۰

برکت حضور شیعه در اروپا چه بوده است؟

مرجع دینی بزرگوار، آیت‌الله سید محمدسعید طباطبائی حکیم (دام ظله الوارف) در دیدار با جمعی از جوانان و در حضور آیت‌الله سید محمدرضا سیستانی (دام ظله) در شب نیمه‌ی ماه مبارک رمضان سخنانی را ایراد فرمودند که آنچه در یادم مانده است می‌نویسم.
کد خبر: ۱۶۴۴۵۹
۱۳:۵۴ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۷
به گزارش «شیعه نیوز»، «نصیر شُبّر» در وبسایت «کتابات» نوشت:

مرجع دینی بزرگوار، آیت‌الله سید محمدسعید طباطبائی حکیم (دام ظله الوارف) در دیدار با جمعی از جوانان و در حضور آیت‌الله سید محمدرضا سیستانی (دام ظله) در شب نیمه‌ی ماه مبارک رمضان سخنانی را ایراد فرمودند که آنچه در یادم مانده است می‌نویسم.

ملاحظه: این نوشتار با فرصت اندکی که در اختیار داشتم به همراه مقداری دخل و تصرف است و برخی کلمات از آن حذف یا به آن اضافه شده است تا برای انتشار عمومی آماده شود، و صرفا آنچه از سخنان حضرت سید دریافته‌ام می‌نویسم.

ایشان سخنان خود را با نام و یاد خدا و صلوات بر پیامبر خدا و خاندان او آغاز کردند و سپس فرمودند:

«کوفه» در زمان امام صادق (علیه السلام) پایتخت تشیع بود، و «بصره» حال و هوای عثمانی داشت اما خالی از شیعه نبود، و شیعیان ساکن آن اندک بودند، و مدتی پیش به روایتی برخوردم که مضمونش چنین بود: امام صادق (علیه السلام) از یکی از اصحابشان به نام «ابو خدیجه» که ساکن کوفه بود می‌پرسند: «مسافت بین شما و بین بصره چقدر است؟» ابوخدیجه می‌گوید: «پنج روز با استفاده از رودخانه اگر هوا خوب باشد، و هشت روز بر پشت مرکب.» امام صادق می‌فرماید: «این مسافت اندک است، با همدیگر دیدار کنید چرا که این دیدارها باعث سرزندگی دین شماست.» یعنی امام (علیه السلام) بر دید و بازدید بین شیعیان پافشاری می‌کنند، پس ببینید که ثواب زیارت شما برای ائمه‌ و مراجعتان چقدر است، و خصوصا اینکه در ماه رمضان هستیم!

بعد ایشان افزودند:

کتاب یکی از شرق‌شناسان غربی را خواندم که قبل از سال ۱۹۰۰ میلادی نوشته بود و در آن اظهار داشته بود: قدرت شیعه در سه نقطه است، که بدون حفظ ترتیب ذکر می‌کنم:

    باز گذاشتن باب اجتهاد بین خود؛
    ایمان آنها به امام غائب (عجل الله تعالی فرجه)؛
    و ماجرای امام حسین (علیه السلام).

بعد آن نویسنده‌ی غربی به تفصیل به ماجرای امام حسین (علیه السلام) می‌پردازد و می‌گوید: «هر شخص شیعه خود را یک مبلغ برای مکتب خود می‌داند، و من یک شخص بحرینی‌الاصل را در بندر مارسی در فرانسه دیدم، که روی صندلی نشسته بود و از روی کتاب کوچکی مصیبت حسین را می‌خواند و می‌گریست، و بعد از آن که مجلسش تمام شد مشغل توزیع غذا برای امام حسین شد، پس با خودم گفتم: این‌ها الان حدودا ۵۰ میلیون نفر هستند، اگر هر کدام از اینها خود را یک مبلغ برای مذهبش بداند دو قرن دیگر چگونه خواهند بود؟!»

و این مسئله فقط در بین شیعه وجود دارد که همگی خود را مبلغ مذهبشان می‌دانند، و در دیگر ادیان و مذاهب چنین چیزی مشاهده نمی‌شود، چرا که در دیگر مذاهب برای خودشان مبلغانی دارند و موظفند در راستای تبلیغ آن مذهب فعالیت کنند. من برای درمان در لندن به سر می‌بردم، و در یکی از روستاهای اطراف لندن ساکن بودم و در راستای فرایند درمان به پیاده‌روی می‌پرداختم، هنگامی که به خانه برگشتم آفتاب نیکو می تابید و کنار در خانه نشستم، بانویی از کشور لبنان آمد و با ما سلام علیک کرد و با مهربانی با ما حرف زد و از ما پرسید که چرا آنجا نشسته‌ایم، گفتیم برای اینکه در معرض آفتاب قرار بگیریم،‌ و او فهمید که ما مسلمان هستیم، و روز دوم در صندوق پستی بروشورها و نامه‌های دعوت به کلیسا و مسیحیت پیدا کردم، پس فهمیدیم که او مبلغ است و وظیفه‌اش تبلیغ است!

شما ای جوانان، دعوت‌کننده‌ی به مذهبتان باشید، نمی‌گوییم فقط مشغول دعوت باشید، چون مسائل زندگی هم باید تامین شود، اما در همان محل اشتغال خود، به هر مسئولیتی که شاغل هستید، دعوت‌کننده به سمت مذهبتان باشید، حتی راننده‌ی تاکسی باید به مقداری که ممکن است دعوت کند، و همینطور روی اینترنت، شما ای جوانان، هر کس از پایگاه خود باید مردم را دعوت کنند و این بر شما واجب است، همانطور که بر من واجب است که این را به شما ابلاغ کنم، و بر شما واجب است که این حدیث را به دیگران منتقل کنید.

و با صداقت و امانت‌داری و حسن معاشرت مردم را دعوت کنید، همچنانکه نقل می‌کنند که در اوایل دهه‌ی ۱۹۵۰ و هنگام تاسیس شرکت نفتی «آرامکو» در سعودی، قرار بر این بود که جایگاه‌های مدیریتی بالا را به سعودی‌های اهل سنت بدهند، و جایگاه‌های پایین‌تر مثل کارگری را به شیعیان بدهند، اما بعد از گذر مدت زمانی، شیعیان به تدریج به مناصبی بالاتر از گذشته دست یافتند، و وقتی از رییس شرکت دلیل آن را پرسیدند، گفت: شیعیان بیشتر از دیگران راستگو و امانت‌دار هستند،… و چند سال پیش گروهی از سعودی نزد من آمدند و برای آنها این ماجرا را نقل کردم، و آنها به من گفتند: «الان نائب رییس شرکت یک شیعه است!»

و همینطور یکی از برادران شیعه که در آمریکا ساکن است نقل می‌کرد که از یک سوپرمارکت خرید کرده است و فاکتور را دریافت کرده و قیمت را پرداخته است، وقتی نزد خانواده‌اش برگشته است در خانه روی فاکتور دقت کرده است و خطایی در حساب و کتاب پیدا کرده است به طوری که او به سوپرمارکت بدهکار ‌شده است، پس باز می‌گردد و فاکتور را نشان می‌دهد و به آنها می‌گوید که حق با سوپرمارکت است، آنها به او می‌گویند: «تو شیعه هستی؟! چون اینجا شیعه مشهور به صداقت و امانت‌داری است.»

و خیلی‌ها فکر می‌کنند مهاجرت جمع کثیری از شیعیان به اروپا و آمریکا باعث حل شدن آنها در آن جوامع خواهد شد، ولی عکس این مسئله اتفاق افتاد، و آنها تصویری زیبا از تشیع ایجاد کردند و منتقل کردند، و مردم را با این مذهب حق آشنا ساختند.

چند سال پیش یکی از اروپایی‌ها (شاید سفیر اسپانیا بود) نزد من آمد و با من گفتگو کرد. از او پرسیدم: «قبلا نگاه شما به شیعه چگونه بود؟» گفت: «ما آنها را جانور وحشی فرض می‌کردیم نه انسان!» به او گفتم: «و الآن چطور؟» گفت: «نه، دیدگاه ما بسیار تغییر کرده است، آنها مردمانی درستکار و صادق هستند» و این به خاطر صدق و امانت‌داری شیعیانی است که به اروپا مهاجرت کرده‌اند.

آیت‌الله سخنان خود را با این عبارات به پایان رساند: پیروزی از آن شما خواهد بود و من نسبت به این مسئله مطمئن هستم. در زمان‌ سابق که صدام قدرت را در عراق به دست گرفت و شاه ایران می‌خواست کشورش را به یک رژیم شاهنشاهی تبدیل کند، من گمان می‌کردم شیعه به یک هلوکاست (آدم‌سوزی) دچار خواهد شد، و با خودم می‌گفتم: «به یک جنگ و آدم‌سوزی نزدیک می‌شویم»، اما دست آخر پیروزی از آن ما بود، و فعلا پیروزی از آن ماست.

برکت حضور شیعه در اروپا چه بوده است؟
 
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: