۰

علت سکوت امام علی (ع) در جریان غصب خلافت چه بود؟

حضرت زهرا (س) در روایتی به علت سکوت امام علی (ع) در جریان غصب خلافت اشاره کرده‌اند.
کد خبر: ۱۷۷۱۲۶
۱۲:۱۲ - ۲۹ دی ۱۳۹۷

شیعه نیوز: پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) به عنوان نقطه عطفی در تاریخ اسلام محسوب می‌شود؛ چرا که جامعه اسلامی در این دوران با یکی از مهم‌ترین چالش‌های خود مواجه می‌شود که همان بحث خلافت بر مسلمین است.

بر اساس اسناد تاریخی و روایی متعددی که در منابع شیعه و سنی وجود دارد، پیامبر (صلی الله علیه وآله) در آخرین سال عمر شریف خویش و پس از بازگشت از حجةالوداع، مسلمانان را در منطقه‌ای به نام غدیر خم جمع کرد. ایشان پس از دعوت مسلمانان به گردهم آمدن، از آن‌ها پرسیده بود که «آیا من از شما بر شما در امر ولایت برتر نیستم؟ وقتى مردم پاسخ مثبت دادند، آن حضرت در جمله‌ای تاریخی اعلام داشت «هرکس که من مولاى اویم، این على مولاى اوست».

پس از آنکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) از همگان پیمان عمومی گرفت و آن‌ها را دعوت به بیعت با امیرالمؤمنین (علیه السلام) کرد، مسلمانان متعهد شدند پس از فوت خاتم‌الأنبیاء حکومت را به امام علی (علیه السلام) سپرده و ایشان را یاری کنند. اما بلافاصله پس از فوت پیامبر (صلی الله علیه وآله) عده‌ای از قریش حکومت را از آن حضرت گرفته و به آستان مقدس اهل‌بیت (علیه السلام) جسارت کردند. در این بین معدود افرادی از خاندان اهل‌بیت وحی (علیه السلام) و نیز برخی صحابه سعی در دفاع از حق امیرالمؤمنین (علیه السلام) کردند، این در حالی بود که خود آن حضرت سکوت اختیار کردند. از این جهت یکی از سؤالات رایج بین مسلمانان علت همین سکوت حضرت است. در این باره به یک علت ظاهری و یک علت معرفتی این سکوت اشاره می‌شود.

جای هیچ شکی نیست که با رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم جامعه اسلامی و خاندان رسالت را با بحران عجیبی روبرو کرد و هر لحظه بیم آن می‌رفت که آتش جنگ داخلی میان مسلمانان بر سر موضوع خلافت و فرمانروایی شعله‌ور شود و سرانجام جامعه اسلامی به انحلال رود وقبایل عرب تازه‌مسلمان به عصر جاهلیت وبت‌پرستی بازگردند.

از دیگر سو خارج از قبال مسلمان شبه جزیره عربستان و نیز خارج از مرز‌های اسلامی بودند دشمنان متحدی که در صدد فرصت برای رخنه در جامعه نوپای اسلامی عصر نبوی بودند، لذا اختلاف بر سر مهم‌ترین موضوع مسلمانان یعنی خلافت مسلمین، می‌توانست این فرصت را به دشمنان اسلام فراهم کند. از این جهت امیرالمؤمنین (علیه السلام) سکوت را بر قیام ترجیح دادند و در این باره صبر پیشه کردند.

بر این اساس امام علی (علیه السلام) خود نیز به صبر خود در برابر انحراف خلافت اسلامى از مسیر اصلى خود به منظور حفظ اساس اسلام به مواردی اشاره کردند. از آن جمله در آغاز خلافت عثمان که رأى شورا به نفع عثمان تمام شد و قدرت به دست وى افتاد، امام رو به دیگر اعضاى شورا کرده و فرمود: «همانا مى‌دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت من هستم، سوگند به خدا! به آنچه انجام داده‌اید گردن مى‏‌نهم، تا هنگامى که اوضاع مسلمین روبراه باشد، و از هم نپاشد و جز من به دیگرى ستم نشود و پاداش این گذشت و سکوت و فضیلت را از خدا انتظار دارم و از آن همه زر و زیورى که در پى آن حرکت مى‌کنید، پرهیز مى‌کنم؛ لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَیْرِی وَوَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِینَ وَلَمْ یَکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَیَّ خَاصَّةً الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِکَ وَفَضْلِهِ وَزُهْداً فِیمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَزِبْرِجِهِ».

حتی زمانی که پس از مرگ عثمان مردم با امام علی (علیه السلام) بیعت کردند، حضرت در سومین سخنرانی خویش در خطبه‌ای معروف به «شقشقیّه» علت سکوت خویش را اینگونه تبیین فرمودند: «.. من رداى خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن درپیچیدم (و کنار رفتم)، در حالى که در این اندیشه فرو رفته بودم که آیا با دست تنها (بدون یاور) بپاخیزم (و حق خود و مردم را بگیرم) و یا در این محیط پر خفقان و ظلمتى که پدید آورده‌اند، صبر کنم؟ محیطى که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان باایمان را تا واپسین دم زندگى به رنج وا مى‌دارد. (عاقبت) دیدم بردبارى و صبر، به عقل و خرد نزدیک‌تر است، لذا شکیبایى ورزیدم، ولى به کسى مى‌ماندم که خار در چشم و استخوان در گلو دارد، با چشم خود مى‌دیدم میراثم را به غارت مى‌برند.».

اما همان طور که عنوان شد دلایل معرفتی نیز در ورای سکوت امام علی (علیه السلام) درباره حق خلافتشان نهفته بود که در این باره حضرت زهرا (سلام الله علیها) به تبیین آن پرداختند. به عنوان نمونه "محمود بن لبید" می‌گوید پس از وفات رسول‌الله (صلی الله علیه وآله) ‏ فاطمه زهرا علیهاالسلام را در کنار قبر حمزه در احد مشاهده کردم، در حالى که به شدت منقلب بود و اشک مى‏‌ریخت. صبر کردم تا آرام گرفت، آنگاه به حضور ایشان رسیدم و عرضه داشتم: اى بانوى من! سؤالى برایم پیش آمده است که مى‏‌خواهم با شما در میان بگذارم. فرمود: بپرس!

پرسیدم: بانوى من! پس چرا على علیه‏السلام سکوت کرد، و براى گرفتن حق خویش قیام نکرد؟ حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ فرمود: «اى اباعمر، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ‏ فرمود: مَثَلِ امام (مثل على)، همانند کعبه است که مردم به سراغ آن مى‌روند، نه آن که کعبه به سراغ مردم بیاید؛ مَثلُ الْامامِ مَثَلُ الْکعْبَةِ، اذ تُوْتی وَ لَا تَأْتِی».

شاید اگر حضرت زهرا (سلام الله علیها) به این علت معرفتی سکوت امام علی (علیه السلام) اشاره‌ای نمی‌کردند، هیچ کس غیر از معصومان (علیه السلام) به این پاسخ بدون نقض دست نمی‌یافت. همچنان که نزدیک به این روایت را از امام هفتم شاهد هستیم. امام کاظم علیه‌السلام از پدر بزرگوارش نقل می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام وصیت خطاب به علی علیه السلام فرمود: «فقط مَثَل تو در میان امت، مَثل کعبه است که خداوند به عنوان عَلَم و پرچم، آن را نصب کرد و معین کرد و از هر درّه عمیق و ناحیه دوردستی به سوی او می‌شتابند و او به سوی آن‌ها نمی‌رود؛ و تو (ای علی!) پرچم هدایتی و نور و روشنایی دینی و آن نور خدا است...؛ «فَاِنَّما مَثَلُکَ فِی الأُمَّةِ مَثَلُ الکَعْبَةِ نَصَبَها اللّه ُ. عَلَما وَاِنَّما تُؤْتِی مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیق وَ نَأی سَحِیقٍ وَلا تَأتی وَ اِنَّما اَنْتَ عَلَمُ الْهُدی وَنُورُ الدِّینِ وَهُوَ نُورُاللّه ِ...» (بحارالانوار، ج. ۲۳، ص. ۴۸۳)

تبعات پذیرش ولایت امام علی (علیه السلام) در بیان حضرت زهرا (سلام الله علیها)

بنابراین امام علی (علیه السلام) همچون کعبه‌ای که مردم باید حول امامت ایشان می‌چرخیدند، بر اساس قانون الهی سکوت اختیار کردند. عده‌ای حرمت این کعبه را نگه نداشته و به ساحت آن جسارت کردند، اما کسانی که مدافعان این حرم مقدس الهی بودند، گرد او را گرفته و حج اصلی خود را ادا کردند.


ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: