۰

ريشه هاي مذهبي و فرقه اي طالبان پاكستان

کد خبر: ۲۱۳۲۲
۱۳:۰۸ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۰
SHIA-NEWS شيعه نيوز :

در يكي دو دهه اخير بنيادگرايي و فرقه گرايي مذهبي در پاكستان از رشد چشمگيري برخوردار بوده، به طوري كه امروزه اين كشور به مركز بنيادگرايي و به ويژه فرقه گرايي شهرت يافته است. پاكستان در دهه 1980 ميلادي، به دليل حمايت از نهضت مقاومت افغانستان در مقابل تهاجم شوروي و تبديل آن به مركز تداركات و سازماندهي نيروهاي ضدكمونيسم، مورد توجه محافل جهاني به ويژه غرب واقع شده بود. از دهه 1990 به بعد نيز عناصر جنگجو كه در افغانستان، كشمير، چچن و... درحال مبارزه بوده و هستند در پاكستان آموزش مي بينند. يكي از اين جريان هاي تندرو، گروهي است كه اصطلاحا "طالبان پاكستان " يا "تحريك طالبان پاكستان " ناميده مي شود. بيشتر افراد گروه طالبان پاكستان (همانند طالبان افغانستان) پشتون هايي هستند كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مناطق مرزي نزديك به افغانستان، زندگي مي كنند. در واقع 13 جناح از مناطق مختلف شمال غربي پاكستان در بطن گروهي واحد به نام تحريك طالبان پاكستان يا (جنبش طالبان پاكستان) گردهم آمده و فعاليت مي كنند. در شكل گيري جنبش طالبان پاكستان، عوامل متعددي چون ايدئولوژي وهابي، فرقه ديوبندي، قوميت پشتون، وجود مناطق قبيله اي خودمختار (فتا)، شرايط جغرافيايي ايالت سرحد شمالي، فقر اقتصادي و وضعيت امنيتي پاكستان نقش داشته اند.
اقدامات نظامي طالبان پاكستان، همراه با افزايش بروز حملات انتحاري عليه نيروهاي امنيتي در مناطق قبيله اي پاكستان و گسترش نفوذ طالبان فراتر از مناطق قبيله اي درچند سال اخير نشان مي دهد كه پديده طالبان، پاكستان را براي يك دوره طولاني مدت تحت تأثير قرار خواهد داد.

فرقه ديوبندي
فرقه ديوبندي نزديك سه قرن پيش در شبه قاره هند تولد يافت و پايه گذار آن، "شاه ولي الله خان ديوبندي "، از بزرگان ديني حنيفه بود. شمال پاكستان از لحاظ مذهبي از ديرباز متاثر از كساني بود كه ريشه ديوبندي داشتند. از همين رو، جنبش ديوبندي پس از تجزيه پاكستان از هند، به آساني توانست دراين مناطق، مراكزي براي گسترش خود بيابد.
مباني جنبش ديوبندي عبارت است از پاكسازي اسلام از عناصر "ناپاك ". آيين جهاد به عنوان يگانه راه مبارزه با كفر و شرك، به ويژه در مبارزه با مذهب شيعه و اولياي مقدس كه در منطقه رواج دارد. آيين ديوبندي در تمام اين نكات با وهابي گري مشترك است. آنها تا امروز بيش از 40هزار مدرسه مذهبي در هند، پاكستان، آسياي مركزي و همچنين افغانستان تاسيس كرده اند.
اما فعاليت هاي ديوبندي ها به مدرسه ديوبند محدود نماند و آنها احزاب و گروه هاي سياسي و مذهبي مختلفي تشكيل داده و بدين وسيله بر تحركات خود افزوده اند. هواداران ديوبندي از نظر سياسي در سازمان "جمعيت علماي اسلام " كه از مهم ترين احزاب پاكستان است، متشكل شده اند. جمعيت علماي اسلام به رهبري مؤسس جديد خود، "مولانا بشير احمد عثماني " به حزب سياسي مذهبي ديوبندي ها تبديل شد. اين حزب، امروز به دو گروه اكثريت و اقليت تقسيم شده است. رهبري جناح اكثريت را "مولانا فضل الرحمان " و رهبري جناح اقليت را "مولانا سميع الحق " به عهده دارد. اين دو رهبر، هر دو متعلق به گروه قومي پشتون هستند و از لحاظ فكري خود را طرفدار سرسخت قرآن و سنت و سيره خلفا و صحابه مي دانند و معتقد به نظريات علماي سلف و مخالف با اجتهاد و تجدد هستند. روابط اين دو رهبر پشتون تبار ديوبندي با گروه طالبان، عميق و ريشه دار است.
يكي ديگر از فرقه هاي مذهبي موثر در ايجاد پديده طالبان پاكستاني، فرقه وهابيت است. پس از استقلال پاكستان، چند عامل مهم در ترويج انديشه وهابي در پاكستان مؤثر افتاد، كه مهم ترين آنها روابط گسترده با عربستان بود. اين روابط از دوره حكومت "ذوالفقار علي بوتو " وارد مرحله نويني شد و در دوره ژنرال "ضياء الحق " به اوج خود رسيد. وهابيان سعودي از شهريورماه 1368، به بهانه كمك هاي آموزشي و انسان دوستانه به مهاجران افغان ايالت بلوچستان، مراكز متعددي تحت عنوان "موسسه الدعوه الاسلاميه "، "اداره الاسراء "، "موسسه مكه المكرمه الخيريه " و "موسسه مسلم " تأسيس كردند و از طريق كمك هاي مالي، فرهنگ ضدشيعي وهابيت و سياست هاي خود را تبليغ مي كردند. وهابيون همچنين، به شيوه هايي مثل توزيع كتاب، جلسات سخنراني، فيلم، نوار و عكس، به آوارگان و مهاجران سني مذهب مقيم اين ايالت آموزش مي دادند. وهابيان از اين راه در پاكستان به ترويج افكار و انديشه هاي "محمدبن عبدالوهاب " مي پردازند. از مهم ترين اصول مذهب وهابيون، تكفير هر مسلماني است كه با عقيده آنان هم رأي نباشد. احزاب و گروه هاي زيادي در پاكستان وجود دارند كه طرفدار وهابيت هستند و عربستان سعودي نيز كمك هاي مالي زيادي به اين احزاب مي كند.
حزب جماعت اسلامي، جمعيت اهل حديث، جمعيت علماي اسلام، حركت المجاهدين كشمير، حزب جماعت اسلامي كشمير و سپاه صحابه از جمله اين احزاب هستند.
درسال 2004، بنياد گرايان اهل تسنن، از طريق ارتباط برقرار كردن با برخي از سازمان هاي شبه نظامي مانند "سپاه صحابه " پاكستان، دست به قتل هاي هدفمند زدند، اين قتل ها مسلمانان شيعه، مسيحيان، احمديان و ديگر اقليت هاي ديني را در برمي گرفت.
به گفته "ايجازالحق " فرزند ضياء الحق، كه قبلا وزير امور مذهبي پاكستان بوده است، از كل مدارس مذهبي موجود در پاكستان، 8000 مدرسه زيرنظر سازمان هاي ديوبندي، 1800 مدرسه زيرنظر سازمان هاي بريلوي، 400 مدرسه زيرنظر سازمان هاي اهل حديث، 382 مدرسه زيرنظر سازمان هاي شيعه و 1200 مدرسه زيرنظر جماعت اسلامي پاكستان فعاليت مي كنند.
كاركرد اصلي بخشي از اين مدارس، آموزش نيروهاي تندرو اسلام گرا است و به دانش آموزان و دانشجويان (طالبان) عمدتا آموزش هاي مذهبي داده مي شود، ولي ديگر علوم و حتي رايانه نيز تدريس مي شود. در مدارس مذهبي پاكستان كه تحت كنترل سازمان هاي بنيادگراي افراطي است، زبان رسمي، زبان عربي است و مفاد آموزشي مدارس نيز كاملا مذهبي است. اين دسته از مدارس داراي شعبه هاي فرعي هستند كه در آن نيروهاي اسلام گرا آموزش نظامي نيز مي بينند.
مدارس مذهبي بنيادگراي افراطي عمدتا محصول پس از دهه 1980 هستند. به عنوان مثال تا سال 1977 مدارس مذهبي پاكستان بسيار كوچك و غيرفعال بودند. در دهه 1950 فقط 244 مدرسه در پاكستان فعال بود. در دهه 1960تعداد اين مدارس به 500 باب رسيد. در اوايل دهه 1970 اين مدارس به 700 باب افزايش يافت و از سال 1977 تا 1988 سير صعودي مدارس مذهبي در پاكستان شتاب بي سابقه اي يافت.
چهار عامل اساسي در رشد مدارس مذهبي در پاكستان نقش داشته اند. كه از آن جمله مي توان به قدرت يافتن ژنرال ضياء الحق، بحران كشمير، بحران افغانستان و انقلاب اسلامي ايران اشاره كرد.
در حقيقت، فرقه هاي وهابي و ديوبندي به منظور گسترش انديشه هاي خود در ميان مردم، به ويژه جوانان، دست به ايجاد مدارس مذهبي زدند و براي توسعه هرچه بيشتر اين مراكز تلاش كردند، به طوري كه درحال حاضر حدود 01هزار مدرسه ديني در سرتاسر پاكستان وجود دارد، كه گفته مي شود احساسات فرقه گرايي را در ميان طلاب خويش تقويت مي كنند. اين مراكز- به ظاهر آموزشي- توسط اعضاي احزاب مذهبي وبه منظور جذب نيروهاي جوان براي جهاد در افغانستان و ساير كشورها به كار گرفته مي شدند.
در مناطق قبيله اي پاكستان نيز از مدارس مذهبي براي اهدافي غير از آموزش وپرورش مثل ذخيره كردن جيره هاي سرقت شده از سازمان هاي غيردولتي و انبار اسلحه، استفاده مي شود.
بنابراين، مدارس مذهبي پاكستان به عنوان موتور رشد و حركت پرشتاب وهابي گري، به ويژه در شكل طالبانيسم آن در منطقه محسوب مي شود. در هيچ جاي دنيا بستري مساعدتر از پاكستان براي رشد مدارس مذهبي و ترويج نامحدود و كنترل انديشه هاي راديكال وجود ندارد. در اين كشور مدارس اكنون چنان عمق اجتماعي پيدا كرده اند كه شايد بتوان گفت با وضعيت موجود، هيچ شانسي براي برخورد جدي و كنترل آنها براي دولت پاكستان وجود نداشته باشد.

قوم پشتون
پاكستان كشوري است كه از لحاظ اجتماعي با مشكلات و چالش هاي زيادي روبه رو است. از مهم ترين اين چالش ها، كه در ايجاد و توسعه طالبان نيز موثر افتاده، گروه قومي پشتون است. پشتون يكي از بزرگ ترين گروه هاي قومي در جهان است، كه تعداد قابل توجهي از آنها در هر دو كشور افغانستان و پاكستان زندگي مي كنند و در هر دو كشور از نفوذ زيادي برخوردار هستند. هرچند پشتون ها همگن نيستند و به قبايل مختلفي تقسيم مي شوند، ولي تمامي اعضا داراي زبان مشترك پشتو و يك فرهنگ مشترك هستند.
سنت هاي قومي پشتون ها كه با عنوان "پشتونوالي " فرموله شده اند، با مكتب هاي سلفي و ديوبندي بسيار سازگار شده اند. اين گروه قومي ايده تشكيل كشور پشتون از مناطق تحت تسلط پاكستان و افغانستان را دارند.
ايالت سرحد شمالي، زيست بوم اصلي پشتون هاي پاكستان است. از اين رو حكومت پاكستان درمورد جدايي طلبي در اين منطقه واهمه دارد و حتي هنگام تشكيل ايالت هاي چهارگانه پاكستان، حاكمان اين كشور اجازه ندادند كه اين ايالت نام پشتوني به خود بگيرد. به هرحال، پشتون ها با اين جمعيت قابل توجهي كه دارند يكي از نيروهاي بالقوه استقلال طلبي در پاكستان به شمار مي روند.
از سوي ديگر، پاكستان طرح و برنامه منسجمي براي برخورد با مسائل اقليت ها ندارد و حتي نظام فدرالي حاكم، مبتني بر مرزهاي قومي و ز باني نيست و صرفاً براي تسهيل كنترل مركز بر ايالت ها مورد استفاده قرار مي گيرد.
در كل، باتوجه به اقدامات و سياست هاي قومي نادرست دولت پاكستان، كه نوعي ناسازگاري قومي را در درون اين كشور دامن زده است، و سازگاري سنت هاي پشتوني با ايدئولوژي هاي وهابي و ديوبندي، زمينه رشد راديكاليسم اسلامي در شكل طالبانيسم در اين كشور، به ويژه ايالت سرحد شمالي فراهم شده است.
متغير ديگري كه باعث تقويت طالبان پاكستان شده، شرايط اقليمي مناسب است. كوهستان براي رشد افكار جنگ طلبانه و خشونت آميز، بستر مناسبي است و اهميت زيادي دارد. از ارتفاعات مي توان به عنوان استحكامات طبيعي براي استتار و اختفا و پوشش و فريب بهره برد.
شبه نظاميان طالبان پاكستان نيز از كوه ها در شمال و شمال غربي اين كشور براي انجام عمليات خود بهره برداري مي كنند. به عنوان نمونه، در منطقه كوهستاني سوات، مخفيگاه هايي ايجاد كرده اند كه هنگام احساس خطر يا هنگام عقب نشيني تاكتيكي، در اين مخفيگاه ها پنهان مي شوند.

نويسنده : رضا رنجبر - روزنامه كيهان 1390/03/09
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: