۰

از صفی آباد دزفول تا جبهه جنگ با داعش

سید البخاتی گفت: به نظر من یک روحانی و طلبه باید به مسائل خانواده ها و جامعه خود توجه داشته باشد و به عمق جامعه وارد شود و دنیا و آخرت مردم را در حد توان خود آباد کند و برای رسیدن به این هدف، روحانی باید از جای خود حرکت کند.
کد خبر: ۱۲۷۹۹۷
۱۳:۵۸ - ۱۴ مهر ۱۳۹۵
به گزارش «شيعه نيوز»، حجت الاسلام و المسلمین سید نجات البخاتی، روحانی اهل العماره عراق سال هاست به فعالیت تبلیغی در جمهوری اسلامی ایران اشتغال دارد و در شهرهای مختلف ایران به ویژه استان خوزستان به تبلیغ تشیع و فعالیت های فرهنگی پرداخته و در کنار تبلیغ خود به حل مشکلات معیشتی مردم نیز اهتمام داشته، اما حضور در ایران باعث نشد از اوضاع کشور خود غافل شود.

وی از روحانیونی است که هنگام حمله تروریست های داعش به عراق، ضمن حضور در جبهه های نبرد با داعش، به تبلیغ و مبارزه پرداخت.

آنچه می خوانید گفتگویی با این روحانی رزمی تبلیغی است:

در ابتدای گفتگو خودتان را معرفی کنید و گزارش مختصری از فعالیت های خود بفرمایید.

در ابتدا از شما به خاطر این گفتگو تشکر می کنم. بنده متولد شهر العماره عراق در سال 1965 میلادی هستم و تقریبا پس از اتمام دوره دبیرستان وارد حوزه علمیه قم شدم و در جامعة المصطفی مشغول به تحصیل شدم که در آن زمان مرکز جهانی نام داشت. ورود من به حوزه تقریبا همزمان با آغاز جنگ تحمیلی و پس از آزادسازی خرمشهر بود.

به فضل خداوند متعال حدود 12 سال در حوزه درس خواندم تا اینکه خداوند توفیق تبلیغ به من عنایت کرد و تبلیغ خود را از شوشتر آغاز کردم و پس از آن در خرمشهر تبلیغ کردم و فعالیت های فرهنگی داشتم و برنامه نماز جماعت و اجرای مسابقات داشتیم و در تمام این توفیقاتی که داشتم از دفتر آیت الله سید کاظم حائری تشکر می کنم که در این زمینه از ما حمایت می کرد. پس از آن به عنوان روحانی طرح هجرت از طرف سازمان تبلیغات اسلامی به شوش رفتم و تقریبا هفت سال در شوش تبلیغ می کردم. در دوره ای که در شهر شوش بودم فعالیت های متعددی داشتم که از جمله این فعالیت ها این بود که جوانان را تشویق می کردم در مسابقات نقاشی تهران شرکت کنند و جوانان هم در این مسابقات شرکت کرده و جایزه می گرفتند و از خدمات دیگر ما این بود که به مردم و خانواده هایی که نیازهای ضروری داشتند کمک می کردیم و نیازمندی ها و مشکلات آنها را می نوشتیم و به دفتر رهبر انقلاب امام خامنه ای حفظه الله ارسال می کردیم.

پس از اتمام حکم تبلیغ در شهر شوش، برای تبلیغ به دزفول رفتم و اکنون حدود 8 سال است که در شهرک صفی آباد از توابع شهرستان دزفول مشغول به تبلیغ هستم و در آنجا امام جماعت بخش عربی صفی آباد در مسجد حضرت ابوالفضل(علیه السلام) هستم.

زمانی که به صفی آباد آمدم این مسجد بسیار ضعیف بود و من اولین کاری که کردم یک کانون فرهنگی در این مسجد تاسیس کردم و اتاقی هم برای فعالیت این کانون در نظر گرفتم و مسئولی برای آن گذاشتم و امام جمعه محترم سید قاضی هم در دوره امامت جمعه خود از ما حمایت کرد. در مرحله بعد در این کانون فرهنگی مسابقاتی را برای جوانان ونوجوانان برگزار کردیم و جوایزی را برای برندگان در نظر گرفتیم تا به فعالیت های فرهنگی و دینی تشویق شوند.

پس از آن بود که در این مسجد مرکزی را ویژه حمایت از خانواده های ایتام تاسیس کردیم، چون ایتامی که پدر یا مادر یا هردو را ندارند نیازمند کمک و یاری هستند و این خانواده ها هم چیزی ندارند و ما به فضل خدای متعال و برکت مراجع، این مرکز را تاسیس کردیم تا به خانواده های ایتام و فقرا کمک کنیم و خداوند به ما توفیق داد این خانواده ها را پیدا کنیم و بتوانیم کمک ناچیزی به آنها ارائه کنیم.حجت الاسلام و المسلمین سید نجات البخاتی

علاوه بر این به تازگی یک کتابخانه صوتی و مکتوب در مسجد تاسیس کرده ایم که البته هنوز کامل نیست و در حال تشکیل و توسعه آن هستیم.

بخش دیگری از فعالیت های ما در مورد حمایت از دانش آموزان به ویژه در دوره ابتدایی است که نیاز به لباس و لوازم التحریر هستند و توان تهیه آن را ندارند و ما در این زمینه با هماهنگی با افراد توانمند توانستیم کمک هایی را برای این دانش آموزان جمع کنیم و به آنها تقدیم کنیم.

همچنین برای تشویق دانش آموزان به حضور در مسجد، برنامه های خاصی داریم که از آن جمله می توان به برگزاری مسابقات فرهنگی ورزشی، انتشار تصاویر دانش آموزان ممتاز مسجدی در هفته نامه افق حوزه و ... اشاره کرد. پس از انتشار تصاویر دانش آموزآن در افق حوزه به منزل آنان مراجعه کرده، یک نسخه از نشریه و هدیه ای هم به آنها داده می شود تا بیشتر نسبت به حضور در مسجد ترغیب شوند.

برنامه جدید ما در این مسجد نیز حمایت از جوانانی است که قصد ازدواج دارند تا بتوانیم در این زمینه قدمی برای آنها برداریم.

برداشت من از صحبت های شما این است که به عنوان یک روحانی علاوه بر توجه به دین مردم به دنیای مردم و نیازهای زندگی اجتماعی آنها هم توجه داشته اید. در این زمینه چه تحلیلی دارید و به نظر شما یک روحانی به ویژه در مناطق محروم چه فعالیت های باید داشته باشد؟

من در درجه اول از خداوند به خاطر این نعمت تشکر می کنم. واقعیت ان است که وضعیت برخی خانواده های فقیر قابل تحمل نیست. ما در حوزه علمیه سرد و گرم روزگار را چشیده ایم و سختی ها کشیده ایم و سختی ها و مشکلات زندگی طلبه ها را دیده و اکنون این مسئولیت بر دوش ما قرار گرفته که به مردم کمکی بکنیم. من بر این باورم که یک طلبه باید وارد جامعه بشودو نیازهای جامعه خود را بشناسد. اکنون شما فرض کنید سادات یا خانواده های غیر سید یا خانواده های طلابی هستند که تمکن مالی ندارند و چیزی ندارند که با آن خانواده خود را اداره کنند و این برای ما تکلیف شرعی می آورد. امام موسی کاظم علیه السلام به ما می فرماید «کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعيته» یعنی اینکه تمام شما در برابر جامعه خود مسئولیت دارید و به نظر من یک روحانی و طلبه باید به مسائل خانواده ها و جامعه خود توجه داشته باشد و به عمق جامعه وارد شود و دنیا و آخرت مردم را در حد توان خود آباد کند و برای رسیدن به این هدف، روحانی باید از جای خود حرکت کند. به عنوان مثال من در مدرسه ای که فرزند خودم درس می خواند دانش آموزی را دیدم که ریالی برای خرج کردن نداشت و او را از مدرسه بیرون کردند و از این رو  مجبور شدم از مراجع کمک مالی بخواهم تا به این خانواده ها کمکی بکنم.

 

در واقع شاید بتوان گفت توجه به دنیای مردم از توجه به دین آنها جدا نیست و توجه به امور اجتماعی نیز جزو دغدغه های روحانیت به شمار می رود.

کاملا درست است و اکنون به خاطر همین فعالیت ها است که بنده در تبلیغ موفق بوده ام و شما در محل تبلیغ من از هر کسی بپرسید از کودکان خردسال گرفته تا پیران، همه مرا می شناسند و دست مرا می بوسند و این استقبال به این خاطر است که من حتی با کودکان مهربانی می کنم و گاهی که چیزی برای هدیه دادن به آنها ندارم پیش می آید که مثلا یک کیف کوچک یک دفتر یا یک بسته مداد رنگی به آنها هدیه می کنم و این هدیه ها را با دست خود به آنها می دهم و همین باعث جلب محبت آنها شده است.

من برای جوانان و نوجوانان مسابقاتی را در مسجد برگزار می کنم که برای تهیه جوایز آن از شهریه خودم و کمک های برخی افراد خیّر استفاده می کنم تا جوانان به مسجد و کار فرهنگی تشویق شوند و علاوه بر این برنامه های مختلفی مانند اجرای نمایش و مسابقات ورزشی داریم و تصاویر جوانان و نوجوانان موفق خود را در مجلاتی مانند افق حوزه منتشر می کنیم تا تشویق شوند و این هم نوعی خدمت به جامعه ای است که من در آن زندگی می کنم.

یکی از مراکزی که ما تاسیس کرده ایم مؤسسه فاطمة الزهرا(ع) است که مؤسسه ای رسمی و معتبر است که به خانواده های ایتام کمک می کند .

شهرک صفی آباد 46 شهید به انقلاب اسلامی تقدیم کرده که دو نفر از این شهدا در ماه محرم گذشته به دست تروریست های وهابی به شهادت رسیدند. فرهنگ این منطقه قوی است و فعالیت فرهنگی خوبی دارد و شش نفر از علما و روحانیون فعال در آنجا فعال هستند.

 

به اقدام تروریستی سال گذشته اشاره کردید این سئوال برایم پیش آمد که مردم صفی آباد از لحاظ مذهبی یکپارچه هستند؟

الحمدلله همه یکدست و شیعه هستند و از دوستداران اهل بیت(ع) و دوستدار نظام و انقلاب اسلامی هستند و در هر مسجدی یک مرکز کانون فرهنگی و مرکز بسیج وجود دارد.

 

یعنی تروریست های وهابی از جای دیگری به این ساکنان منطقه حمله کرده بودند؟

بله الحمدلله یکی از تروریست ها در زندان اعدام شده و سایر قاتلان را هم به صفی آباد آوردند و به جنایت خود اعتراف کردند و معلوم شد عربستان و آل سعود ملعون از آنها حمایت کرده است. این جوانان شهید ما از خادمان امام حسین(ع) و دوستداران اهل بیت و امام حسین بودند.

 

گاهی برخی رسانه ها یک جو تبلیغاتی دروغین به راه می اندازند تا عرب های ایران را ناراضی نشان دهند، در حالی که عرب های ایران هم بخشی از ایران هستند و برخی از آنها هم به مسئولیت هایی رسیده اند...

الحمدلله من هم اکنون در حال تبلیغ به زبان عربی هستم و در منطقه هم موفق بوده ایم و از نظر ما عرب زبان و فارس زبان با هم فرق ندارند و همه یک ملت هستند که باهم زندگی می کنند و راه همه ما و دشمن همه ما یکی است و همه زیر چتر مرجعیت و رهبر انقلاب اسلامی قرار دارند و به شدت با این گونه مطالب که به ما و عرب زبان ها نسبت می دهند مخالفیم و آن را تکذیب می کنیم و خدا را به خاطر این وحدت شکر می کنیم و بار دیگر به برادران عرب توصیه می کنیم که بیش از پیش متحد باشند و بدانند بین عرب و فارس فرقی نیست و همه برادر هستند.



در سال گذشته یک ماه در مکه بودم و تقریبا هر روز صفحه روزنامه های اصلی عربستان را مرور می کردم. آنها یک خط تبلیغاتی ثابت را دنبال می کنند که نشان دهند عرب های خوزستان جدای از نظام و معترض هستند و تا به حال هم عرب های خوزستان به این توطئه تبلیغاتی دشمنان پاسخ منفی داده اند.

به فضل خدای متعال ما و عرب های خوزستان این فتنه را محکوم می کنیم و البته قبول داریم این گونه اقدامات باطل و ضد اسلامی وجود دارد، اما ان شاء الله تمام این توطئه ها تاثیری ندارد، چون تمام این امت به ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) معتقدند. البته برخی فعالیت ها برای نشر وهابیت وجود دارد، اما آنها ضعیف هستند و امکان تحرکی برای آنها وجود ندارد و با وجود مردم و بزرگان و مسئولان آگاه و اطلاعات قدرتمند منطقه امکان فعالیت زیادی ندارند و اگر هم فتنه ای باشد مسئولان به سرعت با آن برخورد می کنند.

آل سعود خاندان ملعونی هستند؛ چراکه علاوه بر این جنایت ها امسال نیز مانع رفتن حاجیان به عربستان شدند و مانع شعائر الهی شدند بدون اینکه برای این کار خود دلیلی داشته باشند اما جمهوری اسلامی موضعی شایسته و به جا دارد و ما همواره به مواضع و سخنان امام خود سید خامنه ای نگاه می کنیم.

 

هنوز با العماره ارتباط دارید؟

بلکه هنوز با مردم و اقوام وخویشان آنجا ارتباط داریم و صله رحم می کنیم و یکی دیگر از زمینه های ارتباطم با عراق این بود که الحمدلله توفیق مشارکت در جنگ با داعش برای من حاصل شد و در کنار نیروهای بسیج مردمی در این جنگ شرکت کردم.

ما عضو لشکر 17 بسیج مردمی وابسته به مجلس اعلای عراق بودیم و به ما گردان های الجهاد می گفتند که من در گردان خاتم الانبیا(ص) خدمت می کردم و فرمانده لشکر ما کاظم المیاحی بود که انسانی قهرمان و شجاع است. ما نبرد خود را از منطقه لطیفیه شروع کردیم و در آنجا امام جماعت صبح بودمو پس از نماز درباره اهل بیت(ع) و مظلومیت آنها و تاریخ و سیره و عقیده آنها صحبت می کردم و حدود شش ماه در این منطقه (اللطیفیه) بودم تا اینکه پس از آن به محور عمار اول، عمار دوم، عمار سوم، منطقه بوابات رفتم و از آنجا به تکریت در سامرا و سپس به جبال حمرین رفتیم و در آنجا به همراه برادران خود از طایفه نوافل بودم که مجروح شدم. در منطقه جبال حمرین که بودیم هنگام نماز صبح دشمن دقیقا در مقابل چشمان ما بود و آنها را می دیدیم و در سامرا موفق شدن پسر عموی مقام معظم رهبری را که سید حسینی نام داشت زیارت کنم و ایشان به ما هدیه داد و در آنجا همچنین همام حمودی به دیدن ما آمد.

 

الان وضعیت میدانی نبرد با داعش در عراق را چطور می بینید؟

الحمدلله روحیه نیروها بالا و قوی است و با شجاعت تمام ایستاده اند تا به ندای ولایت و ندای مراجع خود لبیک بگویند و ان شاء الله پیروز خواهند شد.

 

این یک اتفاق عجیب بود که در ظرف چند ساعت چند استان عراق در معرض سقوط قرار گرفت و برخی هم می گفتند توطئه ای از جانب برخی فرماندهان ارتش صورت گرفت و نزدیک بود به بغداد هم برسند. چه اتفاقی افتاد که تروریست ها موفق نشدند و ناکام ماندند؟

درباره سؤال شما باید بگویم برخی از معاندان می خواهند وانمود کنند شیعیان عراق با حمایت ایران به دنبال تسلط بر عراق هستند اما این باور اشتباه است و ایران آمده تا عراق را نجات دهد. و اگر ایران نبود و اگر امداد الهی نبود و اگر حمایت رهبران ایران نبود، عراق به این نتیجه نمی رسید. ایران حمایت های نظامی، معنوی، مادی، لوجستیک خود را از عراق دریغ نکرد و تمام ابزارهای لازم را به عراق داد و سید سیستانی هم به خاطر این کمک ها از رهبران و مسئولان ایران تشکر کردند.

 

ظاهرا برخی از اهل سنت هم در جبهه نبرد با داعش حضور دارند. درست است؟

بله هم اکنون هم برخی از اهل سنت در نبرد با داعش شرکت دارند.

 

شما حضور روحانیت عراق در عرصه های نبرد با داعش را چطور می بینید؟

حضور آنها خوب و ممتاز است و مبلغان در عرصه های مختلف جبهه فعالیت دارند و در خطوط مقدم نیز حضور آنها چشمگیر است.



اینطور که به نظر می رسد روحانیت در نبرد با داعش سه نوع حضور دارد: حضور مرجعیتی و فتوایی که نمونه آن فتوای جهاد آیت الله سیستانی و سایر مراجع و علما می باشد؛ حضور تبلیغی روحانیون در جبهه نبرد با داعش و حضور رزمی روحانیت شیعه در جبهه های نبرد با داعش. این حضور را چطور می بینید؟

حضور روحانیت عراق در این جبهه ها برجسته و چشمگیر و به گونه ای است که دل امام زمان علیه السلام را شاد می کند و ما نیازمند حضور تعداد بیشتری از روحانیت در جبهه ها هستیم. اکنون مبلغان وابسته به حرم امام علی(علیه السلام) و حرم امام حسین(علیه السلام) در کنار گردان های الجهاد و گردان های السلام در جبهه ها حضور دارند.

 

- شما چه مدتی در جبهه ها حضور داشتید؟

من یک سال و نیم در جبهه حضور داشتم.

 

حضور شما رزمی بود یا تبلیغی؟

من هم به عنوان مبلغ و هم به عنوان رزمنده در جبهه فعالیت کرده ام و لباس نظامی به همراه عمامه بر تن داشته ام.

خاطره ای از آن روزها دارم که روزی در منطقه جبال حمرین در حالی که ما در چادر بودیم، داعش به ما حمله کرد و سه نفر از همرزمان من شهید شدند و شش نفر مجروح شدند و یکی از کسانی که در آن خیمه شهید شدند مؤذن و اذان گو بود که به شهادت رسید.

نکته جالب دیگر این است که در آن روزها تروریست ها با سه موشک زمین به زمین حرم امامین عسکریین(علیهم السلام) را هدف قرار دادند که به لطف خدا هیچ خسارتی به حرم مطهر وارد نشد و این از لطف خدا و برکت این دو امام بود.

 

آینده داعش را در عراق چگونه می بینید؟

آینده داعش شکست و نابودی است و به برکت وجود مراجع و علما اکنون نیز رو به ضعف و شکست است و تاریخ گواه این نابودی و ذلت آنها خواهد بود و ما به شهدای خود در سوریه و حلب و عراق افتخار می کنیم.

به تازگی یکی از قهرمانان رزمنده ما از گردان های الجهاد به نام سید صالح البخاتی به شهادت رسید که از نزدیکان سردار سلیمانی بود. ما شهید عادل سعد را داریم که دیروز پیکر وی را به شهرک امام در نزدیک صفی آباد آوردند. شهید عادل سعد کسی است که پسر عموی او از مفقودان سوریه است و تا کنون خبری از وی در دست نیست. شهید عادل سعد کسی است که چهار برادرش شهید شده اند و او اکنون پنجمین شهید خانواده است و اولین شهید منطقه صفی آباد و شهرک امام در دفاع از حرم اهل بیت(علیهم السلام) است.

در پایان از خبرگزاری حوزه و شما برادر عزیز و همچنین مجله افق حوزه تشکر می کنم.
منبع: HAWZAH NEWS
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: