۱

چرا خراسان برای داعش و القاعده مهم است؟

برای گروه هایی مانند داعش و طالبان، خراسان حکم دوره طلایی اسلام را دارد؛ یک امپراتوری و یک دوره تاریخی که بخش هایی از حکومت های آسیایی مرکزی و قسمت هایی از ایران و افغانستان را در بر می گرفت؛ یعنی همان جایی که این گروه ها می خواهند در آن یک خلافت تاسیس کنند.
کد خبر: ۱۲۷۲۵۱
۱۵:۴۵ - ۰۵ مهر ۱۳۹۵
به گزارش «شيعه نيوز»، مدتی پیش یک مهاجر جوان افغان که با داعش بیعت کرده بود، به قطاری در شهر ورزبورگ آلمان حمله کرد. در ویدئویی که پس از این حمله توسط داعش منتشر شده، به «خراسان» اشاره شده بود اما منظور آنها از «خراسان»، خراسان امروزی ایران نیست که تا پیش از تقسیم شدن به سه بخش در سال 2003، به عنوان بزرگ ترین استان این کشور شیعه مذهب شناخته می شد.
 
برای گروه هایی مانند داعش و طالبان، خراسان حکم دوره طلایی اسلام را دارد؛ یک امپراتوری و یک دوره تاریخی که بخش هایی از حکومت های آسیایی مرکزی و قسمت هایی از ایران و افغانستان را در بر می گرفت؛ یعنی همان جایی که این گروه ها می خواهند در آن یک خلافت تاسیس کنند.

عارف جمال، اسلام شناس ساکن آمریکا در این باره می گوید: «داعش بر این باور است که پرچم های سیاه – چیزی شبیه همانی که جنگجویانش حمل می کنند – از ناحیه «خراسان» درست پیش از پایان جهان به اهتزاز درخواهد آمد. این باور آنها بر پایه برخی احادیث است. به عنوان مثال، حدیثی می گوید که پرچم های سیاه از خراسان به اهتزاز درخواهد آمد و هیچ چیز مانع آنها نخواهند شد؛ تا زمانی که در اورشلیم علم شوند.»

خراسان؛ ایده ای مبهم

هر چند برخی دانشمندان اسلامی در اعتبار و سندیت احادیث خراسان تردید دارند اما این احادیث در میان گروه های اسلامی بنیادگرا و جهادی بسیار رایج است. چند سال پیش، یکی از دوستانم با یک عالم دینی پاکستانی درباره این موضوع که گروهی از مردان پرهیزگار، ارتش کفار را در آخرالزمان شکست می دهند، گفتگوی جذابی داشت. آن عالم دینی به دوستم گفته بود ناحیه ای که در آن بیش از هر جای دیگر، امکان یک خیزش اسلامی غایی وجود دارد، جایی در شمال غربی پاکستان و جنوب شرقی افغانستان است. او بر این باور بود که طالبان ممکن است همان گروهی باشد که در احادیث از آن یاد شده است.

ولی داعش بعد از راه اندازی شاخه خراسان خود در سال 2014، بر سر به دست گرفتن کنترل افغانستان با طالبان در رقابت بوده است. داعش بود که در 23 جولای مسئولیت حمله مرگبار به جامعه هزاره شیعه افغانستان را بر عهده گرفت. عارف جمال در این رابطه می گوید: «ایده و مفهوم خراسان در گفتمان داعش به همان اندازه متون اسلامی گنگ و مبهم است. آنچه از آن تحت عنوان خراسان یاد می شود، تقریبا مناطقی چون افغانستان، ایران، پاکستان، بخش هایی از جمهوری های آسیای میانه، چین و هند را در بر می گیرد.»

او در ادامه این طور توضیح می دهد : «اما خراسان برای این گروه ها، از لحاظ تاریخی یا جغرافیایی اهمیت ندارد. این مسئله کاملا مذهبی است. نیروهای جهادی سلفی مدرن بر این باورند که آخرالزمان به سرعت در حال نزدیک شدن است و چیزی به وقوع آن نمانده. تعدادی از گروه های اسلامی از نمادهایی مانند پرچم سیاه برای وصل کردن خود به آخرالزمان استفاده می کنند. سلسله عباسی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود از پرچم های سیاه برای اشاره به این موضوع بهره می گرفتند.»

گذشته ای باشکوه

در مقابل، طبق گفته اسلام سید، مورخ و عالم دینی ساکن بن، نوشته ها و احادیث نسبت داده شده به حضرت محمد (ص) در خصوص خراسان معتبر نیستند. او در این رابطه می گوید: «اینها احادیثی ضعیف اند و نمی توان آنها را تایید کرد. در گذر زمان، حاکمان مسلمان برای توجیه حملات خود به سرزمین های خارجی این احادیث را جعل کرده اند. پیامبر حرفی در خصوص خراسان به زبان نیاوردند.»

با این حال آن طور که سید می گوید، خراسان نماد و یادآور دوره ای از پیشرفت فکری در تاریخ اسلام است. سید با اشاره به این که آخرین سلسله مسلمان از خراسان، خوارزمیان بودند که علیه مغول ها جنگیدند، می گوید: «خراسان برای یک دوره طولانی، مرکز فرهنگی، فکری و الهیاتی مسلمانان محسوب می شد. وقتی توسط اعراب فتح شد، خراسان فقط یک استان بود. بعد از تضعیف خلافت در بغداد، سلسله های متعددی، هم شیعه و هم سنی، از خراسان سر بر آوردند.»

طبق گفته این عالم دینی، خراسان بعدها به چندین ناحیه تقسیم شد؛ بخش هایی از آن افغانستان امروزی را تشکیل داد، بخش هایی به ایران، تاجیکستان و ازبکستان ضمیمه شدم. در واقع، کار خراسان به عنوان یک قلمرو مستقل در قرن چهاردهم عملا به پایان رسید. سید با بیان این که شاعران بزرگ پارسی از جمله مولانا و رودکی و فیلسوفانی چون ابوعلی سینا همگی از خراسان آن روزگار برخاسته بودند، می گوید: «به همین خاطر، خراسان یادآور یک دوره باشکوه است اما نه در آن معنایی که گروه های جهادی تعبیر می کنند.»

طبق گفته سید، خواسته گروه های جهادی مانند داعش این است که مرزهای ملی میان دولت های آسیای میانه، ایران و افغانستان را برداشته و همه آنها را در قالب یک موجودیت واحد تحت نام خراسان کبیر با هم یکی کنند.

جمال، کارشناس مسائل اسلامی بر این عقیده است که ایده خراسان برای اسلام گراها دارای اهمیتی استراتژیک هم هست. او در این رابطه می گوید: «بنا بر منابع اسلامی، از پیامبر اسلام (ص) نقل شده که ایشان مسلمانان را به رفتن و سکنی گزیدن در سوریه پیش از پایان دنیا توصیه کرده است. طبق ادبیات جهادی ها، مکانی که پیامبر (ص) منظور داشته اند، منطقه ای به نام «قوطا» در دمشق است. این مسئله توضیح می دهد که چرا داعش سوریه را به عنوان مرکز فرماندهی خود برگزیده است.»
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
عمار
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۷/۰۵
اتفاقات و جریاناتی که پیش می آید نشانگر این است که دشمنان اسلام برنامه بسیار گسترده و با ابعاد زیاد طراحی کرده اند یا حداقل اگر از پیش برنامه ریزی نشده باشد متناسب با شرایط برنامه جدیدی اجرا می کنند ارتباط دادن جریان تروریسم به حدیث منسوب به حضرت رسول صلوات الله علیه و آله یکی از این برنامه هاست دیروز هم شاهد اظهار نظر عجیب و کاملا" مردود آقای کرزی در خصوص حق طالبان برای تسلط و حاکمیت به بخشی از افغانستان بودیم چند روز پیش شاهد حمله جنگنده های آمریکایی به نیروهای مردمی و دولت قانونی سوریه بودیم دخالت غیر قانونی ترکیه در سوریه همه و همه حاکی از یک توطئه جهانی علیه جهان اسلام و مشخصا" جریان مقاومت در جریان است و لذا حتی اگر حدیث منسوب به حضرت رسول صلوات الله علیه و آله صحیح باشد و امروز پرچم های سیاه داعش همان پرچم ها باشند به هیچ وجه دلیل بر حقانیت آنها نیست حضرت پیشگویی های زیادی فرموده بودند از جمله شهادت امام علی علیه السلام ؛ حادثه کربلا ووو که پیشگویی حضرت هرگز دلیل بر حقانیت یا بی تقصیری و بی گناهی مرتکبان آنها نیست در اسلام حق با معیار شناخته می شود نه با پرچم و چیز دیگر قبلا" هم کسانی بوده اند که با پرچم سیاه قیام کرده اند و چه بسا در آینده هم پیش بیاید و در طول تاریخ انسانهای متقلب و شیطان صفتی بوده اند که از احادیث منسوب به آن حضرت سوء استفاده کرده اند در ثانی در باز صورت صحت حدیث معلوم نیست که منظور حضرت این پارچه های سیاه باشد چون پرچم نماد و علامت شناسایی است و سیاه هم نماد ذلالت و گمراهی چه بسا منظور حضرت این باشد که اینها به گمراهی و ذلالت شناخته شده اند و همگان با مشاهده عملکردشان آنها را به گمراهی می شناسند و لذا خداوند تبارک و تعالی و حضرت رسول و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین برای شناخت حق برای ما معیار مشخص کرده اند که گروههای تروریستی وهابی صهیونیستی هرگز در آن معیار ها نمی گنجند .