۰

همبستگی و اتفاق نظر مراجع شیعه بی سابقه است

کد خبر: ۱۵۹۲۸۷
۰۸:۵۶ - ۱۵ اسفند ۱۳۹۶

به گزارش«شیعه نیوز»، حجت الاسلام والمسلمین سیدحیدر حکیم فرزند آیت الله شهید سید محمد باقر حکیم اظهار می دارد: در نجف اشرف، بیشتر رقابت علمی مثبت وجود دارد به همین دلیل کسی که به نجف می آید، برای تحصیل و رسیدن به سطوح بالا و در حد اجتهاد واقعی، می آید. به تبع بحث، مباحثه و گفت وگوی علمی نیز در حوزه نجف بسیار پر رنگ است و می تواند بسیار باز و آزادانه صورت بگیرد و همین مساله می تواند بسیاری از مسایل علمی را پیش ببرد.

در شرایطی که عده ای معتقدند نجف جدیدی در حال شکل گیری است و سنت ها و اسلوب زندگی این مرکز علمی و مذهبی تغییر یافته، سیدحیدر حکیم با نگاهی به گذشته و درک شرایط فعلی، ابعاد و مباحث مطرح در حوزه علمیه فعلی نجف اشرف را بیان می کند و می گوید: ساختار سازماندهی حوزوی در نجف از ویژگی خاصی برخوردار است؛ به گونه ای که یک آزادی و نشاط علمی و فضای باز برای آمدن و فعالیت در حوزه نجف وجود دارد که البته در کنار آن این امکان را می دهد که معدود افرادی نیز بخواهند از این فضا بهره نادرست ببرند، اما کلیت نجف چندان تحت تاثیر این مساله قرار نمی گیرد و آنها نمی توانند جریان حوزه را منحرف کنند و مانند کف روی آب هستند.

او مباحثه و گفت وگوی علمی در حوزه نجف بسیار پر رنگ و آزادانه می داند و معتقد است که مباحثه آزادانه بسیاری از مسایل علمی را پیش می برد و روشی برای پیشرفت، خلاقیت، رشد و نوآوری است.

سیدحیدر حکیم وحدت کلمه و همبستگی میان مراجع شیعه را مثال زدنی می داند و به رسانه ای نبودن علمای نجف اشاره می کند و می گوید: حوزویان نجف تبلیغات خود را صحیح نمی دانند به همین دلیل علمای نجف خیلی رسانه ای نیستند به عبارت دیگر علمای نجف خیلی به فکر ترویج خود از طریق تبلیغات نیستند و نهایتا از طریق شاگردانشان معرفی می شوند؛ شاید این مساله یک ضعف باشد چرا که اگر رسانه ای شوند مردم بیشتر با آنها آشنا و نسبت به تفکراتشان آگاه می شوند.

متن گفت وگوی شفقنا با عنوان «سبک و سیاق حوزه علمیه نجف اشرف» در با حجت الاسلام و المسلمین سیدحیدر حکیم را می خوانید:

* نگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه حوزه نجف اشرف از خصوصیات و تمایزات خاصی برخوردار است، در این حوزه روش تحقیق، تحصیل، تدریس و اسلوب زندگی، مجموعا شرایطی دارد که سبب شده، شخصیت های برجسته ای در فقه شیعه متولد شود؛ پرسش این است که آیا در حوزه نجف اشرف اصالت ها و سنت های خاصی وجود دارد که چنین وضعیتی پدید آمده یا اساسا این افراد در هر حوزه ای از جمله قم، نجف اشرف و مشهد هم که حضور می داشتند، آنچه امروز شاهد آن هستیم، نتیجه می داد و در واقع این نتیجه ربطی به حوزه و مکان خاصی ندارد؟

حوزه علمیه نجف اشرف ویژگی های خاص خودش را دارد، رقابت علمی، اخلاص و در جوار امیرمومنان (ع) ویژگی های بسیار بزرگی هستند؛ اگر به حدود ۵۰ سال قبل بازگردیم، براساس آنچه بزرگان نقل کردند و همچنین آنچه خود من شاهد آن بودم، تقریبا ۸۵ درصد طلبه های حوزه نجف غیر عراقی و تقریبا ۱۵ درصد، عراقی بودند، از ۸۵ درصد طلبه ای که در حوزه علمیه نجف غیر عراقی بودند، ۹۰ درصد ایرانی الاصل بودند و سایر افراد از ملیت هایی دیگری مانند پاکستان، هند، لبنان، سوریه، بحرین، حجاز و غیره بودند . در آن زمان خیلی رسم نبود که عراقی های غیر از خانواده های معروف، طلبه شوند، مثلا از جنوب عراق به آن صورت طلبه فاضل و عالم نداشتیم بلکه در خانواده های معروف نجفی و حوزوی مثل آل حکیم، آل صدر، آل بحرالعلوم و آل جواهری؛ عالمان فاضلی رشد می کردند.

آیت الله العظمی حکیم برای فعال ساختن مبلغین و نمایندگان حوزه در استان ها و شهرستان های عراق بسیار تلاش کرد، ایشان بسیاری از شخصیت های غیر عراقی را به عنوان نماینده به استان ها فرستاد، به عنوان مثال آیت الله تبریزی را به مناطق کرکوک عراق که ترک زبان هستند، فرستاد و همچنین شمس الدین را به منطقه دیوانیه فرستاد؛ در حقیقت با فعال ساختن نمایندگان در استان ها و مناطق عراق، ترتیبی داد که خانواده های عراقی فرزندان خود را به حوزه بفرستند تا طلابی فاضل پرروش یابند؛ آیت الله حکیم، برای طلاب خانه کرایه می کرد و در فراهم ساختن امکانات تحصیل آنها تلاش می کرد؛ پس از کسب تحصیل، طلاب به استان های خود می برگشتند و به وظیفه تبلیغ می پرداختند. حاصل تلاش های آیت الله حکیم بود که در زمان رحلت ایشان، بالاترین رقم تعداد طلبه در حوزه علمیه نجف را داشتیم یعنی ۷ هزار نفر در حوزه مشغول تحصیل بودند؛ رژیم حزب بعث بر حوزه فشارهای بسیاری وارد کرد و موجب شهادت و اخراج و تبعید بسیاری از خانواده های علما و فضلا شد، در این زمان حدود ۷۰۰ نفر از فضلای حوزه عربی شهید شدند؛ شرایط به گونه ای پیش رفت که پس از رحلت آیت الله العظمی خویی، در حوزه علمیه نجف تنها ۷۰۰ طلبه حضور داشتند، در حقیقت این تعداد نسبت به گذشته به یک دهم کاهش یافته بود و همین امر ضربه بسیار جدی به حوزه وارد کرد.

در سال ۲۰۰۳ میلادی که رژیم بعث ساقط شد، آیت الله العظمی سیستانی مرجع بودند، اواخر دوران صدام که این رژیم تضعیف شده بود و تسلط امنیتی سابق را نداشت، حوزه نجف، تا حدی آزادی بیشتری پیدا کرد و فشار رژیم و زندان کردن افراد از میان رفت و حوزه رونق خاصی یافت، تقریبا وقتی رژیم ساقط شد بین ۳ هزار تا ۳ هزار و ۵۰۰ طلبه در حوزه نجف حضور داشتند.

در شرایط فعلی در حوزه نجف و استان های عراق، بالای ۱۲ هزار نفر طلبه در عراق مشغول تحصیل هستند که چنان چه پیشتر گفته شد بیش از ۸۵ درصد آنها عراقی و ۱۵ درصد غیر عراقی هستند.

نکته دیگر اینکه تقریبا در نجف، بیشتر رقابت علمی مثبت وجود دارد به همین دلیل کسی که به نجف می آید، برای تحصیل و رسیدن به سطوح بالا و در حد اجتهاد واقعی، می آید. به تبع بحث، مباحثه و گفت وگوی علمی نیز در حوزه نجف بسیار پر رنگ است و می تواند بسیار باز و آزادانه صورت بگیرد و همین مساله می تواند بسیاری از مسایل علمی را پیش ببرد.

نکته دیگری که در رشد حوزه علمیه نجف موثر بوده، معنویت این حوزه و وجود امیرمومنان علی(ع) در نجف هست، در روایات هم داریم که مساله علم، تدریس، درس و سکونت در نجف، خاصیت خاصی دارد، بسیاری از علما وقتی به مساله ای برمی خوردند و به بن بست می رسیدند، خدمت امیرمومنان (ع) می رسیدند و مساله برای آنها باز می شد.

* بر اساس گفته شما مهمترین مشغله طلبه در نجف اشرف تحصیل است. آیا به این دلیل است که در نجف اساسا روحانی و طلبه به فعالیت دیگری اشتغال ندارد؟

بله درست است! شاهد بودیم طلبه هایی در ایران درس خواندند و دریافتند که وظیفه شرعی آنها تبلیغ است؛ با این دید به افغانستان رفتند، اما به این نتیجه رسیدند که اگر می خواهند وارد سیستم دولتی شوند و مثلا قضاوت را برعهده بگیرند، برای رسیدن به این هدف باید مدرک تحصیلی دانشگاهی دریافت کنند لذا به ایران برگشتند و به دنبال گرفتن مدرک هستند؛ نجف اشراف در این مساله، جنبه مثبتی دارد و آن اینکه طلبه نیامده به جایی برسد بلکه به حوزه آمده تا تنها درس بخواند، عالم واقعی شود، درس بگوید و طلبه تربیت کند.

* به عالم واقعی اشاره کردید، عالم واقعی چه خصوصیاتی دارد؟

صدام و حزب بعث اقدام بسیار خبیثانه ای انجام دادند، اولا مطرح کردند که شخصیت های عربی و مرجعیت عربی در مقابل غیر عربی قرار گیرد و بسیار بر روی این مساله کار کردند تا یک مرجع عربی را بیاورند و کل امکانات و رسانه را در اختیارش بگذارند و کمک کنند که مراجع غیر عربی را کنار بگذارند به همین خاطر مدعیان مرجعیت بسیار شدند، قصد داشتند هر کسی که چهره زیبایی داشت را به عنوان آیت الله و آیت الله العظمی و مرجع معرفی کنند و در حقیقت مرجعی که خودشان می خواهند، بسازند، به همین دلیل افرادی پیدا شدند که به دنبال درس، بحث نرفتند. بخشی از مشکلاتی که شاید آثاری از در نجف اشراف هنوز وجود دارد، ریشه در گذشته دارد.

اما در پاسخ باید بگویم که عالم، محقق و مجتهد واقعی، مساله بسیار مهمی در نجف است، در زمان گذشته طلاب در بیرونی های علمی یعنی نشست علمی به طرح مساله و گفت وگو می پرداختند، در سیر این گفت وگو، فرد بر اساس فضل و علم خود وارد بحث می شد، البته اینکه ملاک برای فاضل و عالم بودن طلبه ای، علم است در تمام حوزه هاست و حالت رسمی و طبقه بندی نیست، اما این امر در حوزه نجف از اهمیت بسیاری برخوردار است، به گونه ای که در حوزه نجف اگر کسی فاضل نباشد، نمی تواند با تبلیغ و پول در مراتب بالا قرار گیرد؛ به این صورت افرادی که ادعای مرجعیت می کنند اگر از نظر علمی در سطح بالایی نباشند، کسی از ایشان تقلید نمی کند چرا که ملاک در نجف، علم واقعی است و کسانی که از مکتب این فرد یاد گرفتند باید شهادت دهند به اینکه این فرد واقعا اهل فضل و علم است.

مساله دیگری که در نجف است و شاید از یک جهت نقطه ضعف و از جهت دیگر نقطه مثبت باشد، نوع ساختار سازماندهی حوزوی در نجف است؛ به گونه ای که یک آزادی و نشاط علمی و فضای باز برای آمدن به حوزه نجف و فعالیت در نجف وجود دارد که البته در کنار آن این امکان را می دهد که افرادی بخواهند از این فضا بهره نامناسب ببرند، اما کلیت نجف چندان تحت تاثیر این مساله قرار نمی گیرد و آنها نمی توانند جریان حوزه را منحرف کنند و مانند کف روی آب هستند؛ این مساله از یک جهت می تواند به حوزه ضربه بزند و از یک جهت این مساله مثبت است؛ چرا که خود این آزاد بودن مسایل علمی یک روش برای پیشرفت، خلاقیت، رشد و نوآوری است.

نکته دیگری که در نجف وجود دارد و از جهتی خوب و از جهتی دیگر خوب نیست، مساله رسانه ای و تبلیغاتی است؛ حوزویان نجف تبلیغ خود را بد می دانند و اگر دقت کنید، علمای نجف خیلی رسانه ای نیستند به عبارت دیگر علمای نجف خیلی به فکر ترویج خود از طریق تبلیغات نیستند و نهایتا از طریق شاگردان و تالیفات معرفی می شوند؛ شاید این مساله یک ضعف باشد چرا که اگر رسانه ای شوند مردم بیشتر با آنها آشنا و نسبت به تفکراتشان آگاه می شوند.

بعد از سقوط رژیم در عراق تغییر مهمی به وجود آمد که در گذشته نبوده است، در گذشته طلاب عراقی که به نجف می آمدند، در نجف می ماندند و به شهرشان باز نمی گشتند، اما در حال حاضر روزهای پنجشنبه و جمعه که حوزه تعطیل است، بسیاری از طلبه ها به شهرستان های خود برمی گردند و یک فضای تبلیغی بسیار خوبی به وجود می آید. حوزه سعی کرده در این مسیر طلاب را همراهی کند به همین دلیل درس های روز شنبه و چهارشنبه خیلی سنگین نیست و درس های بسیار مهم در روزهای یکشنبه تا سه شنبه قرار داده شده است، حوزه از این طریق کمک می کند تا طلاب بتوانند آخر هفته بدون دغدغه به شهرهای خود سفر کنند. همچنین در حال حاضر چون عتبات تقریبا وابسته به مرجعیت و حوزه است، فعالیت ها در عرصه تبلیغی و قرآن بسیار بهتر شده است.

* گفته می شود در میان خاندان مرجعیت و طلاب در نجف اشرف، زندگی مرفه نبوده و طلاب در دل یک ریاضت و سختی پرورش پیدا می کردند و اینگونه نبوده که بسیار مرفه و ناز پرورده باشند. اسلوب زندگی در نجف اشرف از گذشته تا به امروز چگونه بوده و هست؟

در گذشته شرایط زندگی طلبه در نجف اشرف واقعا سخت بوده و کمتر از فقرای معمولی نبودند، اخلاصی در وجود طلاب نهادینه شده بود که تنها برای درس خواندن به حوزه بیایند؛ بسیاری از طلبه ها که تحصیل کرده دانشگاه و مهندس بودند می توانستند در بسیاری از ادارات دولتی عراق با حقوق خوبی مشغول به کار شوند و زندگی مرفه تری از زندگی طلبگی داشته باشند، اما به شوق کسب علم به حوزه آمدند؛ من به خاطر دارم که قبل از سقوط رژیم، برخی از افراد که به دانشگاه رفتند و درس خواندند و مهندس شدند با اینکه باید در کارخانه ها مشغول فعالیت می شدند و در غیر این صورت جریمه می شدند، اما مخفیانه طلبه می شدند و این مساله اخلاص افراد وارده به حوزه نجف را نشان می دهد؛ البته باید بگویم که شرایط زندگی امروز طلاب در نجف اشرف نسبت به گذشته بسیار بهتر شده است.

* استقامت حوزه نجف در برابر فشارهای سیاسی و همچنین فشارهایی که رژیم بعث بر حوزه وارد می کرد، چگونه بوده است؟

اگر حوزه نجف در برابر فشارها استقامت نداشت، ۷۰۰ شهید از ۱۵ درصد کل حوزه نداشتیم؛ شهدای آل حکیم برای چه شهید شدند؟ و چرا صدام آنها را شهید کرد؟ بسیاری از افراد گمان می کنند که چون سیدمحمدباقر حکیم و سیدمهدی حکیم فعالیت هایی انجام می دادند، این مساله بهانه ای برای صدام شده بود تا جمعی از آل حکیم را شهید کند، اما این موضوع تنها یک درصد مساله هست و اصل مطلب این نبوده است، اصل مطلب این بود که در زمان جنگ عراق علیه ایران، رژیم از آل حکیم درخواست کرد که در یک کنفرانسی که به منظور محکومیت ایران تشکیل شده بود، شرکت کنند، حتی رژیم آنها را تهدید کرد و گفت اگر کسی شرکت نکند سرتان را قطع می کنیم. آل حکیم تصمیم گرفتند که در این کنفرانس شرکت نکنند چرا که ایران کشور اسلامی و شیعه است و آل حکیم یک کشور اسلامی را محکوم نمی کند، مخالفت و شرکت نکردن آل حکیم در کنفرانس، شروعی بود برای اینکه صدام همه آنها را دستگیر و زندانی کند. پس از آن رژیم فشارهای بسیاری به حوزه وارد می کرد تا حدی که برنامه های مذهبی مانند عاشورا و سخنرانی خطبا را ممنوع کردند، به بسیاری از خطبا و مسلمانان قهوه مسموم می دادند و آنها اندک زمانی بعد شهید می شدند، وقتی رژیم چنین شیوه ای را پیش گرفت، طبیعتا خطبای دیگر نباید به منبر می رفتند، اما علما پا پس نکشیدند و مقاومت ها ادامه داشت و میدان را ترک نکردند.

سنت های طلبگی

در این بخش از پرسش ها می خواهیم عموم مردم تا حدی با سنت های طلبگی و سلوگ اجتماعی طلاب در نجف اشرف آشنا شوند. اگر مانعی وجود ندارد ممنون خواهیم شد به برخی از این پرسش ها که ممکن است تا حدی هم عرف نباشد پاسخ دهید:

* یک طلبه در نجف یک روز زندگیش باید چگونه بگذرد؟ انتظار می رود از نظر معنوی، اخلاقی و زیست شخصی به چه صورت زندگی کنند؟

زمانی که شهید حکیم در قید حیات بودند، اول صبح بعد از نماز به حرم می رفتند و تا ساعت ۸ یا ۹ صبح درس هایشان تمام شده بود، اما اکنون درس ها تقریبا نزدیک ظهر تمام می شود. بعدازظهر یا عصرها بیشتر بحث های درسی و مباحثه میان طلاب که معمولا درس همان روز است، انجام می شود. برخی از طلاب هم به کار علمی می پردازند، در مجله های علمی، کارهای تحقیقی یا موسسات علمی مشغول هستند. شب ها، استادان چون صبح درس دارند، خود را برای تدریس آماده می کنند یا در جلسات و بحث های علمی شرکت می کنند.

* طلبه های نجف از نظر اخلاق شخصی خصوصیات خاصی دارند؟

شاید چارچوب رفتار طلبه در نجف با کشورهای دیگر متفاوت باشد، من قبل از آمدن صدام، حدود سال ۸۰ به ایران آمدم و سه سالی دور از نجف بودم و شاهد این تفاوت ها بودم؛ به طور کلی طلبه یک محدودیت های در لباس و رفتار دارد که البته کسی این محدودیت ها را مشخص نکرده بلکه براساس رسمی است که در میان طلاب وجود دارد.

* یک نمونه از مسایلی که عرفا یک طلبه در نجف نباید انجام دهد را بفرمایید؟

به عنوان مثال لباس طلبه نجف باید خیلی معمولی باشد، موهایش نباید خیلی بلند باشد به گونه ای که از عمامه بیرون بیاد، زمانی ساعت مچی برای طلاب خیلی مناسب نبود. به طور کلی پوشش طلبه خوب است معمولی و ساده و بی تچمل باشد. همچنین شاید طلبه ای از نظر مالی در سطح بالایی باشد، اما نباید ماشین گران قیمت سوار شود.

* حضورشان در مجامع عمومی و مغازه ها به چه صورت است؟

نشستن طلبه در رستوران و قهوه خانه ها بسیار بد است. یک نکته جالب که به خاطر آمدم این است که زمانی که رژیم از طلاب بازجویی می کردند، به یکی از طلاب گفته بودند که در قهوه خانه نشسته بوده است، شیخ خندید، مامور بازجویی گفت: چرا می خندی؟ شیخ گفت: در نجف هیچ وقت طلبه ای در قهوه خانه نخواهید دید. یک طلبه هیچ وقت در خیابان نمی خوابد و همچنین حالت غذا خوردن در خیابان برای یک طلبه بسیار بد است.

* طلاب نجف با خانواده خود راه می روند؟

کنار هم راه نمی روند، خانواده دو قدم عقب تر هستند.

* پوشیدن پوشیه برای همه زنان طلبه ها الزامی است؟

الزامی نیست، رسم است.

* در میان همه طلاب این رسم وجود دارد؟

بله!

* زنان طلاب در همه موقعیت ها از پوشیه استفاده می کنند یا تنها زمانی که در کنار همسرشان هستند؟

تنها هم که هستند از پوشیه استفاده می کنند؛ به یاد ندارم، خانواده یک طلبه علمی بدون پوشیه دیده باشم، حتی اگر چشم هایشان هم مشکل داشته باشد، از پوشیه به گونه ای استفاده می کنند که فقط چشم هایشان مشخص باشد؛ حتی پیرزن ها هم از پوشیه استفاده می کنند.

* با خانواده خود به مغازه می روند؟ از این نظر، حضور زنان در کنار همسر طلبه خود اشکالی ندارد؟

خیلی کم! شاید در خارج از محدوده نجف با همسر خود به مغازه بروند ولی به طور کلی این رسم در میان طلاب نجف وجود ندارد.

* سنت ازدواج و خواستگاری آنها تمایز خاصی ندارد؟

خیر! مهم این است که خانواده ها متدین و اخلاق و رفتار خوبی داشته باشند.

* از نظر آمیختگی با فرزندان، اندرونی و بیرونی جداست؟

بله! مثلا در خانواده ما، خانم ها و آقایان هنوز بر سر یک سفره نمی نشینند، جدا هستیم.

* بین پدر و فرزندان هم چنین حریمی هست؟

این مساله بستگی به شخص دارد و سنت خاصی ندارد؛ مثلا یکی از سنت های عربی است که فرزندان دست پدر و برادر بزرگترشان را می بوسند و در واقع یک نوع احترام به بزرگان است.

* طلاب نجف پیک نیک و ورزش می روند؟

ورزش و پیک نیک در میان روحانیون وجود دارد، اما وقتی با لباس روحانیت هستند باید احترام این لباس را حفظ کنند و یکسری از مسایل را رعایت کنند.

* با وجود این محدودیت ها به خانواده هایشان سخت نمی گذرد؟

حتما سخت می گذرد، اما به هر حال به دلیل رعایت شعور طلبگی باید یکسری از مسایل رعایت شود و همین مساله بخشی از شرایط رفاهی طلاب را محدود می کند.

* عمامه گذاری در نجف سنت خاصی دارد؟

وقتی طلبه مقدمات را در حد مشخصی گذراند، در حضور مراجع و علما عمامه می گذارند.

* در نجف اندازه عمامه تابع علم است؟

معمولا محاسن و عمامه تابع علم بود به این صورت که افراد فاضل تر که درس خارج را به جایی رسانده اند، عمامه بزرگ تری دارند، اما کسانی که تازه طلبه شدند و عمامه بزرگ می گذارند، می خواهند مدعی علم باشند، مشکل اصلی همین است. در نجف علمایی که مجتهد و مشهور هستند و درس خارج می دهند با لقب حجت الاسلام و المسلمین خطاب می شوند و لقب آیت الله را بسیار در درجه بالایی می دانند.

* القاب در نجف فعلی رعایت می شود؟

بله! تا حدودی

* ارتباط شاگرد با استاد و استاد با شاگرد سنت خاصی دارد؟

بله! شاگرد بسیار به استاد خود احترام می گذارد و در ملاء عام دست استاد خود را می بوسد.

* استاد سابق یا استاد فعلی؟

به هر حال استادش باشد.

به طور کلی سنت و رسم است که دست سه پدر را ببوسند، پدری که تو را به این دنیا آورد، پدری که به تو زن داد و پدری که به تو آموزش داد.

* ارتباط استاد با شاگرد چطور است؟

استاد، شاگرد خود را مانند فرزندش می داند و مانند فرزند خود و حتی بیشتر، به او خدمت می کند.

* طلاب از نظر آزادی های علمی مجاز هستند که از این استاد به استاد دیگری رجوع کنند؟

هیچ اشکالی ندارد.

* استاد محدودیتی قائل نمی شود یا موجب گلایه نیست که شاگردش به استاد و مرجع دیگری رجوع کرده است؟

اصلا ناراحت نمی شوند. حتی اگر شاگرد در مجلس و بحث علمی صدایش بلند شد، اشکالی ندارد ولی در مجلس غیر علمی بلند شدن صدای شاگرد دور از ادب است، به عنوان مثال فرزندان و نوه های آیت الله العظمی سیستانی همیشه به طلاب تأکید می کنند که در بحث علمی راحت باشید و حرف هایتان را بزنید.

* در حوزه نجف زبان خارجی خوانده نمی شود؟

خیر!

* لازم نمی دانند که طلبه ها انگلیسی بیاموزند؟

لازم است.

* مانعی هست؟

نه تنها مانعی نیست بلکه نیاز هم هست. منتها در حال حاضر در زمینه امکانات زندگی، امنیت و اقامت در نجف با مشکلاتی مواجه هستیم، اگر این مشکلات نبود، سه تا چهار برابر زمان فعلی طلبه خارجی خواهیم داشت.

* ظاهرا در نجف یکسری درس ها از جمله فلسفه و عرفان خیلی توصیه نمی شود.

از خیلی سال قبل این چنین بود.

* دلیل خاصی دارد؟ این علوم را علوم بلاموضوع می دانند؟

این دست از علوم، علوم اصلی نیستند بلکه آنها را خادم العلوم می دانند.

* گفته می شود که برخی طلبه ها از نظر علمی و شخصی در معرض غرور هستند؟

این مساله در همه عرصه های علمی محتمل هست و یک نوع خاصیت اخلاقی و فطرت انسانی است و ربطی به نجف ندارد، در دانشگاه هم احتمال این غرور دیده می شود.

* ارتباط طلاب نجف با جامعه و طبقات اجتماعی چطور است؟ آیا خود را بالاتر و مردم را رعیت می دانند؟

ارتباط طلاب با جامعه بسیار مهم است. نکته جالبی وجود دارد که خودش را در جنگ با داعش نشان داد، اگر آمار طلبه های عراقی نجف که در جنگ با داعش شرکت کردند و شهید شدند را اعلام کنیم، متوجه می شویم که آمار شهدای طلبه نسبت به شهدای نیروها و ملت عراق، چندین برابر هستند.

* چرا؟

چون طلبه ها واقعا مردمی هستند.

* این خصلتِ عربی است؟

خیر! واقعا طلبه از جان برای دفاع از ملت و کشور مایه می گذارند.

در ایران نیز، پس از آن که رژیم شاه در ایران ساقط شد، اگر نسبت کل جمعیت ایران به چند هزار نفر طلبه ای که در جنگ علیه صدام شرکت کردند را حساب کنید، شهدای طلبه بسیار هستند. نکته بعدی اینکه اصولا در جنگ فرمانده، فرمان می دهد که به میدان بروید، ولی طلبه داوطلبانه در جنگ حضور می یابد.

* میان طلبه ها و شاگردان دفاتر مراجع رقابت وجود دارد؟

یک مساله ای در نجف بعد از سقوط رژیم به وجود آمده که شاید ۲۰۰ سال پیش نبوده است و آن اینکه تاکنون تا این حد وحدت و همبستگی و یک کلام بودن مراجع شیعه در نجف وجود نداشته است.

* چون ظاهرا زمانی مراجع با وجود اختلاف نظرهایی، با هم اتفاق نظر داشتند ولی بیوت با هم اختلاف و مشکل داشتند؟

بله! مراجع متفق القول بودند، اما بیوت با هم مشکل داشتند.

* شما با سابقه و تجربه ای که دارید، مهم ترین نقطه قوت نجف را چه می دانید؟

اخلاص. به نظر من اخلاص همه درهای بسته را باز می کند.

* بله اخلاص ضامن موفقیت است، اما علاوه بر این سوالم این است که در حال حاضر نقطه قوت نجف را چه می دانید؟

به نظرم آزادی علمی و فردی که در نجف هست، بسیار ارزشمند است.

* و منفی ترین خصوصیت در نجف چیست؟

باز همین آزادی؛ آزادی ابزاری است که می توان هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی از آن استفاده کرد.


ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: