۰

ایران و روسیه خلاء امریکا را پر می کنند

بدیهی است که با کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه، این منطقه دستخوش تغییرات بنیادین و شگرفی خواهد شد و ایران نخستین رقیبی خواهد بود که خلاء ناشی از خروج آمریکا از این منطقه را پر خواهد کرد.
کد خبر: ۱۳۵۲۴۷
۰۱:۵۵ - ۰۵ بهمن ۱۳۹۵
به گزارش «شیعه نیوز»، «باراک اوباما»، در طول دوره هشت ساله تصدی پست ریاست جمهوری آمریکا به طور مکرر اعلام کرد که سیاست این کشور در قبال منطقه خاورمیانه مبتنی بر خروج و عقب نشینی از این منطقه است. اما حقیقت آن است که اوباما بیش از هر رئیس جمهور دیگر ایالات متحده آمریکا در مسائل و سیاست های خاورمیانه درگیر شد. اگرچه اوباما در سخنان و اظهارات خود همواره عنوان کرده که آمریکا هیچ علاقه ای به مداخله در درگیری های فرقه ای هزاران ساله میان جناح های مختلف اسلام ندارد اما واقعیت آن است که اوباما در طول دوران ریاست جمهوری خود به قیمت نارضایتی متحدان سنی قدیمی خود در منطقه خاورمیانه، اغلب از کشور شیعی ایران حمایت و پشتیبانی کرد و تمام تلاش خود را کرد تا شرایط و اوضاع را به نفع این کشور تمام کند.

در پی حوادث سال 1388 ایران نیز اوباما نه تنها خود را از ماجرا کنار کشید بلکه به صورت مخفیانه پیام هایی را به تهران ارسال و در آن بی طرفی خود را اعلام کرد. اوباما با این کار امیدوار بود که شاید بتواند نظر مثبت رهبران ایران را به خود جلب کرده و از این راه یک شریک منطقه ای برای خود دست و پا کند.

در سوریه نیز این ماجرا تکرار شد و باراک اوباما در پی وقوع بحران داخلی در این کشور تنها به ابراز حمایت از مردم سوریه اکتفا کرد و پس از آن نیز به سرعت خود را از مسئله سوریه کنار کشید. با عقب نشینی از بحران سوریه، رئیس جمهور آمریکا دیگر نمی توانست در قضیه مداخله کرده و خواستار کناره گیری بشار اسد از قدرت شود، بنابراین در آن شرایط اوباما صرفاً از بشار اسد درخواست کرد که از مانع از اصلاحات در این کشور نشده و از سر راه اصلاحات کنار رود.

اما زمانی که بحران هایی از این دست در کشورهای عربی منطقه اتفاق افتاد، اوباما به سرعت از تظاهرکنندگان عربی اعلام حمایت و پشتیبانی کرد. به عنوان مثال با بروز شورش و ناآرامی در مصر، کاخ سفید به حمایت از مردم و معترضان پرداخت. مردم در آن زمان خواستار برکناری «حسنی مبارک» از قدرت شدند، اما وی بدون کوچکترین اعتنایی به تظاهرات مردمی در خیابان های قاهره، از انجام این کار امتناع کرد و سرانجام کاخ سفید در بیانیه ای خواستار کناره گیری سریع وی از قدرت شد. اوباما در لبنان و عراق نیز همین سیاست را در پیش گرفت و اتحاد با متحدان سنی خود را قربانی منافع و خواسته های خودخواهانه خود کرد. همین الگو را می توان در سیاست آمریکا نسبت به ترکیه نیز به وضوح مشاهده کرد. اگرچه ترکیه کُردهای عراق و سوریه را به مثابه دشمن خود قلمداد می کند، اما اوباما در طرح دوستی و ایجاد روابط با گروه های کُرد در این دو کشور نیز بسیار سریع عمل کرد.

با روی کار آمدن دونالد ترامپ، میزان نفوذ آمریکا در منطقه خاورمیانه بیش از پیش کاهش خواهد یافت. دلیل این امر نیز آن است که در هشت سال اخیر، باراک اوباما روابط و اتحاد آمریکا با متحدان عربی این کشور در منطقه خاورمیانه را به مرز نابودی کشاند و بدون شک دولت ترامپ نیز پس از روی کار آمدن به روابط این کشور با دوستان و متحدان جدید شیعه پایان خواهد داد. مسلم است که بدون وجود متحدان سنی قدیمی یا دوستان جدید شیعه، حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه به شدت کاهش یافته و همچون دوران پیش از دهه 50 میلادی کمرنگ خواهد شد.

بدیهی است که با کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه، این منطقه دستخوش تغییرات بنیادین و شگرفی خواهد شد. برخی از تحلیلگران پیش بینی هایی را در مورد اوضاع و شرایط این منطقه پرآشوب از جهان پس از خروج و عقب نشینی آمریکا از این منطقه ارائه داده اند اما ما در ادامه به برخی از رویدادهای که ممکن است در آینده برای این منطقه رُخ دهد اشاره خواهیم کرد.

ایران نخستین رقیبی است که خلاء ناشی از خروج آمریکا از منطقه خاورمیانه را پر خواهد کرد و بدون شک پس از ایران روسیه نیز به میدان خواهد آمد. این دو کشور مدت هاست که سیاست حمایت از اقلیت های منطقه خاورمیانه، یعنی شیعیان و مسیحیان در مقابل تروریسم (که از رویکرد و نقطه نظر ایران و روسیه همان اکثریت مسلمانان سنی است) را اتخاذ کرده اند.

اگرچه در حال حاضر ایران و روسیه در هماهنگی کامل با یکدیگر به سر می برند اما با توجه به این که این دو کشور با یکدیگر بر سر نقش رهبری در منطقه خاورمیانه رقابت دارند، به نظر می رسد که ادامه چنین روندی بسیار سخت و دشوار خواهد بود. روسیه تصور می کند که می تواند ایران را تحت کنترل و نفوذ خود درآورد اما به نظر می رسد که این کشور ذهنیت غلط و نادرستی دارد. زمانی که بمب افکن ها و جنگنده های روسیه به منظور بمباران اهداف و مواضع شورشیان سوری از پایگاه های هوایی ایران استفاده کردند، ایران به سرعت این روند را متوقف ساخت. همین موضوع خود به خوبی گویای آن است که اتحاد و همکاری میان این دو کشور ناچیز و اندک بوده و آن چنان هم که دیگران تصور می کنند دوام نخواهد آورد.

یکی دیگر از چالش های پیش روی اتحاد میان ایران و روسیه اختلاف نظر این دو کشور در برخی مسائل مرتبط با سوریه است. برای مثال ایران در موضوع سوریه تمایلی به تقسیم قدرت با روسیه ندارد. اگرچه ایران تلاش می کند که با همکاری روسیه به پیروزی نهایی در سوریه دست یابد اما خواهان آن است تا پس از پیروزی، سوریه را تحت کنترل و نفوذ مطلق خود در آورد؛ امری که موجب تعجب و شگفتی روسیه شده و ممکن است این کشور را به آن وا دارد تا ارئه پوشش هوایی در سوریه را متوقف کند. در عوض، هر زمان که روسیه چه به تنهایی و چه به طور مشترک با آمریکا و ترکیه در مناطقی از سوریه اعلام آتش بس کرد، ایران به دنبالی راهی برای پایان دادن به این آتش بس بود. شاید ایران از این طریق تلاش  می کرد تا پیامی را به روسیه و جهان برساند و به آنها نشان دهد که ایران تنها قدرت تعیین کننده در کشور سوریه است.
همکاری و اتحاد میان ایران و روسیه از یک سو و فاصله گرفتن آمریکا از متحدان قدیمی اش در منطقه همچون ترکیه نیز از سوی دیگر موجب شد تا آرایش ائتلاف ها در منطقه خاورمیانه تغییر کند. برای مثال، با استقرار نیروهای ارتش ترکیه در خاک سوریه، مقامات ترکیه خود را در تقابل با اتحاد میان ایران و روسیه دیدند. از آنجا که ترکیه به دنبال متحدان دیگری است تا بتواند آنها را جایگزین واشنگتن کند و روسیه نیز تلاش می کند تا متحدان جدیدی برای خود دست و پا کند، روس ها و تُرک ها توانستند از فرصت پیش آمده برای ایجاد یک اتحاد جدید استفاده کنند. بدون شک ظهور اتحاد میان روسیه و ترکیه اتحادهای کنونی میان آمریکا و ترکیه و نیز ایران و روسیه را تحت شعاع خود قرار خواهد داد و موجب بروز آرایش جدیدی در منطقه خاورمیانه خواهد شد.

از آنجا که انتظار می رود دولت جدید ترامپ همچنان به دشمنی دیرینه خود با ایران ادامه داده و در عین حال روابط نزدیک و دوستانه ای را با دو کشور ترکیه و روسیه ایجاد کند، به نظر می رسد که آمریکا به این زودی ها نتواند جایگاه پیشین خود در منطقه خاورمیانه را به دست آورد. ممکن است آمریکا تنها به اتحاد میان روسیه و ترکیه بپوندد و تا مدتی به همین نقش ثانویه بسنده کند، اما از آن جا که مقامات واشنگتن باید مدت زمان زیادی را صرف حل مشکلات داخلی در این کشور کنند، به نظر می رسد که کسب تعادل پیشین و قدرت نمایی مجدد آمریکا در سطح جهانی به این زودی ها محقق نخواهد شد.

اکنون که دوران ریاست جمهوری باراک اوباما به روزهای پایانی خود نزدیک است شاید زمان خوبی برای ارزیابی سیاست خارجی وی فراهم شده باشد. با یک نگاه کلی به سیاست خارجی اوباما در طول هشت سال اخیر می توان دریافت که آمریکا در تمام این مدت تلاش کرد تا از طریق ایجاد روابط با ایران، این کشور را جایگزین متحدان عرب خود در منطقه کند. سیاست خارجی اوباما در کشورهای عراق و سوریه نیز در طی این سال ها نتایج مثبتی به همراه نداشت. در صورتی که اتحاد جدیدی میان ترکیه و روسیه شکل گیرد ممکن است که این امر ایران و آمریکا را تا حدی به یکدیگر نزدیک کند. اما ما در این جا با عامل ناشناخته ای به اسم «دونالد ترامپ» روبرو هستیم که هنوز به درستی نمی دانیم چه مواضعی را در زمینه سیاست خارجی در پیش خواهد گرفت. اما گذشت زمان به ما نشان خواهد داد که وی چه رویکردی را در قبال منطقه خاورمیانه اتخاذ خواهد کرد.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: