۰

ایران هراسی وهمی و آلزایمر عمدی سران عرب

ایران در برابر مواضع خصمانه برخی اعراب سکوت نخواهند کرد، و به افراط گرایان عرب و ایرانیان مخالف نظام اجازه نخواهند داد منطقه را تجزیه کنند و همچنین هرگز اجازه نخواهد داد در چارچوب اجرایی شدن پروژه‌های بین‌المللی تقسیم خاورمیانه، منطقه وارد جنگ‌های جاهلانه «فارسی- عربی یا سنی – شیعی» شود.
کد خبر: ۱۳۰۱۲۳
۱۰:۲۴ - ۱۸ آبان ۱۳۹۵
به گزارش «شيعه نيوز»، روزنامه فرامنطقه‌ای «رأی الیوم» در مقاله‌ای تحلیلی به قلم «هشام الهبیشان» نویسنده و فعال سیاسی اردنی به تحلیل عوامل اساسی و پیامدهای ایران هراسی وهمی اعراب از جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
 
در این مقاله آمده است: برخی سران عرب در مواضع و شعارهای خصمانه خود علیه ایران، همچنان به زمان‌های بسیار دور می‌روند که متناسب با آن، نقش های متفاوتی را ایفا کرده و استانداردها و داده‌های تاریخی اشتباه را دنبال می‌کنند. علیرغم همه این اصول و حقایق متناقض و دوگانه که مسیر درست قطب نما را در تعیین ماهیت واقعی عامل درگیری منطقه -که همانا سرطان بدخیمی به نام «اسرائیل» است- منحرف می‌کند ، مجموعه ای از واقعیت‌ها وجود دارد که اعراب در چارچوب روابطشان با ایرانیان و شیوه های رفتاری خود با ایران معاصر، از رفع ابهام آنها تعمدا چشم پوشی کرده‌اند.
 
چرا اعراب در طی دهه های گذشته و پیش از انقلاب اسلامی ایران نسبت به سیاست‌ها و پروژه های «محمد رضا پهلوی» شاه سابق ایران که در واقع ژاندارم منطقه بود سکوت کردند؟ بعضی کشورهای عربی از سال 1979 میلادی به بعد یعنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران چه خدماتی مثبتی به این کشور ارائه دادند؟ مگر غیر از این بوده است که برخی اعراب از آن زمان تاکنون پیام‌های حامل سوءنیت و مواضع خصمانه علیه ایران را اتخاذ کرده اند؟ مگر همین اعراب نبوده اند که دهها جنگ امنیتی - نظامی - اقتصادی - اجتماعی علیه دولت تهران در پیش گرفتند که بدترین آنها جنگ رسانه‌ای است که علناً دولت و مردم ایران را هدف گرفته و ایرانیان را تکفیر کردند؟ اعراب پس از این همه مواضع دشمن مآبانه، چه انتظاری از ایران دارند؟
 
مردم می‌پرسند علت دشمنی حاکمان عرب با انقلاب اسلامی چیست؟
مردم کشورهای عربی حق دارند که از سران کشورهایشان بپرسند پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه خدماتی به دولت ایران ارائه داده‌اند؟ ما در اینجا ترجیح می‌دهیم پرونده‌های گذشته سربسته بماند و از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و عامل شعله‌ور شدن آن سخن به زبان نیاوریم، همه این حوادث را پشت سر می‌گذاریم تا یک واقعه تاریخی را یادآورشویم؛ در نوامبر سال1971 میلادی نیروی دریایی ایران در زمان محمدرضا پهلوی وارد برخی مناطق مرزی مورد اختلاف بین ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس شد که در نتیجه آن در سال 1972 رویارویی نظامی بین ایران و عراق و درگیریهای مرزی بین دو کشور افزایش یافت و همچنین تحرکات مسلحانه گسترده کردهای عراق وارد روند تصاعدی شده بود که پس از میانجیگری‌های کشورهای عربی، تهران و بغداد «پیمان الجزائر» را در سال 1975 امضا کردند که براساس این پیمان، مرکز رودخانه "شط العرب" خط مرزی بین ایران و عراق مد نظر گرفته شد، و طبق متن این قرارداد شاه ایران موظف شد حمایت خود را از جنبش‌های نظامی کردهای عراق علیه دولت وقت قطع کند. البته باید توجه داشت که بسیاری از این پرونده ها از زمان رژیم پهلوی، بین ایران و اعراب و تا قبل از سقوط محمد رضا شاه بلاتکلیف مانده بود. گفتنی است که بسیاری از رهبران عرب در آن زمان از متحدان رژیم پهلوی بودند.
 
تمامی مورخان بویژه تاریخ نگاران دهه‌های ششم و هفتم قرن بیست بخوبی می‌دانند که محمدرضا پهلوی با رضایت پیرامون عربی و منطقه‌ای حود، ژاندارم خاورمیانه بود و در راستای ساخت و تجهیز راکتور هسته‌ای صلح آمیز برنامه ریزی کرده بود ولی این مسائل در آن زمان خشم اعراب را برنیانگیخت.
 
براساس این حقایق تاریخی، این سؤال را مطرح می‌کنیم: چرا رهبران برخی کشورهای عربی پرونده‌های گذشته ایران را امروز و پس از پیروزی انقلاب اسلامی باز می‌کنند و در مقابل حوادثی که در زمان شاه ایران رخ داد را فراموش کرده‌اند؟ برخی معتقدند که این امر به عوامل سیاسی و ایدئولوژیک برمی‌گردد، البته نباید این مسأله مهم فراموش شود که برخی رژیم‌های عرب از صدور و نشر انقلاب اسلامی ایران به کشورهایشان هراسان و بیمناک هستند. در اینجا لازم است سؤال دیگری پرسیده شود: مشارکت برخی کشورهای عربی در تحریم 36 ساله علیه ایران را باید چه بنامیم؟ و حمایت کشورهای حوزه خلیج فارس از «صدام حسین» رئیس جمهور جلاد سابق عراق در زمان جنگ تحمیلی علیه ایران را چگونه باید تفسیر کرد؟ چرا کشورهای حوزه خلیج فارس از سیاست تحریم و محاصره اقتصادی ایران از خلال «جنگ نفت» و کاهش قیمت آن در بازارهای بین المللی حمایت کردند؟ گفتنی است یکی از مقامات کشورهای حوزه خلیج فارس در این راستا گفته است: در پیش گرفتن سیاست کاهش قیمت نفت توسط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به منظور «ابزار مؤثر تحریک و شورش مردم ایران علیه دولت" استفاده شده است.
 
علاو بر این، برخی سران عرب در سنگر رژیم صهیونیستی -که سرزمین‌ برخی کشورهای عربی را اشغال و بسیاری از مردم منطقه را کشته و آواره کرده- ایستاده اند، ولی در مقابل، امروزه اعراب با پیمان هسته‌ای "1+5" ایران با ابرقدرت‌ها به مخالفت به پا خواسته اند، و همچنین به منظور ضربه زدن به منافع هسته‌ای ایران بصورت علنی و پنهانی از اسرائیل حمایت می‌کنند و در رسانه‌های خود به تحریک فرقه‌ای و ومذهبی علیه ایرانیان روی آورده اند.
 
چرا شیوخ عرب به  تحریک و تکفیر ایرانیان می‌پردازند؟
 
آیا ایران در این شرایط باید برای اعراب که جزو عوامل اساسی محاصره و تحریم اقتصادی علیه مردم این کشور هستند دست بزند و آنها را تحسین کند؟ آیا ایران در شرایطی که شاهد هم سنگرشدن برخی اعراب با دشمنانشان هست باید سکوت کند؟ برخی اعراب در حالی خواستار سکوت تهران هستند که آنها از منابر دینی و رسانه‌ای خود برای تحریک، تکفیر و توهین به ایرانیان به صورت گسترده استفاده می‌کنند.
 
ایران در برابر مواضع خصمانه برخی اعراب سکوت نخواهند کرد، و به افراط گرایان عرب و ایرانیان مخالف نظام اجازه نخواهند داد منطقه را تجزیه کنند و همچنین هرگز اجازه نخواهد داد در چارچوب اجرایی شدن پروژه‌های بین‌المللی تقسیم خاورمیانه، منطقه  وارد جنگ‌های جاهلانه «فارسی- عربی یا سنی – شیعی» شود.
 
در پایان باید اشاره کرد که برخی از رژیم‌های عرب پروژه‌های مشترکی با آمریکا و رژیم صهیونیستی دارند که هدف از آن شعله‌ور کردن درگیری‌های مذهبی و دینی در منطقه خاورمیانه است. گفتنی است بعضی از پایتخت‌های ضعیف عربی با ایجاد هرج و مرج و دامن زدن به درگیری‌های مذهبی و فرقه ای تلاش میکنند تا مردم خود را از تهدیدهای وهمی خارجی یا همان جمهوری اسلامی ایران بترسانند تا بدین منظور ستون حکومتی خود را تقویت بخشند و این همان چیزی است که در حال حاضر رخ می‌دهد.  

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: