۱

بازخوانی نامه‌ی آیت‌الله طباطبائی به مظفرالدین شاه قاجار

آیت‌الله سید محمد طباطبائی (۱۲۲۱ کربلا – ۱۲۹۹ تهران) که به سنگلجی هم معروف است، از مجتهدان شیعه و از مخالفان استبداد و از رهبران جنبش مشروطه ایران بود.
کد خبر: ۱۶۵۸۰۵
۰۹:۵۹ - ۱۳ تير ۱۳۹۷
به گزارش «شیعه نیوز»، در اوج مبارزات مشروطه‎خواهی، سید محمد طباطبایی در شوال ۱۳۲۳ق با دیگر همراهان، عالمان و روحانیان به حرم حضرت عبدالعظیم پناه برد. او خود می‌نویسد: «بنا شد مقاصد نوشته شود. هر کسی چیزی خواست از قبیل ردّ مدرسه خان مروی که امام جمعه ضبط کرده بود و عزل عسکر گاریچی و امثال اینها. من نوشتم آنچه مقصود است، مجلس عدالت است. قبول کردند و به شهر آمدیم.» خواسته برجسته در این تحصن، «عدالتخانه» بود و نه «مشروطه»، خواست اصلی سید محمد طباطبایی نیز، ایجاد عدالتخانه برای کسب سعادت مردم بود. به گفته ناظم الاسلام، حتی عده‌ای از رجال در صدد بر آمدند تا با دادن رشوه، او را از هم‌گامی با مردم بازدارند، ولی وی استوار ایستاد. شاه پس از شنیدن درخواست عالمان اعلام کرد که با خواست آنان موافقت شده است و سرانجام، عالمان و مردم همراه، به شهر تهران بازگشتند. عین الدوله (صدر اعظم مظفرالدین شاه و از مخالفان سرسخت مشروطه) هرگز حاضر به تن دادن به خواست آنان نشد و اجرای آن را به تأخیر می‌انداخت.

سید محمد طباطبایی ساکت ننشست و نامه‌هایی خطاب به شاه و عین الدوله نگاشت. سید که مظفرالدین شاه را پادشاهی رقیق القلب و کم‌درک می‌شمرد، نامه‌ای به او نوشت که هم از لحاظ انتخاب واژگان هم از لحاظ مضمون و محتوا، در تاریخ سیاسی ایران برجسته شده است و نمونه‌ای مهم از مداخلات سیاسی علمای شیعه در معاش اجتماعی-سیاسی مردم ایران قلمداد می‌شود.

شفقنا متن کامل این نامه را به نقل از کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» (نوشته ناظم الاسلام کرمانی) ج ۱ صص ۴۰۴-۴۰۶ نقل می‌کند:

فریاد دل وطن پرستان

به عرض اعلیحضرت اقدس شهریاری خلدالله سلطانه می رساند: چون حضوراً فرمودید هر وقت عرضی دارید بلاواسطه به خود من اظهار دارید به این جهت به این عرایض مصدع خاطر مبارک می‌شود. این ایام طرق را بر دعاگویان سد نموده‌اند. عرایض دعاگویان را نمی‌گذارند به حضور مبارک مشرف شود. با این حال اگر مطلبی را بر اعلیحضرت مشتبه کرده باشند چگونه رفع اشتباه کنیم؟ محض پیشرفت مقاصدشان دعاگویان را بدخواه دولت و شخص همایونی قلم داده خاطر مبارک را مشوش نموده‌اند تا اگر مفاسد اعمالشان را عرض کنیم مقبول نیفتد.

به خداوند متعال و رسول اکرم و امیرالمومنین (ع) و صدیقه طاهره و امام زمان عجل الله فرجه قسم، دعاگویان اعلیحضرت را دوست داریم صحبت و بقای وجود مبارک را روز و شب از خداوند تعالی می‌خواهیم پادشاه رئوف و مهربان بی طمع باگذشت را چرا نخواهیم؟ راحت و آسایش ماها از دولت اعلیحضرت است. مقاصد دعاگویان در زمان همایونی صورت خواهد گرفت. چنین پادشاهی را ممکن است دوست نداشته باشیم؟ حاشا! ماها طالب دنیا باشیم یا آخرت، غرضمان ریاست باشد و جلب نفع یا خدمت به شرع، منحصر در این دولت است. حال علمایی را که در ممالک خارجه هستند می دانیم. ایران وطن و محل انجام مقاصد دعاگویان است باید در ترقی ایران و نجات آن از خطرات جاهد باشیم. ممکن نیست بد این دولت را بخواهیم. عقل حکم نمی‌کند که دعاگویان با این خطرات ساکت و اضمحلال دولت را طالب باشیم. نمی‌گذارند اعلیحضرت بر حال مملکت و خرابی و خطرات آن و پریشانی رعیت و ظلم ظلمه از حکام و غیر هم و قضایای ناگوار واقعه مطلع شوند متصل عرض می‌کنند مملکت آباد و منظم و دور از خطر رعیت راحت و آسوده به دعاگویی مشغول و قضیه ناگواری واقع نشده و نمی‌شود.

اعلیحضرتا مملکت خراب، رعیت پریشان و گدا، دست تعدی حکام و مأمورین بر مال و عرض و جان رعیت دراز، ظلم حکام و مامورین اندازه ندارد از مال رعیت هر قدر میلشان اقتضا کند می‌برند، قوه غضب و شهوتشان به هر چه میل و حکم کند از زدن و کشتن و ناقص کردن اطاعت می‌کنند، این عمارت و مبل‌ها و وجوهات و املاک در اندک زمان از کجا تحصیل شده؟ تمام مال رعیت بیچاره است. این ثروت همان فقرای بی مکنت‌اند که اعلیحضرت بر حالشان مطلعید. در اندک زمان از مال رعیت صاحب مکنت و ثروت شدند. پارسال دخترهای قوچانی را در عوض سه ری گندم مالیات که نداشتند بدهند گرفته به ترکمن‌ها و ارامنه عشق آباد به قیمت گزاف فروختند. ده هزار رعیت قوچانی از ظلم به خاک روس فرار کردند. هزارها رعیت ایران از ظلم حکام و مأمورین به ممالک خارجه هجرت کرده به حمالی و فعلگی گذران می‌کنند و در ذلت و خواری می‌میرند. بیان حال این مردم را از ظلم ظلمه به این مختصر عریضه ممکن نیست. تمام این قضایا را از اعلیحضرت مخفی می‌کنند و نمی‌گذارند اعلیحضرت مطلع شده در مقام چاره برآید. حالت حالیه این مملکت اگر اصلاح نشود عنقریب این مملکت جزء ممالک خارجه خواهد شد، البته اعلیحضرت راضی نمی‌شود در تواریخ نوشته شود در عهد همایونی ایران بباد رفت، اسلام ضعیف و مسلمین ذلیل شدند.

اعلیحضرتا! تمام این مفاسد را مجلس عدالت یعنی انجمنی مرکب از تمام اصناف مردم که در آن انجمن به داد عامه مردم برسند ،شاه و گدا در آن مساوی باشند، فواید این مجلس را اعلیحضرت همایونی بهتر از همه می‌دانند. مجلس اگر باشد این ظلم‌ها رفع خواهد شد، خرابی‌ها آباد خواهد شد، خارجه طمع به مملکت نخواهد کرد، سیستان و بلوچستان را انگلیس نخواهد برد، فلان محل را روس نخواهد برد، عثمانی تعدی به ایران نمی‌تواند بکند.

وضع نان و گوشت که قوت غالب مردم است و ما به الحیوه خلقند بسیار مغشوش و بد است بیشتر مردم از این دو محرومند. اعلیحضرت همایونی اقدام به اصلاح این دو فرمودند بعض خیرخواهان حاضر شدند افسوس آن‌ها که روزی مبلغ گزاف از خباز و قصاب می‌گیرند نمی گذارند این مقصود حاصل و مردم آسوده شوند. حالِ سرباز که حافظ دولت و ملت‌اند بر اعلیحضرت مخفی است، جزئی جیره و مواجب را هم به آن‌ها نمی‌دهند. بیشتر به عملگی و فعلگی قوتی تحصیل می‌کردند آنرا هم غدغن نمودند. همه روزه جمعی از آن‌ها از گرسنگی می‌میرند برای دولت نقصی از این بالاتر تصور نمی‌شود.

در زوایه حضرت عبدالعظیم سی روز با کمال سختی گذرانیدیم تا دستخط همایونی در تأسیس مجلس مقصود صادر شد، شکرها بجا آوردیم و به شکرانه مرحمت چراغانی کرده جشن بزرگی گرفته شد، به انتظار انجام مضمون دستخط مبارک روز می گذرانیم، اثری ظاهر نشد. همه را به طفره گذرانیده بلکه صریحاًٌ می گویند این کار نخواهد شد و تأسیس مجلس منافی سلطنت است. نمی دانند سلطنت صحیح بی زوال با بدون مجلس است بی مجلس سلطنت بی معنی و در معرض زوال است.

اعلیحضرتا سی کرور نفوس را که اولاد پادشاه‌اند اسیر استبداد یک نفر نفرمایید برای خاطر یک نفر مستبد چشم از سی کرور فرزندان خود نپوشید. مطلب زیاد است فعلاً بیش از این مصدع نمی‌شوم مستدعیم این عریضه را به دقت ملاحظه بفرمایید و پیش از انقطاع راه چاره‌ای بفرمایید تا مملکت از دست نرفته و یک مشت رعیت بیچاره که به منزله فرزندان اعلیحضرت اسیر و ذلیل خارجه نشوند.الامر الاعلی مطاع.

(محمد بن صادق الحسینی الطباطبائی)

به گزارش شفقنا، در ادامه می‌خوانیم که با توجه به وضعیت استبداد در دربار مظفرالدین شاه و ترس از عین‌الدوله و دیگر عوامل، احدی راضی به انتقال این نامه به شاه نمی‌شد. دست آخر این نامه را از طریق «حاج غفارخان قوام دیوان» به دست «معتمد الحرم» رئیس خواجه‌سرایان دربار می‌رسانند و او هم با اکراه و تندی می‌پذیرد و نامه را علی‌رغم دستور اکید عین‌الدوله به شاه می‌رساند. پس از سه روز جوابی از طرف اعلی‌حضرت می‌رسد بدین مضمون:

جناب آقای سید محمد مجتهد، عرایض شما را خواندیم. سفارش به اتابک می‌کنیم که مقاصد شما را انجام دهد. لیکن شما هم در وظیفه خود کوتاهی نکنید و به دعاگویی مشغول باشید. البته اشرار و الواد را به موعظه و نصیحت ساکت نمایید، هیجان و فتنه را خاموش کنید و راضی نشوید که غضب و قهر ما عموم را شامل گردد.

البته نویسنده‌ی کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» در ادامه می‌نویسد: «آقایان ملتفت شدند که این جواب از طرف اتابک بوده و اعلیحضرت شاه را از این جواب اطلاعی نیست.» (ص ۴۰۸).



منبع: ویکی‌شیعه
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۲:۲۴ - ۱۳۹۷/۰۴/۱۷
البته التفات داشته باشید که مرحوم سید محمد طباطبائی اصولاً عالم چندان بزرگی هم نبوده است که تصور کنید برای فهم شاه قاجار به ساده نگاری پرداخته است . او هر چند شخصیت صالح و محترمی است ولی رتبه علمی اش آنچنان نیست که انتظار نامه هائی سنگین و پرمغز از او باشد . خداش رحمتش کند مرحوم آقای ابوالحسنی ( منذر) در مقایسه علمی دو شخصیت یعنی شیخ فضل الله نوری و سید محمد طباطبائی بحثی ارائه کرده است