۰

بحران سردی کانون خانواده در ایران جدی است

کد خبر: ۱۲۵۶۵۰
۱۴:۲۰ - ۱۴ شهريور ۱۳۹۵
به گزارش «شيعه نيوز»، آمدن با لباس سپید و رفتن با کفن سپید این روزها بیشتر شبیه افسانه ای فراموش شده است تا تمثیلی برساخته از واقعیات جامعه. این روزها طلاق ها راحت تر از ازدواج شده و این را آمارهایی نشان می دهد که در سال های اخیر حاکی از افزایش روزافزون این واقعه در جامعه ایرانی است. رسیدن نزدیک به یک میلیون دخترو بیش از سیصدهزار پسر ایرانی به سن تجرد قطعی و رخ دادن حدود ۵۰درصد از طلاق ها در پنج سال اول زندگی واقعیاتی است که عواقب آن هر روز بیشتر از پیش دامنگیر جامعه جوان کشور می شود. بی توجهی به آموزش مهارت های زندگی به جوانان در سنین پیش از ازدواج و شانه خالی کردن نهادهای آموزشی و فرهنگی در جامعه از زیر بار این مسوولیت نگرانی های جدی را در زمینه افزایش روزافزون طلاق و یا انتخاب زندگی مجردی در بین جوانان به وجود آورده است.

دکتر علی باغبانیان روانپزشک از این نگرانی ها بیشتر می گوید تا شاید صدای هشدارها بلندتر از قبل به گوش مسوولان برسد:

*کاهش ازدواج و در برابر آن افزایش طلاق دو موضوعی است که سال هاست جامعه ایرانی را درگیر کرده و بسیاری از کارشناسان آسیب های اجتماعی در مورد عواقب این وضعیت هشدار داده اند. مهمترین دلایل و ریشه های شکل گیری چنین وضعیتی را در چه مسایلی می دانید؟

 باغبانیان: یکی از مهمترین دلایلی که در سال های اخیر بر افزایش معضل فرار جوانان از ازدواج تاثیرگذاشته موضوعات اقتصادی است. جوان برای شروع زندگی نیاز به استقلال مالی نسبی و توانایی تامین نیازهای اساسی زندگی دارد. در کنار این موضوع، افزایش سطح انتظارات خانواده ها به ویژه خانواده دختران برای تامین این نیازها شرایط را سختتر کرده است. این در حالی است که بر اساس آیات قرآن و روایات متعدد، خداوند تضمین نیازهای زوجین پس از ازدواج را تضمین و بر این موضوع که نباید در ازدواج نگران مسایل مادی بود تاکید کرده است. تجربیات زوجین مسن تر نیز نشان دهنده همین موضوع است. بسیاری از افراد در آغاز زندگی مشترک توانایی مالی چندانی نداشتند اما پس از شروع زندگی مشترک توانستند نیازهای خود را برآورده کنند. سختگیری های والدین و منوط کردن ازدواج به تامین همه نیازهای مادی مانند خانه و ماشین باعث از بین رفتن زمان طلایی برای ازدواج می شود. برای ازدواج حداقل و حداکثر سنی در نظر گرفته می شود که ازدواج کردن پیش و پس از این سن حتی اگر احساسی هم شکل بگیرد نمی تواند برطرف کننده نیازهای عاطفی فرد باشد. از سوی دیگر تمایلات افراد به ویژه زنان به ادامه تحصیل نیز باعث افزایش فاصله بین سن آمادگی برای ازدواج و رخ دادن این اتفاق در زندگی فرد شده است.

*آیا می توان افزایش طلاق در جامعه را نیز به نوعی با مسائل اقتصادی مرتبط دانست و یا موضوعات دیگری در این زمینه نقش دارند؟

باغبانیان: متاسفانه جو حاکم بر خانواده ها و شرایطی که بین اعضای خانواده به ویژه بین همسران وجود دارد خود یکی از دلایل عدم تمایل جوانان به ازدواج است. نبود چشم انداز روشنی از یک کانون گرم خانوادگی این سوال را برای جوان به وجود می آورد که چرا باید تن به زندگی بدهد که در آخر با شکست مواجه می شود. هم اکنون در کنار طلاق هایی که در کشور ثبت می شود شاهد طلاق عاطفی در خانواده ها هستیم که دو نفر بدون رابطه احساسی مانند دو همخانه در کنار هم زندگی می کنند. همه این موضوعات ناشی از دلایل روانشناختی و مسائل اجتماعی است که در کنار مشکلات اقتصادی در جامعه وجود دارد.

*شبکه های اجتماعی و فضای مجازی چه نقشی در شکل گیری چنین روابط سردی در خانواده ها دارند؟

باغبانیان: فضاهای مجازی و ارتباطاتی که در این شبکه ها به وجود می آیند نیز مشکلاتی را به بار آورده اند که تبعات آن را در زندگی های خانوادگی می بینیم. جوان ساعت های زیادی از وقت خود را در این شبکه ها می گذراند و ارتباطاتی برقرار می کند که در برخی موارد منجر به ازدواج های بدون شناخت کافی از یکدیگر می شود و مشکلات زیادی را در پی خواهد داشت. البته در این میان نباید از نقش سیاستگذاری ها و تصمیمات مرتبط با مقوله ازدواج غافل شد. رسیدن مردان به ۳۵سالگی و زنان به ۳۰سالگی آنها را در آستانه تجرد قطعی قرار می دهد. در چنین شرایطی باید دولت باید وارد شود و از یک سو با حل مشکلات اقتصادی جوانان و فراهم کردن زمینه های از دواج آسان راه را برای ازدواج باز کند و از سوی دیگر با آموزش های پیش از ازدواج و کلاس های مشاوره ای دوام ازدواج را تضمین کند. هم اکنون خدمات مشاوره ای تحت پوشش هیچ بیمه ای قرار ندارد و هزینه های گزاف این خدمات باعث محرومیت بسیاری از افراد از این مشاوره ها شده است. بسیاری از افراد به خاطر مسائل مالی امکان مراجعه به مشاور خانواده و رفع مشکلات روانشناختی خود را ندارند. در حالی که این آموزش ها و مشاوره های روانشناختی می تواند بسیاری از مشکلات زوجین را در زندگی مشترک رفع کند و شرایط یک زندگی بهتر و گرمتر را فراهم نماید.

*برخی معتقدند بخش عمده از طلاق ها ناشی از عدم آموزش مهارت های زندگی به کودکان و نوجوانان است. از سوی دیگر والدینی که خود مهارت های زندگی را نیاموختند نمی توانند این آموزش ها را به کودکانشان منتقل کنند. ضمن اینکه تعداد کم فرزندان در خانواده باعث شده کودکان به بخش عمده ای از خواسته های خود برسند و بسیاری از مفاهیم مانند صبر در برابرمشکلات و یا مهارت حل مساله را نیاموزند. این وضعیت تربیتی چه تاثیری بر افزایش طلاق در جامعه داشته است؟

باغبانیان: هنجارهای سنتی و قدیمی در جامعه ما محاسنی داشت که باعث افزایش دوام زندگی های خانوادگی می شد. زوجی که تازه ازدواج کرده بودند مجبور بودند سال های ابتدایی زندگی را در خانه پدر و مادر بگذرانند که در واقع یک کلاس آموزشی بود و مهارتهای زندگی و رفتاری را به جوانان می آموخت. همین موضوع باعث می شد آنها در سال های آینده با تجربه بیشتری مسایل و مشکلات خود را حل و فصل کنند. اما در زندگی های امروز عروس و داماد از ابتدای ازدواج به صورت مستقل و به دور از پدر و مادر زندگی می کنند و بدون اینکه مهارتهای زندگی را آموخته باشند با مسایل و مشکلاتی مواجه می شوند که طرز برخورد با آنها و مدیریت این مشکلات را نمی دانند. همه این مسایل دست به دست هم می دهند و باعث کاهش دوام زندگی های مشترک می شوند.

*آیا آموزش و پرورش و رسانه هایی که مانند صدا و سیما که فراگیری بیشتری دارند توانستند نقش خود را در زمینه آموزش مهارت های زندگی به کودکان و نوجوانان و جوانان ایفا کنند؟

باغبانیان: آموزش مهارت های زندگی به جوانان یکی از وظایف  حاکمیت است که نمی بینیم در هیچ جایی به آن پرداخته شود. بی توجهی نهادهایی مانند آموزش و پرورش، دانشگاهها و صدا و سیما به آموزش مهارت های زندگی به همه افراد جامعه قطعا در افزایش آسیب های اجتماعی از جمله طلاق موثر است. آموزش و پرورش و آموزش عالی کوچکترین بهایی به مسایلی از این دست نمی دهند و تنها به آموزش یک سری محفوظات به نوجوانان و جوانان می پردازند که نمی تواند راهگشای مسایل و مشکلات آنها در زندگی باشد. از سوی دیگر صدا و سیما هم که باید دانشگاه عمومی باشد با بی توجهی به مسایل کلیدی مردم در کانال هایی که همه کاری از تبلیغ گرفته تا ساخت برنامه های سیاسی بی محتوا و یا به قولی حال به هم زن می کنند و تنها به کاری که باید و از آنها انتظار می رود نمی پردازند که همین موضوع خود باعث افزایش بی اعتمادی می شود. به این ترتیب مردم به سراغ کانال های ماهواره ای می روند که تنها به دنبال القای فرهنگ خود و مبانی لذت جویی در فرهنگ غربی هستند. در حالی که مشخص است بریدن مردم از صدا و سیما و پناه آوردن به شبکه های ماهواره ای نقشی موثر در افزایش طلاق و گرایش جوانان به عدم ازدواج و یا شکل گیری ازدواج هایی خارج از عرف در جامعه می شود.  

*در چنین شرایطی که به باور بسیاری از افراد کانون خانواده در کشور با بحران مواجه شده چه کاری باید صورت گیرد؟

باغبانیان: آمارهایی که در این زمینه ارائه می شود بیانگر اوضاع و شرایط بحرانی در جامعه و بسیار نگران کننده است. این نگرانی را همه افرادی که به نوعی درگیر مسائل خانواده در کشور هستند ابراز می کنند اما متاسفانه نشانه ای از تغییر این روند و سیاست و عزمی برای کنترل و یا توقف این مشکلات مشاهده نمی شود. با همه این اوصاف لازم است  همه آسیب شناسان اجتماعی، جامعه شناسان روانپزشکان و روانشناسان به روند رو به گسترش این مشکلات و آسیب ها در جامعه بپردازند شاید صدای زنگ های هشدار بلندتر شود و مسوولان را از این فضای بی تفاوتی و بی توجهی خارج کند.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: