوریم. ما باید با یکدیگر همکاری نماییم تا با این چالش‌ها رویارو شویم.
در دهه 1990، بخش تجاری از زنجیر تأمین خود استفاده کردند تا به مسأله کار کودکان در کشورهای در حال توسعه بپردازند، و این شرکت‌های تجاری آمریکایی بودند که شروع به تغییر تصویر وحشتناک کار اجباری کودکان پنج، هفت یا نه ساله نمودند. امروز ممن خوشحالم که ائتلافی جدید از شرکت‌های بزرگ با یکدیگر همکاری می‌کنند تا زنجیر عرضه جهانی را عاری از نرم‌افزار به سرقت رفته و کالاهای ساختگی نمایند. این امر پاداشی بر حق برای سرمایه‌گذارها است اما در عین حال باعث اشتغال‌زایی در آمریکا نیز می‌شود. زیرا هیچکس بیشتر از ما کار نمی‌کند و هیچ‌کس بیش از ما نوآوری نمی‌کند. ما باید در آنجا باشیم و برای آنچه که می‌توانیم به بهترین نحو انجام دهیم به رقابت بپردازیم.

یقینا چالش‌های پیش روی شرکت‌ها، دولت و مردم ما بسیار بزرگ هستند. اما این اولین باری نیست که آمریکا با مشکلات رو در رو شده است و ما باید آماده باشیم تا برای آنچه که می‌دانیم می‌توانیم به دست آوریم به سختی بجنگیم. ما باید بر مشکلات‌مان در داخل و خارج فایق آییم.

من معتقد هستم که اطمینان یک کالا است و باید به یاد داشته باشیم که در بهترین حالت، آمریکا به صورت جامعه فرصت‌ها باقی خواهد ماند. کشور آرمانگرایی، امکان‌پذیری و عملگرایی، کشوری که ایده‌ای خلق شده در اتاق یک خوابگاه دانشجویی یا در یک گاراژ هنوز می‌تواند رشد کرده و تبدیل به یک کسب و کار چند میلیارد دلاری شود. و من همچنین معتقد هستم که تنوع و گوناگونی ما یکی از برترین نقاط قوت ما است. در هیج جایی از جهان بهتر از نیویورک شاهد این امر نیستیم. آمریکا امروزه به مانند هر کشور دیگری در موضع خوبی است تا با تمام این تغییرات پیچیده سازگار شده و در میان آنها پیشرفت نماید. و به مانند همیشه، ما موفقیت خود را به گونه‌ای به دست خواهیم آورد که به دیگران نیز برای دستیابی به موقیت یاری شود.

زیرا من می دانم که امروز جایی در نیویورک یا در سایر شهرهای آمریکا یک نفر با ایده‌ای در حال خلق کسب و کاری است که اگر این ایده راه خود را به سوی بازار بیابد می‌تواند تبدیل به یک شرکت چند میلیارد دلاری شود. من می دانم که جایی در جهان در حال توسعه، یک کارآفرین وجود دارد که اگر فرصتی به وی داده شود و اگر بعد از شکست اولیه به کار خود ادامه دهد، به موفقیت خواهد رسید. و من می‌دانم در یکی از جاهایی که اخبار آنها را از نزدیک پیگیری می‌کنیم، یعنی در خاورمیانه یا شمال آفریقا، باید به خلق فرهنگ کارآفرینی یاری رسانیم. این فرهنگ باعث خواهد شد مردم به خود و این امکان که آنها نیز می‌توانند زندگی بهتری داشته باشند، ایمان آوردند.

در سراسر این کشور ما افراد ساعی و مستعدی داریم که آماده‌اند تا بخشی از فرآیند بازسازی آمریکا شوند. من معتقد هستم که کشورداری اقتصادی ما به آمریکایی‌ها کمک خواهد کرد تا به پتانسیل‌ها خدادادی خود جامه عمل بپوشانند و سپس این جامعه فرصت‌ها را گسترده سازند.

مرام اصلی آمریکا مبنی بر اینکه هر فردی باید فرصت موفقیت را داشته باشد، چیزی است که ما بیش از هر کشورر دیگری به آن نزدیک شده‌ایم و نمی‌توانیم که آن را از دست بدهیم. بنابراین، در قرن پیش رو ما باید ثابت نماییم که برای هر آمریکایی و امیدوارم در نهایت برای هر کس در جهان، اقتصادی قوی تر بنا خواهیم کرد که شکوفایی بیشتر و گسترده‌تری را ارائه خواهد نمود. ما با این چالش رویارو خواهیم شد، ما به سؤالاتی که در اطراف میزهای آشپزخانه و اجاق‌های آشپزی مطرح می شوند پاسخ خواهیم داد، و ما تضمین خواهیم کرد که رهبری آمریکا برای چندین و چند دهه ادامه خواهد داشت. و این امر نه تنها برای آمریکا خوب خواهد بود بلکه اعتقاد راسخ من بر این است که برای دنیایی که می خواهیم در آن زندگی کنیم نیز مطلقا ضروری خواهد بود. از شما بسیار متشکرم. (تشویق حضار)
مجری: بسیار متشکرم خانم وزیر. بر اساس سنتی که داریم از دو نفر از اعضا دعوت می‌کنیم تا سؤالاتی از وزیر امور خارجه بپرسند. ابی جوزف کوهن  ()، متولی باشگاه اقتصادی و استراتژیست ارشد سرمایه‌گذاری در مؤسسه "گلدمن‌ساچز" . اِد هایمن  مؤسس و رئیس گروه آی‌اس‌آی   و متولی سابق باشگاه و هر کدام از این افراد یک سؤال از وزیر خواهند پرسید.

ابی.

سؤال: اندرو. متشکرم. و صبح بخیر خانم وزیر.

کلینتون: صبح بخیر ابی.

سؤال: بسیار متشکرم که به ما پیوستید و یک بازبینی بسیار آینده نگرانه، اندیشمندانه و به جرأت می‌توانم بگویم، جامع در مورد این مسائل بسیار حیاتی ارائه نمودید. این سخنان چنان جامع بودند که من فقط می‌خواهم تنها یکی از موضوعاتی را که شما مطرح کردید مورد موشکافی قرار دهم، بالاخص کارآیی مدل اقتصادی آمریکا. شما اعلام کردید، و داده‌ها نیز یقینا ثابت می‌کنند، که هیچگاه یک مدل اقتصادی کارآمدتر در حوزه خلق شکوفایی اقتصادی گسترده و نیز ترویج دموکراسی و آزادی پدید نیامده است.

یکی از عناصر مدل ما تمرکز بر بازارهای آزاد بوده است و آنچه که ما امروز در محیط می‌بینیم این است که بسیاری از شرکت‌های آمریکایی از قبل شروع به واکنش در قبال بازآفرینی توازن جهانی با رشد سریع‌تر اقتصادی کرده‌اند، که در مکان‌هایی به ماند آسیا و آمریکای لاتین قابل مشاهده است. در حیقت، شرکت‌هایی که در میان 500 شرکت برتر آمریکا قرار دارند، 30 درصد از درآمد خود را بیرون از آمریکا کسب می‌کنند و ما تخمین می‌زنیم که مبلغ 2/1 تریلیون دلار به صورت ذخایر در بیرون از آمریکا نگهداری شده و برای سرمایه‌گذاری آماده است.

می‌توانید به ما بگویید که چگونه از این قدرت شرکتی استفاده خواهید کرد تا از آن در راستای ایجاد شغل و افزایش رشد اقتصادی آمریکا بهره ببرید؟

کلینتون: خوب، ابی، من فکر می‌کنیم که این سؤال دقیقا بجا و مناسب بود، اما می‌خواهم آن را در یک پیش‌زمینه قرار دهم و سپس حتما جواب شما را نیز خواهم داد.

هیچ بحثی وجود ندارد که کسب و کار آمریکایی در اقصی نقاط جهان در حال رشد است. ما 100 درصد از این امر حمایت می‌کنیم. ما می‌خواهیم هرآنچه را که می‌توانیم برای تسهیل آن انجام دهیم. ما می‌خواهیم که درب‌ها را باز کرده و موانع را رفع کنیم. زیرا ما فکر می‌کنیم که ارتباط مطلقی وجود دارد. اینگونه نیست که سرمایه‌گذاری شرکت‌های آمریکایی در چین، هند و یا برزیل هیچ سودی برای کشور ندارد. اما کیفیت این سود، میزان این سود، و ماندگاری آن بستگی به تصمیماتی دارد که در اینجا و در مورد چگونگی تصور ما از موضع رقابتی‌مان در این محیط چالش‌برانگیز جهانی، اتخاذ می‌کنیم.

بنابراین بحث بسیار مهمی وجود دارد که باید انجام گیرد، و من آرزو دارم که این بحث با شرکت و حمایت رهبران تجاری آمریکا در سیستم سیاسی ما به وقوع بپیوندد، بحثی در مورد تغییر قوانین مالیاتی، ارائه محرک‌ها، توانایی به دست آوردن برخی از آن منابع و ذخایری که در خارج از محدوده ساحلی ما قرار دارند. چگونه می‌توانیم کسب و کار کوچک و متوسط را به صورت کارآمدتری بر سر میز آوریم؟ زیرا واقعیت هنوز این است که بخش اعظمی از صادرات از جانب شرکت‌های بزرگ انجام می‌گیرد. ما هنوز نتوانسته‌ایم که به رمز گشایش درب‌های جدید پیش روی کسب و کارهای کوچک و متوسط پی ببریم.

این بحث اساسا بحثی اقتصادی و سیاسی است. اما در این گفتمان دچار وقفه شده‌ایم و من واقعا از این امر احساس تأسف می‌کنم زیرا فکر نمی‌کنم که زمان کافی برای گرفتاری در مباحثات سیاسی خودمان داشته باشیم. برخی واقعیت‌های اقتصادی مشخصی وجود دارند، واقعیت‌هایی که قوانین ریاضی بر آنها تأکید دارند. برخی تصمیمات مشخصی وجود دارند که من معتقد هستم برای کسب و کار آمریکایی و چالش‌های بلند مدت ما در حوزه کسری بودجه و دیون ملی مفید خواهند بود.

نه صدها سال پیش بلکه همین دهه 90 بود که صاحب یک اقتصاد موفق بوده و به مدت چهار سال نیز شاهد مازاد در بودجه بودیم. به خوبی به خاطر دارم که در آن دوران در کمیته بودجه سنا حضور داشتم. در آن کمیته بحث‌هایی پیرامون این مساله در جریان بود که چرا کم کردن میزان قرض‌ها و یا حتی صاف کردن حساب‌ها کار خوبی نیست. خوب، هم‌اینک چه کسی می‌تواند چنین بحث‌هایی را به میان بکشد؟ [دیگر امکان طرح چنین بحث‌هایی وجود ندارد.] چیزهایی که هم‌اکنون می‌گویم، سیاسی نیستند چون بحث من واقعا خارج از سیاست است؛ آنچه که می‌گویم پذیرش تأسف‌بار این مساله است که ما خود، چنین کاری را با خود می‌کنیم.

به نظرم بازسازی روحیه تیمی در آمریکا حائز اهمیت می‌باشد. برای اینکه در قرن 21 توانایی رقابت شرکت‌های آمریکایی در جهان بیشتر شود، آیا میزان مالیات‌‌شان را باید مورد بازنگری قرار داد؟ بله، بنابراین درباره آن صحبت کنیم و ببینیم چه چیز خوب است و کارآیی دارد و چه چیز بد. باید بنشینیم و فکر کنیم چگونه می‌توان کسب و کارهای خود را به گونه‌ای لیست‌بندی کرده و نیز قوانین بین‌المللی را به گونه‌ای تغییر دهیم که هم به نفع دیگران باشد و هم به نفع آمریکا.

بنابراین نگرش "هم ما، هم آنها" و یا "ما در مقابل آنها" – روحیه‌ای که متأسفانه امروزه در کشورمان به وفور شاهد آنیم – در نهایت می‌باید منجر به حصول درک بهتری درباره اینکه چه چیز به نفع ما، فرزندان و نوادگان ماست، گردد. بنابراین تصور می‌کنم با پاسخ‌های متعددی روبرو خواهیم شد. من به جمع حاضر در اینجا نگاه می‌کنم و افرادی همچون آلن بلایندر  را می‌بینم. جواب‌های زیادی آن بیرون، درباره آنچه که باید و یا می‌توانیم انجام دهیم، انتظار ما را می‌کشد.

اما آنچه که دیگر نمی‌توانیم انجام دهیم، بی‌حرکت ماندن و طرفداری از یک ایدئولوژی خاص است. زمان آن فرارسیده که آستین‌ها را بالا زده و دور میزها نشسته و تصمیمات جدی‌ای اتخاذ کنیم؛ همان میزهایی که گذشتگان ما در این کشور به دور آن نشسته‌اند. منظورم اینست که این بحث، یک موضوع قدیمی درباره این است که چطور می‌توان بازار را به بهترین شکل فعال نموده و به تحرک واداشت. خوب، بیایید بحث را براساس واقعیات، جمع‌بندی مختصری از آنها و نیز براساس آنچه که از گذشته آموخته‌ایم، آغاز نماییم.
اجازه دهید اظهاراتم را اینگونه به پایان برسانم که من به آمریکا بسیار مطمئن هستم. من معتقد هستم که سیستم ما از آمایش زمانه سربلند بیرون خواهد آمد، اینکه سیستم ما ماندگار و بادوام است. می‌خواهم اطمینان دهم که منافع اقتصادی و سیاسی ما در کنار یکدیگر قرار دارند تا به نتیجه‌ای که می‌خواهیم برسیم، یعنی در داخل قوی باشیم، در خارج قوی باشیم، به تولید ایده‌هایی که به ما در اینجا و جای دیگر سود می‌رسانند ادامه دهیم و اجزاء سازنده را در جای مناسب خود قرار دهیم. هزاران شغل در آمریکا، درست همینجا در نیویورک، وجود دارند، که خالی مانده‌اند زیرا ما نیروی کار ماهر برای پر کردن آنها نداریم.

بنابراین باید تلاشی مشترک انجام گیرد. اما، ابی، من امیدوارم که شروع به فهم و تشخیص این مسائل نماییم و ممکن است که کمیته بزرگ  به نتایجی دست یابد. رونالد ریگان، جرج بوش بیل کلینتون – آنها به نتایج متوازنی رسیدند که هم به اقتصاد و هم به منافع استراتژیک ما سود رساند. و من فکر می‌کنم که ما نیز باید به دنبال همین باشیم.

 متشکرم.

سؤال: خانم کلینتون، در کنار شما بودن مایه افتخار من است.

کلینتون: متشکرم.

سؤال: به نمایندگی از این گروه از اینکه اینجا آمدید از شما تشکر می‌کنم. می‌دانم که برنامه شما چقدر فشرده است، بنابراین از شما بسیار ممنون هستم.

کلینتون: متشکرم.

سؤال: و با ابی هم عقیده هستم که سخنرانی بسیار خوبی بود، بنابراین متشکرم.

من نیز به این کشور اعتماد دارم اما می‌خواهم سؤالی بپرسم – من دوست داشتم که سؤالات بسیاری بپرسم، اما فقط یک سؤال مطرح می‌کنم. من سؤالی می‌پرسم که وارد مسیر عواقب و پیامدهای غیر عمدی می‌شود.

این گروه نسبتا ناراحت و غمگین است. سخنان شما شاید آنها را تکانی داده باشد اما ما نگرانی‌های زیادی داریم، ژاپن یکی از آنها است، متأسفانه، نگرانی‌های در مورد دهه 30 و متعاقب آن در مورد حمایت‌گری  وجود دارد. و در این حوزه، چنین به نظرم می‌رسد که  اسموت و هاولی  در دهه 30 نمی‌دانستند که کاری که انجام می‌دهند چه نتایج مصیبت‌باری خواهد داشت.

بنابراین می‌خواهم بدانم دیدگاه دولت در مورد قانون مرتبط با دستکاری ارزش پول چین توسط این کشور چیست و چگونه می‌توانیم از تبدیل ان به یک جنگ تجاری جلوگیری کنیم.

کلینتون: خوب، اِد، در ابتدا، من فکر می‌کنم که مردم نگران هستند و این قابل درک است. ما چند سال واقعا سخت را پشت سر گذاشتیم. اما من می‌خواهم به خود یادآوری نمایم که ما تاکنون بزرگترین اقتصاد جهان هستیم، ما مولدترین کارگران جهان را داریم، ما این ظرفیت را داریم که به صورت مداوم اقتصاد خودمان را بازآفرینی نمایم، زیرا نیروی کار ما از بسیاری از رقبای‌مان در جهان، شامل ژاپن، بیشتر است. و یکی از عوامل عمده این مسأله مهاجرت بوده است، به همین دلیل است که باید مباحثات حوزه مهاجرت نباید به صورت مجزا از منافع اقتصادی ما انجام گیرند زیرا این دو رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند.

و بنابراین ما تمام این دارایی‌های باورنکردنی را در اختیار داریم. اما به نظر من بیشتر از آنچه که ضروری است نگران شده‌ایم، البته با فرض اینکه بار دیگر به مانند آمریکایی‌ها رفتار نماییم، اینکه شروع به حل و فصل مشکلاتمان نماییم، با یکدیگر همکاری کنیم و فرصت‌های پیش رو را درک نماییم.

اما این امر بدین معنا نیست که ما می‌توانیم مواظب اقتصاد جهانی باشیم ولی متوجه نشویم که بسیار از مسائل تغییر کرده‌اند و اینکه هم‌اکنون کشورهای دیگری بازیگران اصلی عرصه اقتصاد جهانی هستند، و ما باید از این وضعیت استقبال کنیم. ما از رشد چهار اقتصاد بزرگ استقبال می‌کنیم. ما از رشدی که در آسیا رخ می‌دهد استقبال می‌کنیم. زیرا به یاد داشته باشید که صادرات ما به کشورهای آسیای جنوب شرقی در حقیقت از صادرات ما به چین بیشتر است. بنابراین ما سرمایه‌گذاری بزرگی در رشد این کشورها و توسعه طبقه متوسط و مصرف‌کننده در آنها انجام داده‌ایم.

اما این امر بدین معنی نیست که هر آنچه این کشورها در مورد ما یا اقتصاد جهانی انجام می‌دهد را بپذیریم. و چاک شومر ، قهرمان قانون افزایش ارزش پول چین در مجلس سنا، همانگونه که بسیاری از شما نیز می‌دانید، یکی از مدافعین ثابت قدم منافع اقتصادی نیویورک است. و باید از خودتان بپرسید: "چرا سناتور شومر این تلاش‌ها را رهبری می‌کند؟" خوب، تا حدودی بدین علت که این مسائل نه تنها در بازار اخلال ایجاد می‌کنند، نه فقط هزینه صادرات ما را بالاتر می‌برد؛ بلکه شروع به تأثیرگذاری بر دیگر کشورها نیز نموده است. بنابراین، این تنها آمریکا نیست که می‌گوید چین باید در این خط‌مشی مصنوعی کاهش ارزش پول ملی توازنی دوباره ایجاد کند، این خط‌مشی برای صادرات کننده‌های آنها سودآور است، اما به انحاء مختلف به مردم این کشور آسیب می‌رساند.

بنابراین من فکر نمی‌کنم که بلند شدن و مطرح کردن خواسته‌ها عمل نادرستی باشد، و به نظرم این کار به مثابه حمایت‌گری که شما به درستی به عنوان مثالی از دهه 1930 نقل کردید، نیست. دولت اوباما در مورد قانون شومر در مجلس سنا چنین گفته که هر کاری که انجام می‌دهیم باید در تطابق با الزامات بین‌المللی ما، شامل الزامات سازمان تجارت جهانی، باشد.

اما ما همچنین نمی‌خوایم که مورد سوءاستفاده واقع شویم. منظورم این است که دیدن کشوری که به یک سطح مشخصی می‌رسد، یعنی سطحی که در آن بسیار رقابتی هستند و می‌توانیم شاهد حضور آنها در سراسر جهان باشیم و بیش از هر نهاد دیگری در تاریخ دارای پول نقد هستند یک چیز است و سعی آنها برای تداوم بازی با سیستم به نفع خودشان و ضرر ما چیز دیگری. هم‌اکنون آنها کاملا وابسته به ما و بازار ما هستند. بنابراین ما هنوز دارای اهرم و میزان مشخصی توانایی برای تأثیرگذاری بر حوادث آتی هستیم. ما هم‌اکنون دارای متحدینی هستیم که چندین سال پیش نداشتیم.

بنابراین، به نظر من هم‌اکنون زمان کاملا مناسبی است که برخاسته و اعلام داریم که این فرآیند قابل قبول نیست. ما یک سیستم متقابل قانون-محور در مورد موانع مرزی، موانع تعرفه‌ای، موانع غیرتعرفه‌ای، اقدامات حوزه پول رایج و تمام چیزهای دیگر نیاز داریم. به نظر من اگر چنین بیندیشیم که نمی‌توانیم در مور این فرآیند کاری انجام دهیم در این حالت به درستی به اقتصاد خودمان خدمت نمی‌کنیم. چنین اندیشه‌ای به نظر من زیاد آمریکایی نیست.

بنابراین، فکر می‌کنم که باید باهوش باشیم. ما نمی‌توانیم به مانند دهه 1930 یک حمایت‌گرایی کلاسیک را پیاده نماییم. اما باید انتظار داشته باشیم که همه با همان قوانین بازی خواهند کرد. و در صورت عدم وجود چنین حالتی، ما باید ائتلافی بین‌المللی متشکل از کشورها را پدید آوریم، کشورهایی که به مانند ما دارای منافع اقتصادی در سیستم قانون محوری هستند که از رشد اقتصادی حمایت کرده و ما را قادر می‌سازند تا در هر کجا که می‌توانیم و به هر نحوی که می‌توانیم به رقابت بپردازیم.

و بنابراین من فکر می‌کنم و معتقد هستم که این ابتدای یک بحث و یا شاید حتی یک مذاکره باشد. و هم‌آنگونه که قبلا به شما گفتم اگر چین باشید، آن کاری را می‌کنی که به نفع چین است. چرا این امر باید فرد را متعجب نماید، ماهیت بشر مگر چیست؟ و به پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ آنها بنگرید. اما ما آمریکا هستیم و باید مواظب آنچه که رخ می‌دهد باشیم تا در قوی‌ترین موضع قرار داشته باشیم.

این امر بدین معنا است که ما باید قبل از همه چیز باید مواظب کسب و کار در داخل کشور باشیم، زیرا این حوزه دقیقا همان جایی است که ما به آنهایی واگذار کرده‌ایم که می‌خواهند با ما رقابت کنند. اما باید برای پدید آوردن مجموعه‌ای جدید از قوانین جهانی نیز تلاش نماییم؛ قوانینی که تغییرات چندین دهه گذشته نیز در آنها لحاظ گردند.

بسیار متشکرم. (تشویق حضار)

مجری: متشکرم خانم وزیر. و متشکریم به خاطر همه آن چیزی که هر روز برای آمریکا انجام می‌دهید. اعضای باشگاه اقتصادی! خلاصه سخنان وزیر این است که بروید بیرون و کسب و کار ایجاد کنید. ما تأخیر کرده‌ایم. (تشویق)
 
پایان

منبع: مشرق
برچسب ها: آمریکا
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: